1. Skip to Main Menu
  2. Skip to Content
  3. Skip to Footer
سایت "بنیاد نشر آثار و اندیشه های شهید آیت الله دکتر بهشتی" تنها منبع رسمی اخبار و آثار شهید بهشتی است
کارنامه بنیاد نشر آثار شهید بهشتی در گفتگو با سیدعلیرضا بهشتی – قسمت دوم

بهشتی را بشناسیم، بعد قضاوت کنیم

پرمخاطب ترین آثار، استقلال بنیاد، تدوین زندگینامه، انتشار اسناد تاریخی

سایت تا به حال هیچ وقت سیاسی به آن معنا رفتار نکرده است که بخواهد یک سلیقه خاص سیاسی را اعمال کند. سایت همه چیز را منتشر کرده است. حتی اگر چیزی را منتشر کردیم که فردی به آن اعتراضی داشته، ما اعتراض آن فرد را هم منتشر کرده‌ایم. شاید کمتر سایتی مثل سایت بنیاد باشد که یک بخش نگاه منتقدان هم داشته باشد. ما در بخش نگاه منتقدان کاری به این نداریم که منتقدین از کجا و چه گروهی هستند. از هر جا باشند. برای ما مهم نیست که این فردی که دارد انتقاد می‌کند، الان برانداز نظام است یا همراه نظام. اصلاً این‌ها برای ما مساله نیست.

این با منش آقای بهشتی کاملاً سازگار است که فضایی برای گفتگو باشد و افراد بیایند و حرف‌شان را بزنند، حالا یکی هم می‌خواهد بد و بیراه بگوید، بگوید، عیبی ندارد و ما مشکلی نداریم. وقتی آقای بهشتی این همه ناسزا را تحمل کرده‌اند، نمی‌شود که بنیاد نشر آثار آقای بهشتی و سایت نشر آثار آقای بهشتی تحمل نکنند. بعضی وقت‌ها پیشنهادهای خوبی می‌دهند و دیده‌ام سایت از این پیشنهادها استفاده می‌کند. به نظرم نمی‌آید که ما در سایت هیچ وقت خواسته باشیم جانب‌دارانه عمل کنیم
ما نمی‌توانیم جای افراد تصمیم بگیریم. به نظر نمی‌آید که نه در قرآن و نه در سنت یک چنین چیزی وجود داشته باشد. پیامبر(ص) هم نمی‌تواند تصمیم بگیرد، ما که در مقابل پیامبر(ص) چیزی نیستیم. ما در بنیاد این کار را نخواهیم کرد. مضیقه‌های دیگری هم هست که متاسفانه، به خصوص ظرف دو سه سال اخیر، برای بنیاد به وجود آوردند. من فعلا قصد ندارم اینها را باز کنم و شاید در موقع مقتضی مسائل را مطرح کنم، ولی چون به دنبال این نیستیم که بخواهیم کار بنیاد را به هیاهو و غوغا سالاری آلوده کنیم خیلی سراغ آن مسائل نمی‌روم، ولی فقط سربسته عرض می‌کنم که مضیقه‌های زیادی برایمان به وجود آوردند و این انصاف نیست. این حق مرحوم شهید بهشتی نیست که با ایشان این‌طور برخورد شود.

میثم محمدی : برخی معتقدند اقتضائات دوران آن‌چنان عوض شده که به لحاظ ورود بیش از حد و فراگیر وجوه مدرن در زندگی ما و قرارگرفتن در عصر ارتباطات، میان آثار مرحوم بهشتی و نیازهای این نسل فاصله‌ای بزرگ وجود دارد. با این وجود شما برای نشر آثار ایشان در جامعه چه تحلیلی داشتید؟ البته این توضیح را هم اضافه کنم که؛ شاید بشود گفت که ما دو نوع مخاطب نسبت به آثار مرحوم بهشتی داریم؛ یکی نسل خودمان و دیگری اصول یا ادبیات مولد جمهوری اسلامی که تا حدی حاکم بر آن هم هست و به هر حال وامدار آقای بهشتی است. برای تحلیل این مخاطبین و نوع مواجهه با آنان کاری صورت دادید؟

