1. Skip to Main Menu
  2. Skip to Content
  3. Skip to Footer
سایت "بنیاد نشر آثار و اندیشه های شهید آیت الله دکتر بهشتی" تنها منبع رسمی اخبار و آثار شهید بهشتی است
سخنرانی شهید دکتر بهشتی درباره «فلسفه تشريع قرباني»

گوشت قرباني بايد به مصرف محرومين برسد

راه ‏حلی‌ كه با موازين اسلامی‌ هماهنگ می‌‏باشد، اين است كه سرمايه‌گذاری‌ برای‌ استفاده‏ی‌ صحيح از اين حيوان‏هايی‌ كه آن‏جا قربانی‌ می‌‏شوند از طرف كسانی‌ صورت گيرد كه هيچ نوع انتفاع را در نظر نداشته باشند و آن چه از اين راه به دست می‌‏آيد، اعم از گوشت كنسرو شده يا پولِ پوست يا پول روده يا چيزهای‌ ديگر همه بايد در راه بهتر كردن زندگی‌ بينوايان جامعۀاسلامی‌ مصرف شود. اين قطعی‌ است. اين مطلب به طور قطع از ادله‏ی‌ ما در مورد قربانی‌ (از عامّه و خاصّه و هم‏چنين از قرآن و حديث و سنّت) به دست می‌‏آيد.

 


يكی‌ از عواملی‌ كه در حجّ در اين سال‏ها باعث بروز هرج و مرج شده و به آبرومندی‌ و درخشندگی‌ حجّ لطمه زده، مسئلۀ قربانی‌ است. همان‏طور كه عرض كردم. اصل مسئلۀ قربانی‌ و تشريع قربانی‌ بسيار جالب است. مردمی‌ كه به عزم حجّ می‌‏آيند و توانايی‌ مالی‌ دارند، گوسفندی‌، گاوی‌، شتری‌ می‌‏آورند و در آن روز يك مهمانی‌ عمومی‌ برپا می‌‏شود. در اين مهمانی‌ عمومی‌ ده‏ها هزار گوسفند و گاو و شتر كشته، و به اين وسيله از صدها هزار نفر پذيرايی‌ می‌‏شود.

همين‏طوری‌ كه در جلسات قبل عرض كردم اكثريّت حجّاج مردمی‌ هستند كه توانايی‌ مالی‌‏شان بسيار كم است. در گزارش‏های‌ حجّ حتماً دیده‌اید. اگر يك ميليون نفر در اين سال‏ها در موسم حجّ جمع می‌‏شوند، حدود هفتصد و پنجاه هزار نفر آن‏ها از خود كشور عربستان سعودی‌ هستند و فقط حدود دويست و پنجاه، الی‌ سيصد هزار نفر هستند كه از مرزهای‌ عربستان وارد می‌‏شوند. البته در آن سال‏ها گاهی‌ پنجاه تا شصت هزار نفر حجاج خارجی‌ هم از يمن بودند و حجّاج يمن از قديم‌‏الايام تا به امروز جزء بی‌‏نواترين حجّاج هستند.

بسياری‌ از افرادی‌ كه به حج می‌‏آيند، مردمی‌ هستند كه چه بسا در سال دو سه نوبت غذای‌ گوشت‌داركافی‌ گيرشان نيامده كه سير غذا بخورند. اين افراد هم جزء حجّاج هستند. در اين دو سه روز (يعنی‌ از روز عيد تا سه روز بعد) مواد غذايی‌ رايگان، آن هم عالی‌‏ترين موادّ غذايی‌ كه گوشت باشد، در اختيارشان قرار می‌‏گيرد. عالی‌‏ترين مواد غذايی‌ گفتم، چون گوشت هنوز هم تقريباً در همه جای‌ دنيا گران قيمت‏ترين مادۀ غذايی‌ است. يعنی‌ در ميان مواد غذايی‌ معمولی‌ از همه گران‏تر، گوشت خوب است، مخصوصاً با شرايطی‌ كه در قربانی‌ رعايت شده كه لاغر و پوست استخوان نباشد، چاق باشد، گوشت خوردنی‌ داشته باشد، معيوب نباشد، سالم باشد، خيلی‌ پير نباشد، خيلی‌ هم بچه سال نباشد، چنين و چنان باشد.

