1. Skip to Main Menu
  2. Skip to Content
  3. Skip to Footer
سایت "بنیاد نشر آثار و اندیشه های شهید آیت الله دکتر بهشتی" تنها منبع رسمی اخبار و آثار شهید بهشتی است
بازخوانی انديشه شهيد بهشتی

ويژگی و وظايف روحانيت

محمد كاظم تقوی

شهيد آيت‌الله سيد محمد حسينی بهشتی يكی از چهره‌های برجسته حوزه‌های علميه شيعه در قرن اخير است. تجديد حيات تأسيس گونه حوزه علميه قم به دست با اخلاص و با كفايت آيت‌الله حائری، پايه مستحكمی را بوجود آورد كه تندباد جهالت و عداوت رضاخانی هم نتوانست آن را از ميان بردارد. مجاهدات مخلصانه آيات ثلاث- خوانساری، حجت وصدر- بوستان ايجاد شده بدست آن مؤسس بزرگوار را به دوره زعامت درخشان فقيه بزرگ آيت‌الله بروجردی رساند و در دوره قريب به بيست سال مرجعيت و زعامت آن فقيه وارسته و با وجود اساتيد بزرگی مانند امام خمينی، علامه طباطبائی و آيت‌الله محقق داماد؛ حوزه علميه قم موفقيت‌های بزرگ و توفيقات بسيار با ارزشی بدست آورد. آيت‌الله سيد محمد حسينی بهشتی يكي از دست پروردگان اساتيد بزرگ اين دوره حوزه علميه قم می‌باشد. گرچه تحصيلات عالی دانشگاهی و عناوين غير حوزوی هم داشت و بدانها هم معروف بود؛ ولي او به عنوان يك طلبه فاضل حوزه به آموختن زبان خارجی اقدام كرد و در دانشگاه به تحصيل پرداخت و به عنوان يك عالم دينی اقدام به تأسيس دبيرستان دين و دانش در قم كرد تا رسالت، هدايت و تربيت جامعه را كه رسالت اصلي عالمان دينی است انجام دهد. او نه تنها خود با توجه به استعداد و توانائي بالای خويش چنين اقدامي انجام می‌داد؛ كه نظرش براين بود روحانيت و عالمان دين، همگی چنين وظايفی دارند.

هويت روحانيت

تبيين هويت روحانيت و بيان ويژگی و وظايف اين سازمان و نهاد دينی از منظر عالمی برجسته كه سخت در اين موضوع صاحب دغدغه بود، براي عموم روحانيون و بويژه طلاب جوان، می‌تواند مفيد باشد.

آيت‌الله بهشتی در تبيين هويت روحانيت بر اين عقيده است كه«علم» و «تقوا» دو ركن اصلی روحانيت هستند و عدم توجه به اين صفات محوري و هويت بخش را انحرافي بزرگ مي‌داند و هشدار می‌دهد:

«در عصر ما بسياری از مردم، حتي برخي از خواص به جای آنكه اشخاص را به ملاك علم و فضيلت و تقوا بشناسند، به لباس ميشناسند. در محيط ما لباسِ شخص، اساس روحانيت شمرده می‌شود. بسياری از مردم هركه را در اين لباس باشد روحانی می‌شمرند بی‌آنكه به خود زحمت دهند درباره علم و تقواي او، كه دو ركن اصلی روحانيت است، به اندازه كافی تحقيق كنند.» (۱)

آن متفكر اسلام شناس با صراحت اظهار داشت: «روحانيت و شئون گوناگون آن، مخصوص طبقه معيّن يا خانواده معيّن نيست.» چراكه: «در اسلام هيچ چيز طبقاتي نيست و مناصب ومشاغل وحدود و حقوق و اصناف گوناگون و مزايای هر صنف متناسب با وضع طبيعی يا شبه طبيعی افراد و امتيازاتی است كه واقعاً دارا هستند و با كار و كوشش به آنها نائل شده‌اند.» (۲)

