1. Skip to Main Menu
  2. Skip to Content
  3. Skip to Footer
سایت "بنیاد نشر آثار و اندیشه های شهید آیت الله دکتر بهشتی" تنها منبع رسمی اخبار و آثار شهید بهشتی است

نقد و بررسي كتاب مباني فكري آيت الله شهيد دكتر بهشتي

حجت‌الاسلام والمسلمین ابوالفضل شكوری

اين كتاب از دو بخش جداگانه با عنوان هاي « گفتارها» و « نوشتارها» پديد آمده است و در واقع مجموعة مقالاتي است كه به تبيين و معرفي شخصيت و انديشه‌هاي آيت الله شهيد دكتر بهشتي پرداخته است.

گفتارها

بخش اول آن به گفتارهايي اختصاص يافته كه در دانشگاه شيراز ايراد شده است. گفتار نخست،‌ از آن آقاي محي‌الدّين حائري شيرازي است كه پس از مقدمه و درج دو پيام از آقاي موسوي اردبيلي و هاشمي رفسنجاني گنجانده شده است. آقاي حائري با عنوان « جامعيت انديشة دكتر بهشتي» مطالبي را بيان كرده و به ويژه به تبيين نقش شهيد بهشتي در ايجاد الفت و وحدت حوزه و دانشگاه پرداخته و از او كه به زبان هر دو مركز آشنا بوده به عنوان « پلي بين حوزه و دانشگاه ياد كرده است.»

گفتار دوم توسط آقاي غلامعلي حداد عادل ايراد شده و عنوان آن «با ياد شهيد بهشتي» است. سخنران با توجه به آشنايي مستقيم خود با شهيد بهشتي نكته‌هاي مفيد و خوبي از اخلاق و رفتار و منش شهيد بهشتي را در قالب نقش خاطرات خود و با مطالب واسطه‌اي بيان كرده است كه بعضاً كاملاً تازه است. (ص 45ـ32).

گفتار سوم توسط آقاي سيد عبدالله فاطمي نيا ايراد شده و در آن به تجزيه و تحليل برخي از سخنان و ديدگاههاي شهيد بهشتي در زمينة روش تفسيري قرآني پرداخته شده است.(56ـ46)

آخرين گفتار از آقاي محمد نهاونديان است كه با عنوان «زمان آگاهي در اقتصاد اسلامي» ضمن بحث كلي دربارة اقتصاد از منظر اسلام، مطالبي را هم به نقل از آثار قلمي شهيد بهشتي بيان كرده و به بررسي آنها پرداخته است. (66ـ57)

نوشتارها

بخش مربوط به نوشتارها بسيار غني‌تر از بخش اول است و ضمن چند مقاله مفيد به راستي برخي از ابعاد ناشناختة انديشة شهيد بهشتي را توانسته است تبيين و تشريح كند و خوانندگان را با زواياي ناشناختة انديشه‌هاي سياسي، اقتصادي و فقهي آن مرحوم آشنا سازد.

مقالة اول از آن آقاي محمد حسين ابراهيمي است. اين مقاله با عنوان « پول و ماليات در انديشه اقتصادي شهيد دكتر بهشتي» برخي از مباني انديشة اقتصادي آن مرحوم را به بررسي نشسته است. نويسنده تحقيقات خود را به طور عمده بر دو كتاب منتشر شده از شهيد يعني « اقتصاد اسلامي» و « ربا» استوار ساخته است. در اين مقاله راجع به ماهيت پول از ديدگاه شهيد بحث شده و اين سؤال مطرح شده است كه آيا پول « سند» است يا « كار انباشته»؟ آنگاه به نقل نظر شهيد پرداخته كه مي‌فرمايد پول سند است و لذا نه قابل اجاره است و نه قابل بيع و شراء (78ـ75). اين مقاله نكته‌هاي تازه‌اي نيز دربارة مالياتهاي مستقيم و بيمه دارد كه براي خوانندگان مفيد است.

