1. Skip to Main Menu
  2. Skip to Content
  3. Skip to Footer
سایت "بنیاد نشر آثار و اندیشه های شهید آیت الله دکتر بهشتی" تنها منبع رسمی اخبار و آثار شهید بهشتی است

مراسم حج، نمونه عملی جامعه اسلامی


دیدم متأسفانه بعضی از علما که در آن سفر بودند در آنجا مثل اینکه هیچ توجه نداشتند که باید عمل آنها هم عملی باشد که دیگران را به نفی امتیازات لااقل در این چند روز تشویق کند حتی کار به جائی رسید که در حرم پیغمبر اکرم(ص) عده‌ای دور آقا حلقه می‌زدند و مثل زنجیر دست می‌گرفتند و ایشان را وارد می‌کردند و برایش سلام و صلوات ختم می‌کردند. من واقعاً تعجب کردم که این دیگر چیست و چگونه نقشی است که ما می‌توانیم داشته باشیم؟

یکی از موضوعات جدی و معنادار در آیین حج، برگزاری مراسم عبادت خداوند به شکل و با رعایت شروطی است که در آن مساوات و یکرنگی و یگانگی میان عموم مسلمانان تا
جایی که ممکن است حفظ شده و از تشریفات و خاصه طلبی‌ها به جد دوری شود. شهید دکتر بهشتی در سخنرانی‌هایی که به پیش از انقلاب اسلامی باز می‌گردد بر رعایت این شرط اساسی در حج به منزله یکی از راه‌های خودسازی و انسان سازی در اسلام تاکید فزاینده دارد. متن زیر بخشی از کتاب «حج از دیدگاه قرآن» آخرین اثر منتشر شده شهید آیت‌الله دکتر بهشتی است که به همت بنیاد نشر آثار و اندیشه‌های آن شهید و توسط انتشارات روزنه به تازگی به چاپ رسیده است.

یکی دیگر از چیزهائی که انسان در حج می‌بیند و لذت می‌برد همان نزدیک بودن زندگی‌ها به یکدیگر است. البته با کمال تأسف مصری‌ها و در این اواخر ما ایرانی‌ها این حالت حج را هم به هم زده‌ایم و حج هم لوکس، دولوکس و ممتاز و متوسط و پایین و از این حرف‌ها شده است، کسانی که به حج مشرف شده‌اید دیده‌اید که عده زیادی از مردمی که به حج می‎‌آیند مردم فقیری هستند. اکثریت حجازی‌ها فقیرند نه ثروتمند. برای اینکه اکثریت حاجی‌ها همان اعرابی هستند که پیرامون مکه زندگی می‌کنند اینها نظیر زوار حضرت عبدالعظیم برای تهران یا زوار قم هستند. شما در این زیارتگاه‌ها در ایام زیارتی که می‌روید عده زیادی از مردم را می‌بینید که حرکت کرده و به آنجا آمدند. در موقع حج عملاً مردمی که در اجتماع بزرگ حج زندگی می‌کنند از حداقل زندگی بهره‌مند هستند و همه هم تقریباً با همان حداقل زندگی می‌کنند.

حج، اگرچه نمی‌گویم یک نمونه از زندگی اقتصادی بدون فاصله است، اما لااقل با فاصله کم است همراه با تعیین حداقل زندگی برای این مردم که کسی گرسنه و فاقد موارد اولیه زندگی در آن جامعه نباشد. مسلمانها می‌توانند سالی یکبار نمونه عملی آن را در موقع حج ببینند اما همین‌طور که عرض شد اگر اشرافی‌گرائی عده‌ای از حجاج بگذارد. ما خیلی متأسفیم که ما خود عرضه نداشتیم و نداریم که تا وقتی کار بدست خودمان است این جنبه‌ها را به دقت رعایت کنیم حتی بعضی از علمای دینی ما به جای اینکه خودشان کمک کنند به این امرف با کمال تأسف باید بگویم عملاً موقعی که حج می‌گذارند، حج آنها هم مشوق نوعی امتیازطلبی است. چون آن موقع که بنده مشرف بودم بعضی از مراجع هم مشرف بودند امتیازاتی را که در آن موقع حج داشتند من حیت المجموع تقریباً ثروتمندترین حجاج هم نداشتند. اتفاقاً آقائی که من از محبت شخصی او همیشه تشکر کرده‌ام خواست نسبت به خود ما هم چنین وضعی را تا مقداری عمل کند که من یکی دو بار هم تذکر دادم و تا آنجا هم که میسر بود جلوی او را گرفتم.

