مرحوم بهشتی در مقابل نقدهایی که گاهی متوجه فکر و شخص ایشان می شد و گاهی هم بسیار تند بود؛ سعه صدر بسیار بالایی از خودشان نشان می دادند
به گزارش پایگاه اطلاع رسانی وخبری جماران، به همت دانشکده مدیریت دانشگاه تهران، بنیاد نشر آثار و اندیشه های شهید دکتر بهشتی و اندیشگاه مدیریت جهادی همایش “بررسی آرا و اندیشه های شهید بهشتی در حوزه مدیریت”، در دانشگاه مدیریت تهران برگزار شد.
در این همایش که با هدف بررسی آراء و اندیشه ها و عملکرد شهید بهشتی با رویکرد تاریخی، برگزار شد، دکتر محمدرضا بهشتی فرزند شهید بهشتی و عضو هیئت علمی دانشگاه تهران، حجت الاسلام والمسلمین دکتر محمد مقدم معاون بین الملل مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی(س)، دکتر مجتبی امیری عضو هیئت علمی دانشگاه تهران، دکتر فرشاد مؤمنی اقتصاددان و دکتر علی اصغر پورعزت عضو هیئت علمی دانشگاه تهران سخنرانی کردند.
“محمدرضا بهشتی” استاد دانشگاه تهران و فرزند شهید بهشتی در تبیین آراء و اندیشه های شهید بهشتی در حوزه مدیریت سخنان خود را با ذکر خصوصیات ویژه ایشان که باعث تمایز از دیگران می شد، آغاز کرد و گفت: مرحوم شهید بهشتی از جمله افرادی بودند که فراتر از حیطه زندگی شخصی از دوره نوجوانی در عرصه اجتماعی حضور فعال داشتند و توانسته بودند در خود خصوصیاتی را اجرا کنند و بپرورانند، که موجب شده بود در عرصه های مختلف، یعنی نه تنها در عرصه زندگی شخصی بلکه در تلاشهای جمعی نقش محوری و راهبردی را ایفا کنند. به نظر می رسد در مرحوم شهید بهشتی ویژگی هایی جمع آمده بود که جمع شدن همه آنها با هم در افرد زیادی اتفاق نمی افتد. نخستین ویژگی از این ویژگی های خاص این بود که با وجود اینکه مرحوم بهشتی همچنان که مرد میدان نظر بود، مرد میدان عمل هم بودند و این دو خصوصیت معمولا کمتر در افراد با هم جمع می شود. از دیرباز کسانی که در عرصه نظر، اهل اندیشه و اندیشه ورزی های عمیق تر بودند معمولا خیلی مرد میدان عمل و زندگی شمرده نمی شدند. مثلا در میدان اندیشه ورزی فلسفی که رشته علمی بنده است باید بگویم چهره های فیلسوف کمتر به عنوان کسانی شمرده شده اند که در میدان عمل اجتماعی و زندگی هم توانسته باشند نقش آفرینی برجسته تری داشته باشند. عالمان و دانشمندان بسیاری که در مورد حکایت و داستان زندگی آنها بسیار گفته شده یا فیلمی از زندگی ایشان ساخته شده است معمولا دیده شده که این بزرگان در عرصه زندگی شخصی و حتی گاهی زندگی اجتماعی نابلدی ها و ناکارآمدی هایی داشته اند. از همان سرآغاز تاریخ فلسفه برخی فیلسوفان ناچار می ماندند که از خود دفاع کنند که ما تنها اهل نظر نیستیم بلکه اهل میدان های عمل هم می باشیم. حتما شنیده اید حکایت جالبی از افلاطون را در مورد تالس که نقل می کند: شبی تالس در حال راه رفتن بود و آسمان را نگاه می کرد که در چاه افتاد و یک کنیزک که از آنجا رد می شد متوجه تالس به چاه افتاده می شود و او را نجات می دهد. کنیزک از او می پرسد ته چاه چه می کردی؟ تالس پاسخ می دهد: داشتم آسمان و ستاره ها و راههای آسمانی را شناسایی می کردم. کنیزک به طنز در پاسخ او می گوید: تو که راههای زمین را بلد نیستی در آسمان دنبال چه می گشتی؟ همین اولین کنایه ای است در خصوص کسانی که اهل میدان نظر و نظر ورزی اند اما در زندگی عملی و اجتماعی خود از توانمندی برخوردار نیستند. به عنوان نمونه خاطره ای در این مورد عرض می کنم. در سال 56 همراه با مرحوم شهید بهشتی و یکی از بستگان در لندن و در محله “های گیت” در حال قدم زدن بودیم که گفته شد قبرستانی نزدیک این محله است که محل دفن مارکس نیز هست. با مرحوم شهید بهشتی بالاخره قبر را پیدا کردیم و جالب بود که روی نیم تنه بالای قبراو نوشته بود: “کار ما فلاسفه تبیین جهان است و اما مهم تغییر آن” که جمله بسیار مهمی در مورد همین مساله توانمندی بزرگان در زندگی عملی و اجتماعی است.