مقالة دوم، كه يكي از جالب‌ترين قسمتهاي كتاب مي‌باشد. از آن سيد عليرضا حسيني بهشتي با عنوان «‌منزلت انساني در نظام اسلام از ديدگاه شهيد مظلوم آيت الله بهشتي» است كه از صفحه 80 تا 122 كتاب را به خود اختصاص داده است. اين مقاله داراي يك مقدمه و هفت بخش است. در مقدمه اين مسأله مطرح شده كه در افكار عمومي كشور ما شهيد بهشتي بيشتر به عنوان يك مدير موفق و يك سياستمدار برجسته شناخته شده و از بعد علمي و انديشه‌اي او غفلت شده است و لذا اين مقاله مي‌كوشد از اين نظر ابهام زدايي كند و به ويژه مباني انديشه سياسي آن مرحوم را تبيين نمايد (80). نويسنده مي‌افزايد كه نوشتة او صرفاً قرائتي خاص از انديشه‌هاي شهيد بهشتي است و راه را بر ديگر برداشتها و قرائتها مسدود نمي‌كند (82).

نويسنده در بخش اول مقاله به تبيين رابطة « انسان و مكتب» از منظر شهيد بهشتي پرداخته و از مفهوم انسان و طبيعت در نزد آن مرحوم تبيين لازم را به عمل آورده است. در اين بخش نويسنده نتيجه مي‌گيرد كه « برخلاف تجددگرايي (مدرنيسم)، در تفكر آيت الله شهيد بهشتي قلمرو فردي انسان با قلمرو اجتماعي آن سخت به هم پيوسته و جدايي ناپذير است» (83). پس نويسنده، با تأمل دربارة نقش ايمان و فطرت انساني در ايجاد رابطة صحيح بين انسان و مكتب اين بخش را ختم كرده و به قسمت دوم مقاله مي‌پردازد. در بخش دوم نيز با عنوان « جامعة اسلامي، جامعة قسط و عدل» نويسنده با نقل گزيده‌هايي از مطالب شهيد بهشتي تأمين عدالت اجتماعي و عدالت اقتصادي را از ويژگيهاي ماهوي و جدايي ناپذير يك جامعة اسلامي معرفي مي‌كند (94)، چرا كه شهيد بهشتي فرموده است: «هر جا كه مي‌گويند دين و اسلام هست و عدالت اجتماعي نيست بدانيد كه آن دين و اسلام قلابي است» (95).

بخش سوم مقاله با عنوان « خاستگاه رهبري سياسي جامعة اسلامي» در بر دارندة يك بحث تطبيقي از شهيد بهشتي دربارة اسلام و ليبراليسم است كه در ضمن نقطه‌هاي مشترك و مفترق اسلام و ليبراليسم را موشكافي كرده است. شهيد معتقد است كه رهبري سياسي در يك جامعه ليبرال صرفاً از طريق قرارداد اجتماعي نشأت مي‌گيرد و نيز عقل انسان با توجه به اصل « اصالت فرد» معيار منحصر به فرد تشخيص حقيقت و وضع قوانين اجتماعي است. ليكن در اسلام « اصالت آميختة فرد و جامعه» مورد قبول است. بنابراين هم به كنترل فرد نياز هست و هم به كنترل جامعه و دولت. در نتيجه در يك جامعة راستين اسلامي، آزادي انسانها از ضروريات است ولي « مطلق» و بي‌مرز نيست و نيز عقل منحصراً‌ در مسائل اجتماعي و سياسي فعال مايشاء نيست؛ بلكه به « وحي» نيز نياز هست كه از طريق قوانين شريعت و حدود الهي بازتاب مي يابد. در چارچوب عقل و وحي است كه آزادي مفهوم صحيح خود را باز مي‌يابد و ارجمند مي‌شود چرا كه به نظر شهيد بهشتي آزادي انسان اين گوهر تابناك هستي،‌ نقطة قوت آفرينش انسان است (99). بنابراين خاستگاه رهبري سياسي نيز عقل و وحي هر دو است. نويسنده در پايان اين بخش خلاصة ديدگاههاي شهيد بهشتي دربارة فرد، جامعه و آزادي را در ذيل ده عنوان اصلي و محوري نقل مي كند كه بسيار جالب است. (100ـ99).