در بحث تبيين هويت و جايگاه صنف روحانيت، آيت‌الله بهشتي بيان می‌كند: «با غيبت امام دوازدهم حضرت ولی عصر(عج) و كوتاه بودن دست مردم از حكومت علم و عدل آن حضرت، شئون غير اختصاصی امامت به همه كسانی كه شرائط آنها را داشته باشند منتقل می‌شود.» (۳)

بر همين اساس است كه ايشان می‌گويد: «‌روحانيت اسلام به معنای آراسته بودن به فضيلت علم و تقوا و مجهز بودن برای انجام يك سلسله وظايف اجتماعي دينی و واجبات كفائی است. بی‌آنكه علم و تقوا سرمايه دنيا طلبی گردد.» (۴)

روحانی يا عالم

متفكر شهيد آيت‌الله بهشتی(قدس سرّه) با دقت در عنوان «روحانی» توضيحی دارد كه هم ابعاد گوناگون و جامعيت اسلام را نشان ميدهد و هم عالم دينی را متوجه وظايف متنوع خود می‌كند. او می‌گويد:

«در اسلام و فرهنگ اصيل اسلام ما روحاني و روحانيت نداريم، آنچه در فرهنگ اصيل داريم، عالم است، عالم متعهدِ آگاه، فقيه، اسلام شناس، اسلام دان.» (۵)

بقا و اصلاح روحانيت

شهيد بهشتی در اولين سالگرد شهادت متفكر عالی مقام آيت‌الله مطهری(قدس سرّه) به يك اصل بنيادينِ ديگر در موضوع روحانيت از زبان استاد شهيد اشاره ميكند و بر آن پای می‌فشارد، آن اصل اين است:

«ايشان مكرر می‌فرمود كه: من طرفدار سرسخت اصلاح روحانيتم و مخالف اسلام، منهای روحانيت.» (۶)

شهيد بهشتی متذكر مي‌شود كه شهيد مطهری غالباً مقيّد بود، اين دو را به يك اندازه از نظر تأكيد بيان كند و نشان دهد كه به همان اندازه كه به بقای روحانيت در جامعه و دوام نقش آن در جامعه معتقد است و علاقه دارد، به همان اندازه هم به اصلاح روحانيت معتقد و به آن علاقه دارد؛ يعني: روحانيت در يك جامعه اسلامي نقش بنيادی و اصلي دارد ولی بايد اصلاح شود و برای اصلاح آن كوشش كرد.

می توان نتيجه گرفت كه از ديدگاه اين دو متفكر عالی مقام و عالمان متعهد و شهيدان شاهد: «جامعه اسلامی با حفظ نهاد روحانيت» شكل خواهد گرفت، اما در همان حال بايد برای اصلاح آن تلاش كرد.

 

يعنی: بقای اسلام و جامعه اسلامی، منهای علماي اسلام و منهاي روحانيت ممكن نيست، ولی نهاد روحانيت برای اينكه به صفات حقيقی و هويت بخش خود- علم وتقوا- آراسته گردد و پس از آن وظايف واقعي خويش را بشناسد و با آگاهی از زمان و مهيّا كردن زمينه هدايت و آگاهی بخشی؛ به انجام رسالت خود موفق شود، سخت نيازمند «اصلاح» است. اصلاح در آموزش و تحصيل در عرصه پژوهش و تحقيق، اصلاح در حوزه تبليغ و هدايت مردم و آشنا كردن آن با معارف و احكام اسلام و نيز اصلاح در حضور متعهدانه و مخلصانه در عرصه‌های اجتماعي.

وظايف روحانيت

آيت‌الله بهشتی وظايف يا نقش‌های روحانيت را بر دو دسته «سنتي» و «جديد» تقسيم می‌كند و براين باور است كه روحانيت و عالم دينی موفق، آن است كه علاوه بر انجام وظايف سنتی، تكاليف جديد خود را نيز بشناسد و برای توفيق در آن عرصه‌‌‌‌ها نيز جدّيت داشته باشد.