بنابراين اين كار بهترين گوشت خوراكی‌ را برای‌ حجّاج فراهم می‌‏كند تا در اين دو سه روز مردمی‌ كه آن‏جا به عنوان برادران و خواهران مسلمان دور هم جمع هستند، غذای‌ كافی‌ بخورند. از اين غذا فقير و ثروتمند هر دو می‌‏خورند. آقايان لابد در مناسك حجّ دیده‌اید، مستحبّ موكّد است كسی‌ كه خودش قربانی‌ می‌‏كند، بايد حتماً از قربانی‌ بخورد. حتّی‌ بعضی‌ از مراجع احتياط واجب می‌‏دانند.

روايتی‌ در كافی‌ است كه درباره‏ی‌ قربانی‌‏های‌ پيامبر اكرم – صلّی‌ ‏اللَّه ‏عليه ‏و آله ‏و سلّم – در حجةالوداع می‌‏باشد. در يك روايت 66 تا و در يك روايت ديگر 100 تا دارد. البته در يك روايت ديگر 66 تا پيغمبر و 34 تا علی‌ – عليه‏ السّلام – كه مجموع آن صد می‌‏شود. در روايت‏های‌ عامه و خاصه هست كه پيغمبر – صلّی‌ ‏اللَّه ‏عليه ‏و آله ‏و سلّم – و علی‌ – عليه‏ السّلام – در قربانی‌ با هم شركت داشتند. به هرحال 100 جاندار به وسیلۀپيغمبر و علی‌ – عليه ‏السّلام – در آن سفر حج كشته شد. و برای‌ اين كه از همۀ‌ اين‏ها پيغمبر و علی‌ تناول كرده باشند، پيغمبر دستور داد تا هر كدام را می‌‏كشتند يك تكه از گوشتش را می‌‏كندند و در يك ديگ می‌‏انداختند. به اين صورت يك ديگ آبگوشت درست شد كه پيغمبر – صلّی‌ ‏اللَّه ‏عليه ‏وآله ‏و سلّم – و علی‌ – عليه‏ السّلام – هر دو از اين آبگوشت خوردند تا از همۀ‌ قربانی‌‏هايی‌ كه كشته‏‌اند، چشيده و تناول كرده باشند.(1) اين در روايات ما هست.

بنابراين كسانی‌ كه توان مالی‌ دارند و قربانی‌ می‌‏كنند از همان گوشت بايد بخورند و آن‏هايی‌ هم كه ندارند از همان گوشت می‌‏خورند تا همۀ‌ برادران و خواهران مسلمان عملاً سر يك سفره بنشينند. و از يك نوع غذا برخوردار شوند، اين اساس قربانی‌ است.

قرباني، تمرين روحي براي انفاق

از طرف ديگر در سيستم اقتصادی‌ عمومی‌ آن زمان و حتّی‌ سيستم اقتصادی‌ اكثريت مردم دنيا در زمان خودمان مسئلۀ دام و حيوان زنده‏ای‌ كه شير و پشم بدهد و منافعی‌ داشته باشد، به عنوان يك سرمایه‌ای است كه خيلی‌ از مردم به جانشان بسته است.