بخش بعدي مقاله دربارة « رابطه رهبر و مردم»، از نگاه شهيد بهشتي است كه با بحث كلامي ـ فقهي امر به معروف و نهي از منكر شروع شده و با بحث دربارة تقليد و محدودة شرعي آن پايان يافته است. نتيجة نهايي آن اين است كه تقليد منحصر به فروع است و در اعتقادات جايز نيست. (‌106ـ100).

در بخش چهارم با عنوان » رهبري و نهضت اصلاح» نويسنده بر اين باور است: «همان گونه كه يك فرد مسلمان هيچ گاه نمي‌تواند مدعي شود كه به كمال مطلوب رسيده، يك جامعه اسلامي نيز از اين قاعده مستثني نيست. بنابراين، استمرار اصلاح طلبي و وجود مصلحان در آن ضرورت دائمي دارد.» (ص 109ـ107)

در بخش ششم، نويسندة مقاله با مهارت جالبي انديشه و دغدغة خاطر هميشگي شهيد بهشتي در اهميت و ضرورت تشكل و تحزب به بحث نشسته و به ضرورت وجود آن در همه شرايط تأكيد ورزيده است. چرا كه « تجربه نشان داده، نبود احزاب و گروه هاي سياسي با مواضع اعلام شده، نه به از ميان رفتن رقابت بر سر به دست گرفتن قدرت سياسي، كه به تشديد خصومتها در جوي ناسالم منتهي مي‌شود و ظهور آنچه را كه به نام باندهاي قدرت مشهور است تسريع مي كند.» (115). سپس نويسنده از شهيد بهشتي دربارة راه حل عملي ايجاد زمينة مساعد براي شكوفايي استعدادهاي مختلف نقل مي‌كند كه: «فقط از راه تشكيلات و تشكل خواهيم توانست چنين محيطي را ايجاد كنيم» (ص 117).

بخش هفتم مقاله متضمن جمع بندي و نتيجه‌گيري از مجموع آن است كه بيانگر حاكميت جوهرة واحد و روح مشترك بر همة انديشه‌هاي شهيد بهشتي برغم پراكندگي ظاهري آن است.

سومين مقالة كتاب از آن محمد سروش مي‌باشد. اين مقاله با عنوان « بينش و گرايش فقهي شهيد بهشتي» از نخستين كوششهاي قابل توجه به منظور شناخت شخصيت و آراء فقهي آيت‌الله شهيد بهشتي است. بهشتي از اين نظريه در جامعة ما كاملاً ناشناخته است و نويسندة مقاله، با تلاش مستحسن كوشيده است تا توجه علاقه‌مندان را به اين موضوع جلب كند. وي نخست با مطرح كردن بحثي با عنوان « نحله‌ها و مشربها» نشان داده است كه مسأله « اختلاف نظر علما و فقها» در بين شيعه از قديم وجود داشته و چيز بدي نيست بلكه ناشي از ماهيت پژوهش ترويجي تشيع است و لذا اگر مي بينيم كه شهيد بهشتي در برخي از آراء فقهي خود با فقهاي ديگر تفاوت دارد نبايد از آن بهراسيم (ص 126ـ124). آنگاه نويسنده بخشي از مباني و آراء‌ فقهي شهيد بهشتي را ارائه مي‌دهد كه اهم آنها عبارتند از:

ـ ديدگاه شهيد بهشتي راجع به مشروعيت انقلاب در عصر غيبت كه آن را تحت عنوان « انقلاب و تعارض انديشه‌ها» بحث كرده است. (130ـ126)

ـ‌ افزون يك شرط جديد به شرايط مجتهد در علم اصول و فقه كه عبارت است از «‌ انقلابي» بودن مجتهد و عدم ابتلاي او به احتياطهاي افراطي ونيز ضرورت توانائيش در پاسخگويي به مسائل جديد فقهي. (136ـ131).

ـ ضرورت توجه به اهميت و نقش محوري دولت در مباحث فقهي و در آوردن فقه از حالت انتزاع به عالم واقعيات و توان پاسخ به مسائل و مشكلات نوين مانند پول، ماليات، نرخ گذاري و غيره (161ـ137).