وقتی من وارد جده شدم قرار بود با یک گروه از رفقائی که نستباً این اصل را رعایت می‌کردند باشم که نشد لذا در آنجا به یک کاروانی ملحق شدیم. مسئول گروه ضمن حرفهای محبت‌آمیز گفت که ما این امکانات را داریم و می‌توانیم برای شما و همراهانتان چنین و چنان کنیم و از این قبیل حرفها. گفتم من به شما بگویم که من به حج آمده‌ام یعنی به سفری که اگر در مزاج خودم این بیماری امتیازطلبی وجود دارد در این چند روز معالجعه شوم. حال شما می‌گوئید ما می‌توانیم در این سفر برای شما امتیازات چنین و چنان درست کنیم؟ با صراحت به شما بگویم که من از آنهائی هستم که می‌توانم با همین عبائی که بر دوشم است مراسم حج را بگذارم اگر هم می‌بینید توی کاروانی آمده‌ام برای این است که آگاهی ندارم و همراه من هم زن است و می‌ترسم وظایفی را که نسبت به آنها دارم نتوانم در این شرایط درست انجام بدهم والا چه بسا اصلاً با کاروان نمی‌آمدم برای اینکه حج، این چنین است و بعد به او گفتم شما اگر می‎خواهی خدمتی به حاجی بکنی این باشد که او را راهنمایی درست بکنی که اعمالش را چگونه بجا بیاورد وظایفش چگونه باشد، کجا برود، چه جاهایی را ندیده نگذارد و برگردد چه بسا سفر دیگری نصیب او نشود و دیگر این فرصت را پیدا نکند. اما بزرگترین محبت این است که برای ما امتیاز قائل نشوی.

و بعد دیدم متأسفانه بعضی از علما که در آن سفر بودند در آنجا مثل اینکه هیچ توجه نداشتند که باید عمل آنها هم عملی باشد که دیگران را به نفی امتیازات لااقل در این چند روز تشویق کند حتی کار به جائی رسید که در حرم پیغمبر اکرم(ص) عده‌ای دور آقا حلقه می‌زدند و مثل زنجیر دست می‌گرفتند و ایشان را وارد می‌کردند و برایش سلام و صلوات ختم می‌کردند. من واقعاً تعجب کردم که این دیگر چیست و چگونه نقشی است که ما می‌توانیم داشته باشیم؟ وقتی ما عملاً از نظر عمل فردی و عمل اجتماعی نتوانیم حجاجبی را که از جامعه ما به سوی حج می‌روند و مسئولانی را که آنها را اداره می‌کنند طوری تربیت و راهنمایی کنیم و طوری در جریان بگذاریم که لااقل در این چند روزه حج در مقابل این مسائل باشیم، چه کاری می‌توانیم بکنیم؟ آن وقت تذکر می‌دهند که درباره حج به عنوان یک کنگره هم خوب است صحبت کنید. گفتم صحبت می‌کنیم ولی فعلاً این کنگره را رسیدگی کنیم. (چون کنگره به معنای این لبه‌های عمارت است) به یکی از این لبه‌های کنگره که مربوط به خودمان است برسیم چه می‌کنیم؟ مکه می‌رویم چه می‌خواهیم بکنیم؟ چرا همه چیز مسخ می‌شود؟ حجمان هم مسخ می‌شود، حج یک عالم برجسته هم حتی مسخ می‌شود. برجستگی یک عالم برجسته، در این است که در مراسم حج این اظهار امتیازات از او دیده نشود.

 


دیدگاه‌ها