1. Skip to Main Menu
  2. Skip to Content
  3. Skip to Footer
سایت "بنیاد نشر آثار و اندیشه های شهید آیت الله دکتر بهشتی" تنها منبع رسمی اخبار و آثار شهید بهشتی است

«در جستجوی حقیقت»(۴)

 

خلاصه  قسمت سوم :حمید در محیطی که دل و جانش را ایمان به خدا و تعلیمات عالی اسلام روشن می‌کرد پرورش یافته بود. یک روز در دبیرستان میان حمید و رضا دربارۀ طرز برخورد با الکساندر همکلاس مسیحی آنها گفتگویی برخاست. حمید معتقد بود مسلمانان باید در برخورد با الکساندر، هم کلاس مسیحیش، و امثال او روی گشاده و زبان ملایم و ملاطفت‌آمیز داشته باشد ولی رضا مخالف بود. حمید بر آن شد که مطلب را از پدرش بپرسد. اسدالله خان پدر رحمت، همکلاس دیگر حمید نیز به علت جریانی که همان روز در شهرداری دیده بود برای همین پرسش نزد اقا سید حسین پدر حمید، آمده و مدتی از این در و آن در سخن گفته بود. در همان لحظه که اسدالله خان ساکت شد و خود را برای طرح سؤال آماده می‌کرد حمید لب به سخن گشود:

حمید: «آقاجان! من سؤالی دارم. اجازه می‌فرمائید بپرسم؟»

آقا سید حسین: «بپرسید. سؤال شما چیست؟»

حمید جریان برخورد رضا را با الکساندر و گفتگویی را که میان او و رضا برخاسته بود برای پدرش شرح داد.

اسدالله خان : «اتفاقاً ارادتمند هم برای مطلبی نظیر این خدمت آقا آمده بودم» و سپس جریانی را که قبل از ظهر در شهرداری دیده بود به تفصیل شرح داد. آقا سید حسین با متانت و آرامش و در عین حال اظهار علاقمندی به گفتار هر دو گوش داد و بعد چنین وانمود کرد که دربارۀ مطلب فکر می‌کند. ولی درنگ و تأمل او برای این نبود که در این‌باره مطالعۀ قبلی نداشت و می‌خواست همان وقت و همان جا بدون مطالعه فکری کند و سؤال آنها را جواب دهد. تأمل و تفکر، بدون مراجعه و تفحص، برای پاسخ به اینگونه مسائل کافی نیست چه رسد به اینکه در فرصت کم و توأم با شتاب‌زدگی باشد.

روش صحیح در بررسی و فهم مسائل دینی؛ از هر قبیل که باشد، این است که دانشمندی شایسته و اهل تحقیق کلیۀ منابع و مآخذی را که به یک مسأله مربوط است به دست آورد و مطالعه کند. آیات و روایات و شواهد مختلف تاریخی و مطالب مربوط دیگر را که در قرآن کریم و جوامع حدیث و کتب فرق مختلف اسلامی، و در صورت لزوم فرق دیگر یافت می‌شود به دست آورد. سپس، دور از هر گونه تعصب و تمایل خاص و یک‌جانبه، یا تقلید از دیگران، با توجه و عنایت به آنچه دانشمندان سلف در آن زمینه تحقیق کرده و گفته‌اند و استفاده از سوابق مسأله نظر قابل اعتمادی به دست آورد.به سؤال دیگران تحقیق نکرده و از روی تفکر سطحی جواب دادن خطا است. اگر از کسی چیزی بپرسند که جواب درست و تحقیقی آن را نمی‌داند باید با کمال صراحت بگوید نمی‌دانم و از روی حدس و گمان و پندار خام و بی‌اساس و نظر سطحی که فی‌المجلس به فکرش می‌رسد جواب نگوید، بخصوص اگر مطلب با مسائل معنوی و مقدس یا مصالح حیاتی فردی و اجتماعی تماس دارد، بالاخص اگر جواب‌دهنده دارای موقعیت خاص اجتماعی همچون شئون مختلف روحانیت، و تکیه‌گاه ایمان و اعتقاد گروهی از مردم باشد.

آقا سید حسین خود قبلاً به این مطلب برخورده و دربارۀ آن مطالعات فراوانی کرده بود. یک بار قرآن مجید را فقط برای بررسی آیات مربوط به آن از اول تا آخر به دقت مطالعه و آیات بسیاری راجع به آن در این گنجینۀ آسمانی پیدا کرده بود؛ آیۀ موردنظر رضا یکی از آنها بود. گذشته از آیات، سیرۀ پیغمبر(ص) و مسلمانان دورۀ اول و روایاتی را که از پیغمبر اکرم(ص) و ائمۀ طاهرین سلام الله علیهم اجمعین در این‌باره در کتب حدیث و تاریخ سنی و شیعه نقل شده بود مطالعه کرده بود. مطالعات او به این نتیجه رسیده بود که: اسلام به مسلمانان سفارش کرده است که نسبت به همه با مسالمت و ملاطفت رفتار کنند مگر در موارد خاصی که مصالح فردی یا اجتماعی مسلمین ایجاب کند که حکومت اسلامی یا فرد فرد مسلمانان از خود خشونت نشان دهند. در اصل این موضوع، هر موجود انسانی اعم از کافر و مسلمان مورد توجه و عنایت‌اند احسان و نیکویی و دوستی نسبت به همه کس، به خودی خود خوب است و عیبی ندارد[۱] و آیات قرآن که مسلمانان را از دوست گرفتن یهودیان و مسیحیان یا بت‌پرستان یا به طور کلی غیرمسلمانان منع کرده، در مواردی است که این دوستی و نیکوکاری، مصالح جامعۀ اسلام را به خطر می‌انداخته است[۲]. در پاره‌ای موارد نیز جهات دیگری در کار بوده است.