وظايف سنتي:

۱. بيان اسلام اصيل

از ديرباز چنين بود كه در جوامع اسلامی، مردم مسلمان برای فهم دين، يعنی عقائد، اخلاق و احكام اسلامي به علمای اسلام مراجعه می‌كردند و آنان نيز از سرچشمه قرآن و سنت و سخن معصومين(ع) حقائق و معارف اسلام را تبليغ می‌كردند.

پرواضح است در هر زمان و هر جامعه‌‌‌‌ای كه از اين مهم غفلت شود كه افراد بی‌صلاحيت، چه با حسن نيت و چه با سوء نيت، در جايگاه تبليغ و تبيين اسلام قرار گيرند، انحراف اساسی و ويرانگري بوجود خواهد آمد. اين عالمان و متخصصان تحصيل كرده و تربيت شده در حوزه‌های علميه هستند كه حق و وظيفه دارند اسلام را به ديگران بشناسانند.

در نگاه تاريخی مشاهده می‌شود كه همواره چهره‌های محقق و عالمان مجتهد و صاحب نظر در نظام بی‌تكلّف و فضيلت محورِ حوزه‌ها، بوسيله شاگردان برجسته و يا هم طرازانِ با انصاف خود، به جامعه معرفی می‌شدند و در همين مسير شناخته شده، معارف و حقايق دينی با اطمينان فراوان عرضه می‌شد و مردم بدان ملتزم بودند، چه در ذهن و فكر و اعتقاد و چه در زندگي و عينيت زندگي آنها.

۲. تهذيب اخلاق

روحانيت اگر سرمايه اخلاق و تقوای وافري نداشته باشد، نه توفيقات الهيِ چنداني نصيب او خواهد شد و نه مردم مسلمان اعتماد و اطمينان لازم را به آنها خواهند داشت. شهيد بهشتي براين باور است كه: «روحانيت نقش عمده خود را در اين می‌ديد كه بايد سخنش، با بيانش، با عملش، و با رفتارش، با معاشرتش، با هدايتش با تذكرش، مردم را به اخلاق پاك دعوت كند، اخلاق جامعه را مهذّب كند، جامعه را از آلودگي‌ها دور كند و به كمالات اخلاقی بيارايد.»(۷)

پرواضح است كه در بعد اخلاقی حوزويان نبايد به ظواهر بسنده كرد و دل خوش بود، بلكه بايد متعمّقانه گِرد استاد اخلاق حلقه زد و با موعظه‌‌‌‌های «الگوهای عملی» اخلاق باشند.

۳. خدمت به مردم

نگاه به سنت سلف صالح نشان ميدهد كه همواره يكي از دلمشغولی‌های عالمان متعهد و مسئوليت پذير، گره‌‌‌‌گشايی از كار مردم و خدمت به آنها بوده است؛ چرا كه اسلام دين دنيا و آخرت است و يك عالم اسلامی نمیتواند با بی‌توجهی به دنيای مؤمنين، آخرت آنها را آباد كند.

عالم واقعی دنيا را جای ساختن و آخرت را جای بهره ور شدن مي‌بيند و بر همين اساس در راستای وظايف دينی خود، برخود لازم ميداند كه گره از مشكلات مردم باز كند و از خدمت به آنها مضايقه نكند. و اصلاَ «روحانيون در نقش خدمت به مردم، بهتر می‌توانند پيام اسلام را تبليغ كنند.»( ۸)