این استاد دانشگاه تهران با اشاره به ویژگی ژرف نگری و نگاه بنیادی شهید بهشتی نسبت به مسایل پیرامون خود، اظهار داشت: شهید بهشتی به لحاظ نظری ویژگی هایی داشتند که این ویژگی ها در نوع حرکت احتماعی ایشان هم بسیار موثر بود. فردی بودند که در مواجه با موضوعات از یک ژرف اندیشی خاصی برخوردار بودند و نگاه مبنایی و بنیادی منحصر به فرد داشتند. هر گاه با موضوعی مواجه می شدند قبل از هر نوع داوری نسبت به آن، کوشش می کردند مبانی و پایه های آن بحث را دریابند. یکی از کسانی که عضو شورای انقلاب بودند در آن ایام و هنوز هم هستند نقل می کردند: ما در جلسات وقتی گفتگویی در مورد موضوعات می شد وقتی نوبت به شهید بهشتی می رسید ما همیشه با یک جملات غیر منتظره ای مواجه می شدیم. شهید بهشتی همیشه بحث را از جایی شروع می کردند که برای همه عجیب بود در حالی که بعد ارائه سخنشان متوجه می شدیم که درست از همین جا باید آغاز کرد تا به اصل موضوع رسید. نگاه علت یاب و بنیادین به جای حرکت در سطح معلول ها از ویژگی های شهید بهشتی بود.
وی خصوصیت مهم دیگر “شهید بهشتی” را نگاه بلند مدت ایشان دانست و خاطرنشان کرد: خصوصیت مهم دیگر ایشان نگاه بلند مدت و درازمدت بود. به رغم اینکه ایشان در بسیاری از مسایل در وضعیت تصمیم فوری و دم دستی قرار می گرفتند؛ اما ایشان با نوع نگاهشان این اجازه را نمی دادند که مسایل پیش روی به نگاه بلند مدت ایشان خدشه وارد شود. ویژگی نگاه همه سونگر ایشان بود که امروزه جای خالی آن را در عرصه های مختلف می بینیم. یک ذهن نظام یافته که هر سخنی وقتی ابراز می شد توجه داشتند که این سخن با چه چیزی سازگار است و با چه چیزی ناسازگار. بر خلاف طرز نگاههای که آدم احساس می کند دچار یک نوع پریشانی است و اهمیت و پیوستگی موضوعات را ممکن است درست درنیابد. ایشان کوشش می کرد که هر اندیشه و نظری را که دارد در همخوانی همه جانبه ای قرار دهد. مثلا اگر قرار بود در عرصه سیاسی یک نظر یا یک رای بدهند کاملا مراقب بودند که چه پیامدهایی در عرصه اقتصادی، حقوقی، اخلاقی و اجتماعی به دنبال خواهد داشت. این مهم امری است که امروزه جای آن بسیار خالی است. در مقام نظر هم اگر فرصت کافی وجود داشت عرض می کردم که نظریات ایشان بر چه پایه ای سوار می شد و چرا این سه خصوصیت یاد شده تنها تجلی و بروز هایی از آن طرز فکر است. ایشان مرد میدان عمل و کار گروهی و دسته جمعی بودند. تجربه سالهای دهه 30 به بعد ایشان باعث شده بود که باور و اعتقاد عمیقی به این امر پیدا کنند که اگر در جامعه ما بخواهد حرکت های رو به جلویی رخ بدهد؛ یکی از کاستی های مهم ما این است که به کار دسته جمعی آشنایی نداریم. ایشان نه تنها لزوم کار دسته جمعی را درک کرده بودند بلکه خودشان عملا در کارهای گروهی حضور پیدا می کردند و جالب اینجاست که یکی از دوستانی که کار تحقیقی را روی زندگی ایشان انجام داده اند مسایلی را یافته بودند که خود ما هم به آن نرسیده بودیم. ایشان از مجموع زندگی نامه ایی که برای شهید بهشتی گردآورده بودند به ما گفتند: شهید بهشتی در طول عمر خود 33 فعالیت دسته جمعی را پایه گذاری کرده یا در آن مشارکت داشته و از آن حمایت کرده اند. این میزان کار گروهی برای یک عمر 53 ساله کارنامه بدی نیست. درک اینکه حضور در کار دسته جمعی یک لوازمی دارد و اینها اموری نیست که در گوشه کتابخانه یا حجره و زاویه بشود آموخت. تلاش شهید بهشتی این بود که خصوصیات لازم در این گونه کاری را هم بتواند در خود ایجاد کند و فضاهایی را در شکل گیری آن پدید بیاورد تا افراد بتوانند عملا کار دسته جمعی را تجربه کنند. این مهم تمرین لازم دارد و تنها با دانستن ها در این مورد محقق نمی شود. از حلقه های مطالعاتی و پژوهشی در قم گرفته تا تهران در سالهای نزدیک به انقلاب این تلاش برای کار علمی و تحقیق دسته جمعی توسط ایشان ادامه داشت. امری که امروز کمتر با آن آشنا هستیم. اگر هم در غالب کار پژوهشی وارد می شویم کار از چند نفر فراتر نمی رود. اگر هم می بینید که در یک کار پژوهشی نام چند نفر در کنار هم دیده می شود این افراد تک تک آمده اند و مشارکت کرده اند تا این مجموعه شکل بگیرد. در کار دسته جمعی ما هنوز راه بسیار طولانی داریم. در عرصه های عملی و ایجاد مرکزهای پژوهشی تا ایجاد صندوق های قرض الحسته و امثال اینها راه طولانی در پیش داریم.