برای‌ بسياری‌ از مردم يك شتر، دو شتر، چهار تا گوسفند، چهار تا گاو سرمایۀ زندگی‌ به حساب می‌‏آيد، بنابراين اگر يك مو از آن‏ها كم شود، خيلی‌ ناراحت می‌‏شوند. هنوز هم مردمی‌ هستند كه اگر يك گوسفند از آن‏ها بميرد، برايش عزا می‌‏گيرند، واقعاً عزا می‌‏گيرند. چون سرمایۀ زندگی‌‏شان است. ولی‌ حاجی‌ در سفر حج يك دام را می‌‏كُشد، يك ثروتی‌ را كه برايش اين قدر عزيز است در راه خدا و برای‌ رفاه بندگان خدا می‌‏كشد! اين يك نوع تمرين روحی‌ برای‌ انفاق «مِمَّا تُحِبُّونَ» است «لَن تَنَالُواْ الْبِرَّ حَتَّی‌ تُنفِقُواْ مِمَّا تُحِبُّونَ»(2) تا از آن چيزی‌ كه خيلی‌ دوست دارد انفاق كند.

اين هم يك جنبۀ قربانی‌ است؛ البته جنبه‏‌های‌ ديگری‌ هم هست. ولی‌ با كمال تأسّف در زمان ما مراسم قربانی‌ اين حالت را ندارد. الآن منظرۀقربانگاه و كاری‌ كه آن‏جا انجام می‌‏گيرد، نه تنها اين آبرو و اين خصلت عالی‌ و برجسته را به ما نمی‌‏دهد؛ بلكه نوعی‌ تبذير و دور ريختن مال به صورتی‌ بی‌‏جا را منعكس می‌‏كند. به طوری‌ كه من خودم در سفر حجّ عجيب دچار اشكال شدم. قبلاً فرصت نكرده بودم در اين باره مطالعۀ كافی‌ كنم و يك رأی‌ فقهی‌ برای‌ خودم انتخاب كنم. هم‏چنان كه تا به امروز هم اين فرصت به اندازه‏ی‌ كافی‌ دست نداده است.

البته من يك چارۀموقّت انديشيدم. در آن‏جا تصميم گرفته بودم لااقل آن‏چه را خود من قربانی‌ می‌‏كنم به صورتی‌ قربانی‌ كنم كه به مصرف برسد. راه‏های‌ مختلفی‌ را پرسيدم، يك راه را افراد متعدّد معرفی‌ كردند و برای‌ اطمينان خودم رفتم و در مسلخ ديدم. گفتند: اگر گوسفند خوبی‌ تهيّه كنی‌ كه هم پوستش و هم پشمش و هم خودش خوب باشد، مطمئناً تا ساعت 12 شب اين نوع گوسفندها را اعراب فقيری‌ كه آن جا هستند برده‌اند، و اگر تو صبح اول وقت بيايی‌ می‌‏بينی‌ فقط لاشه‌هاییمانده است كه خيلی‌ به درد خوردن نمی‌‏خورد و چيزی‌ عايد كسی‌ نمی‌‏كند. با بررسی‌ كه انجام دادم، اطمينان نسبی‌ به اين مطلب پيدا كردم و خودم مسئلهو مشكل را به اين صورت حلّ كردم، ولی‌ اين يك راه حلّ فردی‌ بود كه به درد عموم نمی‌‏خورد.

وقتی‌ انسان به مسلخ می‌‏رود، آن قدر بی‌‏نظم است كه بايد از روی‌ لاشه‏های‌ گوسفند ردّ شد. به همين خاطر پای‌ انسان خونی‌ و كثيف می‌‏شود، احرامش كثيف می‌‏شود، خودش كثيف می‌‏شود. در مورد لاشه‌هاهم همان‏طوری‌ كه می‌‏گفتند: خوب‏هايش را می‌‏برند ولی‌ مقدار زيادی‌ لاشه‏های‌ حيوان هست که كسی‌ نمی‌‏برد. از اين رو با بولدوزری‌ كه آن‏جا هست اين‏ها را زير خاك دفن می‌‏كنند. اين چيست؟ آيا اين قربانی‌ اسلام است؟!