مقالة چهارم از سيد حسين شفيعي دارابي است. اين مقاله با عنوان « بهشتي آئينه تمام نماي تشكيلات مكتبي» به بررسي اهميت تشكّل و تحزّب از نظر اسلام و آيت الله بهشتي پرداخته است. پس از بحثي مفيد دربارة اهميت و ضرورت تشكيلات از نظر اسلام (174ـ164) به بررسي اين موضوع از منظر شهيد بهشتي پرداخته و در ضمن آن علاوه بر تبيين علاقة آن شهيد به كارهاي تشكيلاتي و گروهي به نقش وي در سازماندهي حزب جمهوري اسلامي و نيز چندين انجمن اشاره كرده و با برشماري مبارزات آن شهيد و موارد بازداشت و زنداني شدن وي توسط رژيم شاه، مقاله را به پايان برده است.

پنجمين مقاله به قلم سيد احمد محمود‌زاده با عنوان « شهيد بهشتي و ولايت فقيه» مي باشد. نويسنده در اين مقاله با نقل گزيده‌هايي از بيانات و آراء شهيد بهشتي دربارة مرجعيت و فقاهت در صدد آن است كه حوزة «مرجعيت رهبر است اما صرفاً‌ رهبر علمي، رهبر است در فتوا در حلال، حرام، مكروه و مستحب و مباح. مرجعيت يك مطلب است و رهبري اجتماعي مطلبي ديگر» (197). نويسنده با نقل مطالبي از شهيد بهشتي نشان مي دهد كه به نظر آن مرحوم در طول تاريخ مرجعيت در بين شيعه، عملاً‌ عقل و كارداني فقيه براي مورد قبول شدن در حوزه‌ها و جوامع شيعي بيش از اعلميت صرف او مبناي عمل بوده است. نويسنده جهت احزار مقام رهبري اجتماعي و سياسي نيز به ضرورت رعايت اين نكته تأكيد ورزيده است (ص 198 به بعد).

آخرين مقاله كتاب به قلم سيد جواد ورعي و با عنوان « بهشتي و رويارويي اجتماعي با التقاط و تحجر» مي‌باشد كه در آن به تبيين مواضع و ديدگاههاي روشنگرانه شهيد بهشتي در اين زمينه پرداخته است و التقاط فكري و نيز جمود و خشك انديشي را نقد كرده است.


دیدگاه‌ها
  • سمانه

    سلام خواهشا بگید اندیشه های شهید بهشتی از چه زمانی مورد توجه قرار گرفت خواهشا مطلب را به ایمیل من بفرستید ممنون میشم

  • حمید گیوی

    بسم الله الرحمن الرحیم

    با عرض سلام و خسته نباشید خدمت شما عزیزان
    با توجه به اینکه كتاب مباني فكري آيت الله شهيد دكتر بهشتي در بخش آثار دکتر بهشتی در سایت وجود ندارد ، بنده چگونه می توانم این کتاب را تهییه کنم .
    نیز آیا کتاب ، مقالات یا سخنرانیهایی از استاد فاطمی نیا درباره ی دکتر بهشتی یا درباره موضوعات دیگر در اختیار دارید تا من بتوانم در تحقیقاتم استفاده کنم.
    خداوند به شما خیر عطا فرماید.

  • مدير سايت

    با سلام و ادب.
    کتاب مبانی فکری شهید دکتر بهشتی از طریق مراجعه به کتابفروشی ها قابل تهیه است و متاسفانه چون فایل متنی کتاب در اختیار نبود، قادر به نشر نسخه الکترونیکی نبودیم. امیدواریم این مشکل حل شود تا بتوانیم فایل الکترونیکی کتاب را در اختیار مخاطبان عزیز قرار دهیم.
    تا کنون متن یا سخنرانی ای از استاد فاطمی نیا درباره شهید بهشتی موجود نبوده است. امیدواریم با واکاوی اسناد و یافتن چنین متن هایی آن را در اختیار شما قرار دهیم.