این روحانی محقق و دانشمند از مجموع مطالعات وسیع خود چنین نتیجه گرفته بود که در بررسی این مسأله باید به جهات زیر توجه کرد:

الف: چند معنی زیر را باید از هم جدا دانست:

۱- نیکویی و احسان و مسالمت و ملاطفت و خوش‌رفتاری.

۲- دوستی و الفت.

۳- معاشرت و آمیزش.

۴- هم‌پیمانی و همکاری در امور عادی زندگی یا امور علمی یا نظایر اینها.

۵- هم‌پیمانی و همکاری در امور سیاسی و اجتماعی به صورتی که به زیان مسلمین تمام نشود.

۶- هم‌پیمانی و همکاری به صورتی که به زیان مسلمین تمام شود.

ب: در بین کفار دسته‌های گوناگون هست:

۱- آنها که با اسلام و مسلمین سر جنگ و ستیز دارند و در راه پیشرفت دعوت اسلام کارشکنی می‌کنند یا به اذیت و آزار مسلمین دست می‌زنند. (حربی)

۲- آنها که جنگ و ستیز و کارشکنی و آزار نمی‌کنند ولی در کفر و الحاد آنقدر تعصب و اصرار و پافشاری دارند که حتی حاضر نیستند به دعوت اسلام گوش دهند و دربارۀ آن بیندیشند.

۳- آنها که دعوت اسلام را شنیده و از معارف و احکام آن تا حدی آگاه شده‌اند و چون اجمالاً دریافته‌اند که این معارف بلندپایه و احکام عالی با عیاشی و هوسبازی و بی‌بند و باری و لجام‌گسیختگی آنان سازگار نیست و مطامع مادی آنها را محدود می‌کند و پرداختن به شهوات را در حدی که شایستۀ مقام انسان است و مزاحم تکامل معنوی او نیست متوقف می‌سازد، یکباره خود را کنار کشیده‌اند، مبادا قبول دعوت اسلام خار راه هوسرانی آنان شود و فراغت‌خاصرشان را بر هم زند.

۴- آنها که حقانیت اسلام بر آنها روشن و مسلم است ولی چون قبول اسلام، دستگاه ریاست و جاه و جلال آنها را بر هم می‌زند، حقیقت را کتمان می‌کنند. (جاحد)

۵- آنها که اصلاً دعوت اسلام را نشنیده‌اند؛ یا اگر شنیده‌اند وسیلۀ تحقیق و بررسی ندارند؛ یا اگر دارند علل و عوامل دیگری، جز آنها که گفتیم عواملی که از اختیار آنها بیرون است حجاب معرفت آنان شده و از درک حقیقت و ایمان به حق بازشان داشته است. (قاصر)

ج: در ارتباط یا معاشرت مسلمانان با کفار خطرهایی است که گاهی برای جلوگیری از آنها لازم می‌شود معاشرت آنها را ممنوع و ارتباطشان را قطع کرده یا در صورت امکان باید چارۀ دیگری اندیشید:

۱- تأثیر عقائد و آراء و افکار الحادی ضد اسلامی‌یابی پروایی و لاابالی‌گیری و هوسبازی و عیاشی دیگران در مسلمین که به انحراف یا تزلزل و سستی در عقیده یا فساد اخلاق آنها منجر شود.

۲- احساس ضعف و زبونی مسلمانان در برابر شکوه و جلال مادی یا پیشرفت‌های صنعتی و علمی دیگران که به خودباختگی و تقلید بی‌قید و شرط آنان از کنار حتی در مسائل ایمانی و اخلاقی و اجتماعی منجر شود و آنان را به انحطاط اخلاقی و ورشکستگی معنوی مبتلا سازد و ابهت مادی دیگران چنان چشمان آنها را خیره کند که همۀ ذخائر حیاتی خود را تحت اختیارشان قرار دهند و اجازه دهند که سرمایه‌های مادی و معنویشان را به تاراج برند و با ظاهرسازی‌های تو خالی آنها را سرگرم سازند.

۳- چنان تحت تأثیر عاطفۀ رفاقت و دوستی یا احیاناً قرابت و خویشاوندی با غیرمسلمانان قرار گیرند که مصالح و منافع آنها را بر مصالح فردی یا اجتماعی مسلمین مقدم دارند؛ تا آنجا که به نفع آنها و زیان مسلمین جاسوسی کنند و عمال دشمن گردند.[۳] یا از شرکت در جنگ و جهاد خودداری کنند.