فرزند شهید بهشتی از اهداف آیت الله بهشتی در عملی کردن کار گروهی گفت: هدف دکتر بهشتی در جا انداختن کار دسته جمعی و پژوهش های گروهی پرورش و تربیت نسل مدیران برای آینده بود. در آن روزها و سالهای پیش از انقلاب پیش بینی نمی شد که ما به این سرعت در معرض انقلاب قرار بگیریم. نمی دانستیم که حوادث ایام چنان مجموعه ای را که با آن روبه رو هستیم دچار پوسیدگی کرده است که انقلاب به این سرعت به وقوع بپیوندد. لزوم کار دسته جمعی برای این بود که اگر فردی قدم در عرصه کار گروهی می گذارد باید از مطلق نگری فاصله بگیرد تا کسانی بعد از انقلاب در راس امور قرار بگیرند که نگاهشان 100 درصدی و همه یا هیچی نباشد. اینها ممکن است تکتازانی باشند که احیانا توفیقاتی هم به دست بیاورند اما اینها نمی توانند در کار دسته جمعی قدم بگذارند. تکتازانی که گاهی آنقدر جلو می افتدند که وقتی به پشت سر خود نگاه می کردند می دیدند کسی پشت سرشان نیست و مرحوم بهشتی می گفتند: وقتی که پیشوازان خلقی چنان پیشتازند که وقتی که به پشت سر نگاه می کنند می بینند کسی نیست، اینها چطور پیشتاز خلقی هستند که این پیشتازی به کارشان نمی آید؟ بنا براین به لحاظ فکری و مشی عملی و مواجه با اندیشه ها و افرادی که مطلق گرا هستند امکان کار گروهی و دسته جمعی را نمی یابند. دوستان مدیریت می دانند که در کار دسته جمعی ما یکسری مبانی داریم که آن مبانی خیلی عمیقتر از آن است که ما فکر کنیم که با فراهم کردن نسبی آنها شاید بشود حرکت جمعی کرد. خیر، نیاز به یک بنیه فکری و نظری از یک طرف و تمرین های عملی از طرف دیگر دارد.
وی افزود: مساله نقدپذیری؛ ویژگی مهم دیگری است که شهید بهشتی از جمله کسانی بودند که نقدپذیری بسیار بالایی داشتند. زمانی که ما هم سن و سال شما دانشجویان عزیز بودیم در مجالس و گفتگو و مناظره ها و نقدها بازار نقد مانند همین امروز گرم بود و گاهی نقدها خصوصا از سوی جوانان بسیار تیز و تند بود و اساسا هم در مساله نقد نباید انتظار داشت که همه نقدها خیلی ملایم و محترمانه باشد و به پر قبای کسی برنخورد؛ اما مرحوم بهشتی در مقابل نقدهایی که گاهی متوجه فکر و شخص ایشان می شد و گاهی هم بسیار تند بود؛ سعه صدر بسیار بالایی از خودشان نشان می دادند. این خصوصیات اموری نیستند که ذاتی و خدادادی باشند بلکه هر فرد باید خود این خصوصیت را با دانش و تمرین کسب کند.