 

تكليف چيست؟ آيا اسلام ما را در يك بن بست قرار داده است؟ آن‏جا همان روز قبل از عيد، يعنی‌ در روز عرفه عده‌ایاز دوستان كه از ايران آمده بودند، با هم جلسه‌‏ا‌‌ی‌ تشكيل داديم تا ببينيم آيا می‌‏توانيم يك فكری‌ بكنيم؟! پرسيديم كه آيا مسئلۀ كنسرو كردن اين گوشت‏ها عملی‌ است؟ تحقيق كرديم، يكی‌ از افراد مطّلع گفت: ما سال گذشته با مسؤولين عربستان سعودی‌ تماس گرفته‏ايم، آن‏ها فتوای‌ شيوخ خود را با اين مسئلهمخالف می‌‏دانند. علت مطلب چيست؟ خوب دقت بفرماييد! می‌‏خواهم دو نكته را برایتان مجسّم كنم!

یکی اینکه وقتی‌ ما امتياز فقه جعفری‌ را نام می‌‏بريم نمونه‏‌های‌ جالبی‌ از آن داريم كه اين مورد را شماها كه پيروان اين مذهب هستيد، بايد بشناسيد. دیگر اینکه‏ بدانيد، اين‏گونه بن‏‌بست‏ها تا حدّی‌ به دست خود ائمه باز شده است. اين ما هستيم، حتّی‌ ما كه خود را منتسب به اين مذهب و اين مكتب و اين امام‏ها می‌‏دانيم، نمی‌‏دانم چطور دست و پايمان را در پوست گردو گذاشته ايم؟! نمی‌‏دانم چطور؟! يا می‌‏دانم، چه عرض كنم؟!

به هر حال به ما گفتند: فقه اين‏ها با بيرون بردن گوشت قربانی‌ از «منا» مخالف است و فقهای‌ اين‏ها بيرون بردن گوشت قربانی‌ را از منا تجويز نمی‌‏كنند. ريشه‏ مطلب اين است كه در زمان پيغمبر – صلّی‌ ‏اللَّه ‏عليه ‏و آله ‏ و سلّم – ، پيغمبر منع فرموده بودند كه گوشت قربانی‌ را از منا بيرون ببرند. برای‌ اين‏كه اگر اجازه داده می‌‏شد تا گوشت قربانی‌ را بيرون ببرند، حاجی‌ خودش قربانی‌ می‌‏كرد، خودش هم می‌‏برد و چيزی‌ از آن به كسی‌ نمی‌‏رسيد! ولی‌ با قدغن كردن اين مطلب ناچار می‌‏شد گوشت قربانی‌ را در اختيار ديگران بگذارد.

فلسفه‏ مطلب اين بوده است. اما آن شب يكی‌ از دوستان سؤالی‌ پرسيد كه گفتم: در فقه وهّابی‌ يك نوع جمود است، اين يكی‌ از آن جمودها است، چون شيوخ آن‏ها وهابی‌ مذهب هستند. اين نوع جمود برای‌ آن‏ها مانده كه فكر نمی‌‏كند آن گوشت برای‌ مصرف عموم هم كافی‌ نبود. چون بسياری‌ از مردم امكان بردن قربانی‌ را نداشتند، به همين خاطر پيغمبر و علی‌ صد تا می‌‏بردند. چون صدها نفر بودند كه يكی‌ هم نمی‌‏توانستند بياورند. بنابراين بايد در آن زمان بيرون بردن گوشت قربانی‌ از منا قدغن شود تا اين گوشت‏ها همان‏طور كه اساس تشريع اين مطلب بوده در اختيار مصرف‌کنندگان بينوا قرار بگيرد.

اما بعد از آن كه وضع مالی‌ عمومی‌ مسلمان‏ها طوری‌ شد كه بيشتر حجّاج می‌‏توانند قربانی‌ كنند و می‌‏كنند، چطور؟ البته برای حجّاج مكّه و حجّاج حرم قربانی‌ كردن واجب نيست و قربانی‌ هم نمی‌‏كنند. آن‏ها حجّ‏شان «حجّ اِفراد» است و تازه حجّاجی‌ كه از بيرون مواقيت و از بيرون حرم می‌‏آيند، آن‏ها قربانی‌ می‌‏كنند و اگر كسی‌ نداشته باشد به جای‌ قربانی‌ ده روز روزه می‌‏گيرد. بنابراين قربانی‌ بر همه واجب نيست، و عملاً هنوز هم عده‌ایقربانی‌ نمی‌‏كنند. ولی‌ در شرايط اقتصادی‌ و اجتماعی‌ زمان ما ميزان قربانی‌ از ميزان مصرف بيشتر است.