 

با در نظر گرفتن همۀ جهات، فوق که پاره‌ای از آنها شدت عمل ایجاب می‌کند در قوانین اسلام نسبت به غیرمسلمان، از هر قبیل که باشند، رفق و مدارای فراوان دیده می‌شود. قوانین جنگی اسلام عالی‌ترین اصول انسانی را نسبت به دشمن مقرر کرده و حتی کارهای انتقامی از قبیل بر بدن گوش و بینی اجساد (مثله)، کشتن، زنان و کودکان و مردان سالخورده از کار افتاده، یا مصدومین و مجروحین جنگ که بیم کمک آنها به دشمن نمی‌رود، آتش‌سوزی کشت و زرع‌ها، شبیخون زدن، از پا درآوردن دشمن یا مسموم کردن آب یا هوا و نظائر اینها را ممنوع و خودداری از افروختن آتش جنگ و خوش‌رفتاری با اسیران و تأمین غذا و آسایش آنها حتی محکومین به اعدام را توصیه کرده است.[۴]

با کفاری که در سرزمین اسلام زندگی می‌کنند و به دولت اسلام یا فردی از مسلمین پناه آورده‌اند با آنها که با مسلمین پیمان صلح با ترک مخاصمه بسته‌اند بهترین وجه رفتار می‌شود.

نقل می‌کنند یک روز پیرمردی نابینا گدایی می‌کرد، امیرالمومنین علی(ع) او را دید و علت گدایی او را پرسید. گفتند مسیحی است. فرمود از او کار کشیدید تا پیرو ناتوان و فرسوده و از کار افتاده شد، آن وقت او را محروم گذاشتید؟! بعد فرمان داد تا خرج او را از از خزانه دولت (بیت‌المال) بدهند.[۵]

بنابراین روشن بود که خوش‌رویی و خوش‌رفتاری حمید با الکساندر، بر طبق اصول و قواعد اسلامی و اهانت به مقاطعه کار ارمنی مسیحی در شهرداری برخلاف آنها بوده است، بخصوص که آنها در سرزمین مسلمانان و شاید مشمول قوانین پناهندگی بوده‌اند. پس چرا آقا سید حسین بی‌درنگ جواب حمید و اسدالله خان را نداد، تأمل و تفکر او برای چه بود؟ لابد علتی در کار بوده است.

 

پایان قسمت چهارم

 

۱. طبرسی در مجمع‌البیان ضمن تفسیر آیۀ ۸ از سورۀ ممتحنه گوید: «اجماع بر این است که احسان و نیکی شخص به هر یک از کفار حربی که بخواهد، خواه خویشاوند او باشد خواه نباشد، حرام نیست»

۲. در این زمینه مخصوصاً به آیات ۱ و ۲ و ۸ و ۹ از سوره ممتحنه – ۶۰- توجه شود. آیۀ ۱ – ای مسلمانان اگر برای جهاد در راه من جلب و خشنودی من (از مکه) بیرون آمده‌اید دشمن من و دشمن خود را دوست مگیرید و به آنها القائات دوستانه مکنید، اینها به حقیقتی که برای شما آمده کفر می‌ورزند، پیغمبر و شما را برای ا ینکه به خدا، خدای خودتان، ایمان آورده‌اید (از مکه) بیرون می‌کنند. پیام دوستانۀ سری برای آنها می‌فرستید با اینکه من به آنچه پنهان کنید و آشکار کنید داناترم. هر که از شما چنین کند راه راست را گم کرده است. آیۀ ۲-۱ اگر بر شما دست یابند دشمن شما خواهند بود و بر شما دست و زبان بیدی خواهند گشود و میل دارند شما کافر شوید.

آیۀ ۸  خدا شما را از این نهی نمی‌کند که با کسانی که با شما بر سر دین جنگ نکرده و از خانه و زندگی بیرونتان نرانده‌اند نیکی کنید و عدالت ورزید، خدا مردم عادل راد وست دارد . آیۀ ۹ خدا شما را از این منع می‌کند که کسانی را که با شما بر سر دین جنگیده و از خانمان خود بیرونتان رانده و برای بیرون راندن شما پشت به پشت هم داده‌اند و دوست بدارید و حمایت کنید هر که دوستدار و حامی آنها باشد ستمکار است.

۳. آیات ۱۱۴ و ۱۱۵ از سورۀ آل عمران و آیات ۱ تا ۹ از سورۀ ممحثه (۶۰).

۴. وسائل: کتاب جهاد؛ ابواب جهاد العدو، مخصوصاً بابهای ۱۵، ۱۶، ۱۷؛ ۱۸، ۲۱، ۲۳، ۲۸، ۳۲ و ۳۳.

۵. وسائل: کتاب جهاد، ابواب جهادالعدو، باب ۱۹، حدث ۱


نسخه چاپی
دیدگاه‌ها