۴. جلوگيری از انحرافات فكری

عالمان دين گرچه تبيين حقايق و بيان احكام دين و حلال و حرام را وظيفه اول و اصلي خود ميدانند، اما در كنار آن، هرگز از وظيفه روشنگری در جهت شناساندن انحرافات فكری كه به نام اسلام تحويل مردم داده مي‌شد، غافل نبودند. اين روحانيون بودند كه در راستاي مرزباني از حدود و ثغور دين، در بيدار كردن مردم نسبت به افكار انحرافي، نقش بسيار مؤثري داشتند. همين جا بايد متذكر شد كه اگر در دهه‌‌‌‌های گذشته التقاط و اختلاط انديشه اسلامي با ايسم‌ها و مكاتب مادی، خطری بود كه خلوص اسلام جوشيده از قرآن و عترت را آسيب مي‌رساند؛ امروزه خطر سطحي‌‌‌‌نگری و معنويت گرائی بدون دين و مذهب، بدعتي است كه انديشه اسلامي را جداً تهديد می‌كند. اگر بجای مسجد و حسينيه محفل‌های رنگارنگ با اسامی قشنگ و فريبنده فكر و روح افراد را تغذيه كنند و به جای عالمان آگاه و متعهد، مداحان و يا منبری‌های بی‌سواد به قشری‌گری و عوام گرائي روي آورند، انحرافي بزرگ در انديشه ديني رخ خواهد داد؛ بلكه با تلخی بايد گفت: اين انحراف و آسيبی است كه كم و بيش آن را در جامعه دينی خود مشاهده می‌كنيم؛ اگر خطر التقاط با جهاد علمی و روشنگري عالمان رباني مانند آيت‌الله مطهری برطرف شد، امروزه در مقابل سيل بنيانكنِ سطحی نگری و عرفان‌هاي كاذبِ بريده از خدا و مذهب نيز، نيازمند عالمان مجاهدي هستيم كه با شناخت درست زمان و نسل نو به اين وظيفه مهم قيام كنند.

البته در اين عرصه هنر و ظرافتب لازم است كه آيت‌الله بهشتب به آن توصيه و از رفتار ضد آن نهی كرده است:

«روحانيون زبده در برخورد با كساني كه دچار انحراف شناختب درباره اسلام بودند، مب‌كوشيدند اينها را در درجه اول جذب كنند.» ولب در برابر اين گروه و شيوه روشنگري آنها «بعضب‌ها خيلب خوش سليقه نبودند، از همان اول دعوا مب‌كردند و بيشتر دفع مب‌كردند و سخن ما همواره با اين دوستان اين بود كه براب يك عالم دينی، براب يك مسلمان متعهد، به خصوص يك عالم و روحانب، قدم اول داشتن جاذبه است.» (۹)

۵. مبارزه با ظلم و ظالم

اسلام دينی عدالت محور و ستم ستيز است، خدايش عادل است نه ظالم، پيامبرش و امامش و قاضی و… همه و همه بايد عادل باشند و از ظلم به خدای خويش در حق‌الله و ظلم به هم‌‌‌‌نوعان خود در حق الناس شديداً پرهيز داشته باشد. مبارزه با ستم و ستمگر در نگاه شهيد مظلوم، وظيفه سنتی و سابقه‌دار است، نه كاركردي جديد و متناسب با عصرجديد باشد. بله اين ويژگی در عرصه اجتماع و در دوره حاضر با مناسبات بين المللی، فضائي بوجود آورد كه آن ويژگي ريشه در عالمان دينی بروز و ظهور خيره كننده‌‌‌‌اي داشته باشد. جلوداری علماء و مراجع در مبارزات ضد استعماری و نهضت‌های استقلال خواهانه، مبارزات ستم ستيزانه روحانيت شيعه با جلوداری و رهبری عالی‌ترين مقامات روحانی و مراجع عالی قدر چندان زياد و روشن است كه نياز به ذكر نام آنها نيست.