در زمان امام صادق – عليه‏ السّلام – هم اين مسئلهمطرح بوده است و امام می‌‏فرمايد: ما خانواده‏ی‌ پيغمبر قبلاً می‌‏گفتيم: گوشت قربانی‌ را خارج نكنيد؛ اما با توسعه‏ اسلام و بيشتر شدن جمعيّت حجّاج ديگر اين مطلب از بين رفته است. اكنون می‌‏توانيد گوشت قربانی‌ را از آن‏جا بيرون ببريد. روايت را می‌‏خوانم، محمد بن مسلم(9) می‌‏گويد:

«سألته عن اخراج الحوم العزاحيه من منا. فقال كنّا نقول: لا يُخرج منها شی‌‏ءٌ لحاجةِ النّاس اليه فامّا اليوم فقد كَثُر النّاس فلا بأس باخراجه.»

از امام صادق – عليه‏ السّلام – پرسيدم بيرون بردن گوشت‏های‌ قربانی‌ از منا چطور است؟ فرمود: ما سابقاً فتوا می‌‏داديم كه هيچ مقدار از اين گوشت‏ها از منا نبايد خارج شود، چون مردم به آن‏ها احتياج داشتند؛ اما امروز عده‏ی‌ مردم خيلی‌ زياد شده، بنابراين بيرون بردن گوشت قربانی‌ اشكالی‌ ندارد.

نمونه‏ی‌ اين مطلب در فقه ما آمده است كه فقه بايد متحرّك باشد. بايد فقهی‌ باشد كه بتواند بر اساس تطوّر و تحوّل و دگرگونی‌ در شرايط زندگی‌ اجتماعی‌، احكامی‌ را كه مطابق با اصول قرآن و اصول سنّت است، بيان كند. اين نشان می‌‏دهد فقه امام صادق – عليه‏ السّلام – حتّی‌ در برابر فقه حنبلی‌ كه تقريباً فقه مسلمانان وهابی‌ مذهب امروز هست فقهی‌ زنده و آزاد است. فقهی‌ است كه در آن تطوّر و تحوّل صحيح راه دارد. در برابر فقه ابوحنيفه كه فقهی‌ بسيار تحول‏پذير است، ترمز می‌‏دهد، چون ابوحنيفه فقهی‌ دارد كه با سليقه مطلب را عوض می‌‏كند، آن‏جا امام ترمز می‌‏دهد و می‌‏گويد: دين خدا قیاس‌بردارنيست. با رأی‌ و نظری‌ كه به فكر خودم می‌‏رسد، نمی‌‏توانم دين بسازم و می‌‏گويد: «انّ دين اللَّه لا يقاس». برابر فقه جامد حنبلی‌ كه می‌‏گويد: چون پيغمبر فرموده‌اند: قربانی‌ را بيرون نبريد، ديگر الی‌ الابد نبايد بيرون برد و حتی‌ نمی‌‏تون كنسرو كرد.

