مبانی فکری شهید بهشتی درباره زنان میتواند پنجرهای نو برای چگونه نگریستن به انبوه مشکلات رو به فزونی ما در مسائل مربوط به زنان باشد
شهید بهشتی در اظهارنظرهای گوناگونی، مبنای فکری خاصی را در مورد زنان ارائه میکند. واقعیت این است که مبنای بسیاری از قانونگذاریها، برخورداریهای اجتماعی و محدودیتها چیزی به نام حقوق طبیعی است؛ طبق این نگاه، انسان به دلیل انسان بودن از یک سلسله حقوق برخوردار است که ساختارها و ضوابط و روابط اجتماعی همه براساس پاسداشت این حقوق طبیعی شکل گرفتهاند.شهید بهشتی ضمن اعتقاد به حق طبیعی انسان که شامل زن و مرد میشود و هر دو آنها را دربرمیگیرد، معتقد به یک سلسله حقوق طبیعی ویژه زن و در کنار آن، حقوق طبیعی ویژه مرد است. از نظر شهید بهشتی خلقت ویژه زن که مستند به متون دینی است در یک نگاه کلی به لطافت زن در خلقتش بر میگردد؛ پیامد این خلقت خاص این است که نباید بار سنگین جسمانی بر دوش زنان گذاشت لذا شرکت در جنگ و جهاد در شرایط عادی از او سلب شده است. پیامد دیگر، آن است که بر این اساس تلاش اقتصادی زندگی نیز در نظام خانواده متوجه مردان است هر چند که راه کوشش اقتصادی بر زنان بسته نشده است.مباحث و موضوعات مربوط به زنان را میتوان به شکلهای مختلفی دستهبندی کرد و شاید کارآمدترین تقسیمبندی به دو دسته مسائل مربوط به «نقش خانوادگی زن» و مسائل مربوط به «حضور اجتماعی زنان» مربوط میشود. در نقش خانوادگی مسائلی همچون ازدواج، ازدواج موقت، تعدد زوجات و… مطرح است و در مسائل مربوط به حضور اجتماعی مسائلی همچون پوشش زن، مرز اختلاط با مردان نامحرم و… مطرح میشود.
نکته دیگری که نباید از نظر دور داشت این است که اعتقاد شهید بهشتی به حقوق طبیعی زنان به معنای فمینیسم و اصالت دادن به زنان در نظام اجتماعی به بهای نفی مردان نیست. این دیدگاه از دو جنبه با فمینیسم تفاوت مییابد؛ نخست اینکه حق طبیعی زن، ذیل حق طبیعی انسان مطرح است و دوم اینکه حق طبیعی زن در مقام تحقق بیرونی با رعایت حق طبیعی مردان است و گاه به وسیله آن محدود میشود و گاه هم محدود میکند.
بی تردید، مبانی فکری شهید بهشتی درباره زنان میتواند پنجرهای نو برای چگونه نگریستن به انبوه مشکلات رو به فزونی ما در مسائل مربوط به زنان باشد.
منبع: روزنامه ایران