در نگاه تاريخی – اجتماعی بايد گفت: مراجع فكری و عالمان دينی، پيش از آنكه «مرجع»، مردم باشند، «ملجأ» آنها بودند و چون در شرائط و سختی‌ها پناهگاه مردم بودند، معلمان دين و دنيای آنها مي‌شدند. طبعاً اينگونه است كه اگر مردم عالمان دينی را در هنگامه سختی و گرفتاری كنار خود يار و ياور خود نبينند، براي شنيدن حرف‌هاي او در مقابله با انحرافات، گوش شنوائی نخواهند داشت. عالمان دين بايد همواره اين وصيت شهيد راه عدالت اميرالمؤمنين(ع) را آويز و آوازه گوش خود سازند كه «همواره دشمن ظالم و ياور مظلوم باشيد.»

وظيفه جديد

آيت‌الله بهشتی در جمع‌‌‌‌بندي شئون روحانيت پيش از نهضت امام خمينی، ميگويد: «تا سال ۱۳۴۱ نقش روحانيت در همين‌هايی كه عرض كردم، به اضافه تحصيل و تدريس در حوزه‌ها خلاصه می‌شد.»(۱۰)

و «اكثريت قاطع روحانيت آنهايی بودند كه از سياست كناره گيری داشتند.» ورود به مقوله سياست و توجه به اوضاع سياسی چنان مخاطره آميز بود كه: «ورود به سياست همان و تنزل از درجه روحانيت همان!»

ايشان اما به نقش بی‌بديل امام خميني اشاره مي‌كند كه چگونه اوضاع را دگرگون كرد و قيام و روشنگری او نقطه عطفی شد در هويت يافتن «نقش جديد روحانيت»:

«سال ۱۳۴۱ يك روحانی جامع الشرايط كه در مكارم و ارزش‌های والای او جای سخن نبود، فقاهتش، علمش،‌عدالتش، اخلاقش، مهذّب بودنش، مدرس عالی مقام بودنش، همه جا زبانزد بود، آمد و اين تابلو،‌اين خاطره و يادبود نامطلوب دوره اعتزال روحانيت از نقش خلّاق سياست را، از بين برد.» (۱۱)

اسلام شناس بزرگ و فكور شهيد بهشتی «روحانی تمام عيار» را چنين توصيف می‌كند:

«روحانی بايد اسلام رابيان كند، اسلام را تبليغ كند، به مردم خدمت كند، در متن جامعه بماند، موعظه كند، با انحرافات مبارزه كند، ولی مطلب به اينجا تمام نمي‌شود، روحانی بايد پيشتاز و پيشگام در مبارزات سياسی گسترده، نيرومند… باشد،‌تا يك روحاني تمام عيار باشد. علی وار، حسين گونه، پيامبر وار باشد.» (۱۲)

او می‌گويد روحانی چگونه می‌تواند خود را از مسئوليت‌های سنگين سياسی و مبارزاتی بر كنار ببيند؟! روحانی بايد مرد سياست و مبارزه نيز باشد.

ايشان تصريح می‌كند: «آن شخصيت والايی كه توانست اين نقطه عطف تاريخی را برای تكامل نقش روحانيت در جامعه ايفا كند،‌امام بود.» (۱۳)

شهيد بهشتی در توضيح نقش روز آمد روحانيت مي‌گويد: «روحانی بايد دائماً در فرهنگ معنوی و اخلاقي و سياسی و اجتماعي روز، حضور داشته باشد. روحاني اگر می‌خواهد در نقش امامت و پيشوايی،‌نقش ايفا كند بايد دو روز و سه روز و ده روز و يك ماه و يك سال هم از جامعه‌‌‌‌اش جلوتر باشد. بايد دور هم بنشينيد،‌بحث كنيد، كه مسئله‌‌‌‌ای كه فردا برای مردم مطرح می‌شود كدام است تا ما امروز جواب آن را آماده كنيم.» (۱۴)

 

نكته پايانی

در پايان تأكيد بر اين نكته لازم است كه در پديده مهم و بي‌نظيري كه با انقلاب اسلامی به رهبری امام خمينی بوقوع پيوست، شخصيت و انديشه امام خمينی، نقش و تأثير اول و بی‌بديلی داشته است، اما در مرتبه پس از امام و در ميان شاگردان و ياران او كه تربيت شده حوزه علميه قم در دوره اوج شكوفايی آن بدست عالی‌ترين اساتيد و مربيان بودند؛‌ شهيدان مطهری و بهشتی جايگاه ويژه‌ای داشتند.