در آن جلسه تصادفاً كسانی‌ بودند كه گفتند: اگر اجازۀ اين مطلب را از مقامات سعودی‌ گرفتيد ما سرمايه‌گذاری‌ آن را تضمين می‌‏كنيم، نه به خاطر انتفاع، بلكه به خاطر نفعی‌ بزرگ‏تر كه حفظ آبروی‌ اسلام و آبروی‌ مسلمان‏ها است. ما اين گوشت‏ها را كنسرو می‌‏كنيم و به خارج می‌‏بريم. گفتند: نخير، پارسال تماس گرفته شده و به هيچ وجه كسی‌ جرأت نمی‌‏كند؛ حتی‌ حكومت سعودی‌ در اين كار دخالت نمی‌‏كند، برای‌ اين‏كه می‌‏ترسد با فتوای‌ قلاذ و شداد شيوخ خودشان روبه‌روشود. اتفاقاً يكی‌ از آقايان كه امكان او برای‌ اين كار از بنده و دوستانم خيلی‌ بيشتر بود و آن سال به حج مشرّف شده بود، قول داد كه در بازگشت موجبات تماس بيشتری‌ را فراهم كند و روی‌ اين مسئلهاقدام كند كه بنده به هامبورگ برگشتم و نتوانستم از نتيجه كارشان خبردار شوم. ولی‌ عملاً می‌‏بينيم كاری‌ صورت نگرفته است.

به هر حال يكی‌ از واجبات اجتماعی‌ ما اين است كه حتماً برای‌ سر و سامان دادن به وضع نامطلوب قربانی‌ كاری‌ انجام دهيم. همان سال اين سؤال را مطرح كردند كه آيا می‌‏شود هر حاجی‌‏ای‌ با توجه به اين‏كه می‌‏بيند گوشت‏ها اسراف می‌‏شود به جای‌ اين‏كه اين‏جا قربانی‌ كند در خارج قربانی‌ كند، به بستگان خودش سفارش بدهد همان روز عيد قربان در وطن خودش به نيابت از او يك گوسفند قربانی‌ كنند؟

حقيقت اين است كه در روايات متعدّد تصريح دارد كه قربانی‌ بايد در منا انجام بگيرد. البته آن گوسفندها يا گاو يا شتری‌ كه به عنوان كفّاره يا فديه بر عهدۀاشخاص می‌‏آيد، آن را می‌‏شود در خارج از منا كُشت. ولی‌ قربانی‌ بايد آن‏جا انجام بگيرد. از روايت‏هايی‌ كه اين روزها مطالعه می‌‏كردم، اين مطلب با صراحت استفاده می‌‏شود. ولی‌ اين سؤال هست كه آيا اين مطلب هم نظير آن مطلب كه پيغمبر فرموده بود گوشت قربانی‌ را از منا خارج نكنيد، نيست؟! و آيا اين مسئلهقابل بررسی‌ مجدّد نيست؟ و آيا بررسی‌‏های‌ وسيع‏تر اين راه را نمی‌‏تواند بگشايد كه وقتی‌ می‌‏بينيم مقدار زيادی‌ گوسفند در منا از بين می‌‏رود، بگوييم می‌‏شود در خارج از منا هم قربانی‌ كرد؟!

همان‏جا هم به عده‌ایكه از من پرسيدند، با صراحت گفتم، آن چه مسلّم است اين است كه اگر گوسفندی‌ را قربانی‌ می‌‏كنيد و می‌‏دانيد كه زير آوار و خاكی‌ كه تراكتور پس فردا از اين طرف و آن طرف به سمت مسلخ می‌‏ريزد، خواهد رفت، اين را قربانی‌ حساب نكنيد، اين مسلّم است. من روی‌ اين مسئلهبا قاطعيّت آن موقع نظر دادم و گفتم اين مورد قربانی‌ قبول نيست. يعنی‌ حجّ شما از اين نظر ناقص است. اين قطعی‌ است. اين تبذير است. اين كار نمی‌‏تواند با آيات و روايات مربوط به قربانی‌ جور دربيايد، اصلاً اين مصداق قربانی‌ نيست!