محمدرضا بهشتی توان اقناعی شهید بهشتی را از خصوصیات منحصر به فرد ایشان در عرصه مدیریتی دانست و اظهار داشت: از خصوصیات مهم دیگر شهید بهشتی توان اقناعی ایشان بود. ایشان در هر جمعی که حرکت می کردند توان اقناع و متقاعد کردن آنها را داشتند. جلساتی بود که آقای دکتر مومنی هم حضور داشتند و مربوط به حدود 2 ماه پیش از وقوع جریان هفت تیر بود. در این جلسه که سه ساعتی طول کشید و غیر از نماز که معمولا ایشان مقید بود که نماز را خیلی کوتاه می خواندند و به جلسه بر می گشتند، مساله ای مورد بررسی بود که به اتفاق، تقریبا همه نظرشان مخالف نظر ایشان بود اما بعد از این سه ساعت دست کم اگر همه همراه نشده بودند لااقل دیگر آن مخالفت اولیه را نداشتند. این توانایی ایشان به خاطر این امر بود که همیشه بر روی مشترکات و جمع بندی ها تاکید می کردن و هرگز تمرکز بحث را بر روی نقاط افتراقی نمی گذاشتند. مسئولیت پذیری جمعی شهید بهشتی مثال زدنی بود. ایشان اعتقاد داشتند که اگر در یک کار جمعی مشارکت می کنیم باید بتوانیم مسئولیت بپذیریم. گاهی وقتها در میدان های خیلی حساس من خاطرم هست که در حزب جمهوری اسلامی و اوایل انقلاب در جلسه ای که در شورای مرکزی حزب تصمیمی گرفته شد و فردی برای ریاست جمهوری نامزد شدند که مرحوم بهشتی و چند نفر دیگر از دوستان نظرشان روی فرد دیگری بود اما وقتی در جمع این شخص رای آورد همه ملتزم به رای جمع شدند و این جز اولین حرکات جمعی جزب بود و فردای آن شهید بهشتی در یک مصاحبه عمومی اعلام کردند که نظر جمع این است و یک گوشه و کنایه ای باز نکردند که البته ما نظرمان غیر از این بود اما نشد. این اقدام عملی و التزام به کار جمعی را نشان می داد.
وی گفت: نکته مهم دیگر این که شهید بهشتی از دیرباز اهل شناسایی افراد توانمند بودند. دفترچه های مشهوری داشتند که در دیدار با هر شخصیتی استباطی که از توانمندی های آن شخص را داشتند یادداشت می کردند و سعی می کردند آن شخص را با توجه به توانمندیشان برای پذیرفتن مسئولیتی معرفی کنند. این دفترچه ها هنوز موجود است و نکته قابل توجه در این یادداشتها این است که همه نکات یادداشت شده اشاره به نقاط و توانمندی های مثبت افراد دارد و اصلا سخنی از ایرادات و نکات منفی نیست.
این استاد دانشگاه تهران و فرزند شهید بهشتی در پایان سخنان خود به اهمیت مساله مدیریت در شرایط حال حاضر کشور تاکید کرد و گفت: نکته مهم پایانی که با توجه به وضعیت کنونی مدیریت در کشور ما به نظر من بسیار مهم است اینکه بایستی به این نکته توجه داشت که مباحث مدیریت در ایران مباحث بسیار پیچیده ای است و یک بنیان هایی دارد که باید سراغ آنها رفت. پیچیدگی هایی در عرصه فرهنگی، معرفتی، انسان شناختی و اجتماعی داریم که مدیریت را امر دشوار و ظریفی میکند که نیازمند توانمندی و دانش و تخصص در این زمینه است. فارغ از قیدی که ما در این جلسه داریم جای دارد که پرداختن به این موضوع در صدر اولویت های کشور قرار گیرد. اگر ما در سطح شناسایی و انسان شناسی انسان ایرانی قدم برداریم آن زمان است که درخواهیم یافت در مدیریت با چه موضوعاتی روبه رو هستیم که ممکن است اختصاصی سرزمین ما باشد و به نظر من حتی عمیق تر از آن اینکه جامعه ما یک جامعه دینی است و یک ویژگی های فرهنگی خاص دارد که در مساله مدیریت بایستی به همه اینها توجه کرد.
با سلام وادب واحترام
تشکر از استاد محترم برای سخنان ارزشمندشان ونکاتی که حقیقتاً باید بروی آن تمرکز نمود ،که نقش عملی وداشتن روحیه نقد پذیری وسعه صدر ،واهل شناسایی افرادوکار جمعی ایست که متاسفانه در جامعه کمرنگ ودر برخی موارد کاملا حذف گردیده است.امیدوارم این چنیین سمینار ها وکارگاه ها بیشتر برگزار شود تا افراد بتوانند با توجه به نقش افرینی بزرگی که اینگونه شخصیتهای در جامعه داشتند بیشتر آشنا شده والگویی برای مسیر خود درهمه ابعاد داشته باشند.خدا قوت به همه دست اندرکاران این سایت ارزشمندوتشکر ازمطالب پر بار ومفیدش.