دو اسلام شناس بزرگ، كه يكي طي دهها سال به تحليل و تبيين پرداخت، كه آن عظمت و تحول را بوجود آورد و ديگري در كنار كارهاي اساسي فكری و اهتمام كادرسازي براي ايجاد جامعه اسلامي، با نبوغ و خلاقيتی كه داشت در بوجود آوردن سازمان و ساختار نظام جمهوری اسلامی به مثابه يك معمار ماهر عمل كرد. نسل جديد شديداً نيازمند بازخواني اصول انديشه آنان است تا ادامه مسير را در عرصه‌‌‌‌های گوناگون با آن «انديشه معيار» بسنجند و كجی‌ها را به راستی و افراط و تفريط‌‌‌‌ها را به اعتدال و غفلت‌‌‌‌ها و انحرافات را به صراط مستقيم اسلام نابی برگرداند كه عالمانی چون امام خميني، آيت‌الله بروجردی و علامه طباطبائی مفسر آن و شهيداني چون مطهری و بهشتي سخنگوی توانا و با كفايت آن بودند. و روشن است كه اين مهم و ضرورت بيشتر بايد در عمل نسل اول و دوم نهضت و انقلاب ديده شود، چرا كه: «دو صد گفته چو نيم كردار نيست!»

پاورقی‌ها”

  1. بحثی درباره مرجعتيت و روحانيت ص ۱۵۳
  2. همان، ص ۱۴۲
  3. همان
  4. همان، ص ۱۵۵
  5. ولايت، رهبری، روحانيت، ص ۳۳۸
  6. همان – ص ۳۳۶
  7. ولايت، رهبری، روحانيت، ص ۲۹۴
  8. همان، ص ۲۹۶
  9. همان، ص ۲۹۷
  10. همان ص ۳۰۱
  11. همان، ۳۰۲
  12. همان
  13. همان
  14. همان

 

*آيت‌الله بهشتی در تبيين هويت روحانيت بر اين عقيده است كه «علم» و «تقوا» دو ركن اصلي روحانيت هستند و عدم توجه به اين صفات محوري و هويت بخش را انحرافي بزرگ مي‌داند

* متفكر شهيد آيت‌الله بهشتی: در اسلام و فرهنگ اصيل اسلام ما روحانی و روحانيت نداريم، آنچه در فرهنگ اصيل داريم، عالم است، عالم متعهد آگاه، فقيه، اسلام شناس، اسلام دان

* روحانيت اگر سرمايه اخلاق و تقوای وافری نداشته باشد، نه توفقيات الهی چندانی نصيب او خواهد شد و نه مردم مسلمان اعتماد و اطمينان لازم را به آنها خواهند داشت

* عالم واقعی دنيا را جای ساختن و آخرت را جای بهره‌ور شدن می‌بيند و بر همين اساس در راستای وظايف دينی خود، بر خود لازم ميداند كه گره از مشكلات مردم بازكند و از خدمت به آنها مضايقه نكند

* اگر خطر التقاط با جهاد علمی و روشنگری عالم رباني مانند آيت‌الله مطهری برطرف شد، امروزه در مقابل سيل بنيانكن سطحی نگری و عرفان‌های كاذب بريده از خدا و مذهب نيز، نيازمند عالمان مجاهدی هستيم كه با شناخت درست زمان و نسل نو به اين وظيفه مهم قيام كنند

 


نسخه چاپی
دیدگاه‌ها