آيا اينگونه قرباني نمودن موجب تقرب الي الله است؟

چطور انسان می‌‏تواند با اين عمل تقرّب الی‌ اللَّه كند. قربان، يعنی‌ با اين كار انسان متقرّب الی‌ اللَّه شود، مگر خدا دستور تبذير به ما می‌‏دهد؟ ما با گناه به خدا می‌‏توانيم نزديك شويم؟ گفتند: آقا! اين گناه نيست، برای‌ اين‏كه او اين گوسفند را در راه خدا می‌‏كُشد. گفتم اين‏چه در راه خدا كُشتنی‌ است؟

به طور كلّی‌ هم آن موقع نظر من اين بود و هنوز هم با مطالعات بعدی‌ نظر من اين است كه اگر يك حاجی‌ گوسفندی‌ را می‌‏كُشد كه زير خاك می‌‏رود، اصلاً اين را قربانی‌ حساب نكند. قربانی‌‏اش را انجام نداده، اين كار نمی‌‏تواند عبادت باشد. حتماً بايد چيزی‌ ذبح شود كه لااقل بداند زير آوار نخواهد ماند و همان‏طور كه عرض كردم در آن سفر خود ما به عنوان حل موقت اين كار را كرديم. به هر حال شايد با تحقيق بيشتر بتوان به اين نتيجه رسيد كه می‌‏شود در اين شرايط گوسفند قربانی‌ را به نيابت در خارج از منا هم ذبح كرد. شايد بشود. البته اين شايد است، چيزی‌ كه شايد است مبادا به عنوان چيزی‌ كه ملاك عمل است، قرار بگيرد. رفقا توجه داشته باشند اگر در جايی‌ نقل می‌‏كنيد، به عنوان «شايد» می‌‏توانيد نقل كنيد.

ولی‌ متأسفانه اگر همۀ‌ فقهای‌ شيعه اين تصميم را بگيرند، مشكل مسلخ منا حل نمی‌‏شود. برای‌ اين كه جمع مقلّدين شيعه كه در آن‏جا قربانی‌ می‌‏كنند، شايد به صد هزار تا نمی‌‏رسد. در حالی‌ كه چند صد هزار نفر ديگر قربانی‌ می‌‏كنند كه تابع فتوای‌ ما نيستند. به هر حال بايد برای‌ حلّ اين مشكل يك اقدام جدّی‌ جهت تماس با مقامات سعودی‌ انجام بگيرد و صحيح‏ترين راه گمان می‌‏كنيم همين باشد كه اين گوسفندهای‌ قربانی‌ به شكلی‌ صحيح در آنجا مورد بهره‏برداری‌ قرار بگيرد.

طرز ذبح، طرز انتخاب و طرز كنسرو كردن و طرز آماده كردن آن‏ها طوری‌ باشد كه بتواند با موازين بهداشتی‌ دنيا جور دربيايد و بعد يك مسئله(اين مسئلهمهم است و حتماً بايد به اين توجّه بشود) كه اين سرمايه‌گذاری‌ هرگز نبايد جنبۀانتفاعی‌ داشته باشد. تمام اين كنسروها بايد در دنيا صرف گرسنه‌هاشود، در درجۀاول صرف گرسنه‏های‌ جامعۀاسلام، و اگر يك روزی‌ جامعه اسلامی‌، جامعه‏ای‌ بود كه همۀ‌ افراد آن سير بودند، آن وقت بايد ديد كه آيا به گرسنه‏های‌ غير مسلمان تا چه حدّ و با چه شرايطی‌ می‌‏توان از اين راه كمك كرد. البته آن هم باز مسأله‏ای‌ است كه جای‌ بحث دارد، ولی‌ فعلاً جامعۀاسلامی‌ جامعه‏ای‌ است كه نيازمند در آن فراوان است.

بنابراين راه ‏حلی‌ كه با موازين اسلامی‌ هماهنگ می‌‏باشد، اين است كه سرمايه‌گذاری‌ برای‌ استفاده‏ی‌ صحيح از اين حيوان‏هايی‌ كه آن‏جا قربانی‌ می‌‏شوند از طرف كسانی‌ صورت گيرد كه هيچ نوع انتفاع را در نظر نداشته باشند و آن چه از اين راه به دست می‌‏آيد، اعم از گوشت كنسرو شده يا پولِ پوست يا پول روده يا چيزهای‌ ديگر همه بايد در راه بهتر كردن زندگی‌ بينوايان جامعۀاسلامی‌ مصرف شود. اين قطعی‌ است. اين مطلب به طور قطع از ادله‏ی‌ ما در مورد قربانی‌ (از عامّه و خاصّه و هم‏چنين از قرآن و حديث و سنّت) به دست می‌‏آيد.

باشد كه يك روز همّت دارانی‌ همّت كنند و اين مسئله را به صورتی‌ صحيح حل كنند و من خودم كه امسال مجدّداً اين بحث را به خاطر يك تحقيق ديگری‌ كه در پيش دارم بررسی‌ می‌‏كنم، با جدّيت بيشتری‌ تصميم گرفته‌امبه خواست خدا در اين زمينه بدون سر و صدا و آرام آرام از طرق مختلف دست به كار بشويم و ببينيم آيا می‌‏شود مسؤولان عربستان سعودی‌ را از خر شيطان پايين بياوريم و آن‏ها را وادار كنيم كه اين نقطه ضعف بزرگ در زمینۀ حج را از بين ببرند و آن را به يك نقطه‏ی‌ قوّت درخشان تبديل كنند؟!

چون اگر اين كار اين‏طور منعكس شود كه يكی‌ از آثار حجّ اين است كه سالی‌ دو ميليون قوطی‌ غذای‌ سالم كنسرو شده تهيّه می‌‏شود و به رايگان در اختيار بينوايان جامعۀاسلامی‌ گزارده می‌‏شود، يك نقطه درخشانی‌ است. همين كار همان قربانی‌ به شكل ديگر است. و هم‏چنين اگر اين‏طور منعكس شود كه از پول پوست و پشم و چيزهای‌ ديگری‌ كه از اين حيوانات به دست می‌‏آيد، در هر سال ده‏ها ميليون تومان كمك نقدی‌ به بينوانان جامعه اسلامی‌ می‌‏شود، اين كار هم يك نقطه كمال و قوت برای‌ حج خواهد بود.

دوستان ملاحظه كنيد! اين ما هستيم كه به علّت كمی‌ لياقت و كاردانی‌‏مان از خوب‏ترين چيزها بهره‏‌برداری‌ صحيح نمی‌‏كنيم. بهره‏‌برداری‌ قبل از هر چيز در گرو لياقت، در گروی‌ مرد ميدان عمل بودن است. به همين علت شعار اساسی‌ ما با همۀ‌ دوستان اين است كه قبل از هر چيز اين تحوّل را در خودمان به وجود بياوريم و به راستی‌ بخواهيم از عوامل سعادت‌زاحُسن استفاده را ببريم. اگر از بازی‌‏كردن با عوامل سعادت، سرگرم شدن با آرزوی‌ سعادت و تنبل بودن در اقدام برای‌ رسيدن به سعادت و برداشتن قدم‏های‌ عملی‌ در راه سعادت، اگر از اين حالت آزاد شويم، آن وقت به خيلی‌ از آزادی‌‏های‌ ديگر هم دسترسی‌ پيدا خواهيم كرد.

وگرنه مرام و مسلك هر چه باشد، نو يا كهنه باشد، شرقی‌ يا غربی‌ باشد، هزار و چهارصد سال يا چهار هزار سال عمرش باشد، اگر عرضه‏ی‌ بهره‏برداری‌ داشته باشيم، آن وقت موقع انتخاب می‌‏رسد، ولی‌ فعلاً با كمال تأسف بايد اعتراف كنيم آن چه در جامعۀما در حدّ نصاب نيست، (نمی‌‏گويم هيچی‌ نيست، هست ولی‌ در حدّ نصاب نيست) عرضه و لياقت بهره‏برداری‌ از تلاش‏ها و كوشش‏ها است. اميدوارم خداوند اين توفيق را به ما بدهد كه بيش از گذشته و بهتر از گذشته بيانديشيم و عمل كنيم.


نسخه چاپی
دیدگاه‌ها
  • محمد

    کاش بود…کاش محمد بهشتی الان بود….

    کاش……