علیرضا بهشتی : این سوال خوبی است. ببینید واقعیت این است که بخشی از نیازها با تغییر زمان همچنان باقی مانده و هنوز خیلی از مباحث و مسائلی که امروزه مطرح می‌کنیم، حتی خیلی از آرمان‌هایی را که دنبال می‌کنیم، از زمان مشروطه تا کنون مطرح بوده است. همان قدر که ما از بررسی اینکه در دوران مشروطه چه گذشته بی‌نیاز نیستیم، از بررسی دوره‌های بعدی نیز بی‌نیاز نیستیم. به اضافه اینکه باید توجه داشته باشیم که ما خیلی به گفتمان‌های مسلط فکر نمی‌کنیم. ما به وجود گفتمان‌های مختلف فکر می‌کنیم. فکر می‌کنم سال 85 بود که برای صحبتی راجع به “جان رالز” رفته بودم به دانشگاه تهران و مقاله خودم را ارائه کرده بودم. وقتی از جلسه بیرون آمدم، یک نشریه دانشجویی را که آن جا منتشر می‌کردند، گذاشته بودند و من هم یکی را برداشتم. دیدم هنوز بخشی از دانشجویان کنونی ما (تعدادشان اصلاً برایم مهم نیست، نیاز را مطرح می‌کنم) به سمت یک نوع مارکسیسم کلاسیک، نه نئو مارکسیسم، به عنوان یک منبع سوق پیدا کرده‌اند. پس معلوم می‌شود نیازها سر جایشان هستند. بحث در مورد عدالت، آزادی، استقلال، پیشرفت یا فهم دین، با گذشت زمان نه تنها کمرنگ نشده که اتفاقاً امروز بیشتر هم مطرح شده است. این‌ها حقایقی است که انسان همیشه دنبال آن‌ها هست. پاسخ‌هایی که آقای بهشتی به این مسائل داده، از این لحاظ برای من شگفت‌آور است که می‌بینم بسیاری از آنها در زمان ما کاربرد دارد و پاسخ به نیازهایی است که امروزه نیز ما آن را احساس می‌کنیم. مثلاً بحث در مورد نبوت، یا بحث در مورد اینکه قرآن چیست، یا این بحث که امامت و ولایت چیست، یا بحث در مورد اینکه کدام نظام اقتصادی با اسلام سازگارتر است. این‌طور نیست که فکر کنیم این‌ها حل‌شده. نه، هنوز حل نشده است.

میثم محمدی : من اگر بخواهم نظر خودم را بگویم، می‌گویم که الان اصلا کارهای جدی در این زمینه‌ها انجام نشده و موضوعات و سوالات روز جدی گرفته نشده تا جدی فهمیده شود. کار جدی را امثال آقای بهشتی انجام داده‌اند که، مثلاً به عنوان یک عالم دینی که درس دین خوانده بودند، چندسال در مورد بیمه تحقیق کردند تا اصلا بیمه را بفهمند و این نشان می‌دهد که چقدر برای‌شان مهم بوده که مساله بیمه را بشناسند و با علم به جوانب این مساله در موردش نظر بدهند. قاعدتاً باید از این جهت در مورد چاپ آثار ایشان یک آمار تعیین‌کننده‌ای داشته باشید.

علیرضا بهشتی : این نکته مهمی است که شما الان می‌فرمایید. ببینید ما تبلیغات‌مان چیزی نزدیک به صفر است. البته بعضی‌ها می‌گویند که نباید گفت نزدیک صفر، بلکه باید گفت صفر، راست هم می‌گویند! اصلاً قابل مقایسه با تبلیغاتی که در مورد هر اندیشمند دیگری می‌شود، نیست. دلیلش هم بیشتر به دو چیز برمی‌گردد: یکی به خاطر مساله بضاعت مالی بنیاد است که چون مؤسسه خصوصی است و بودجه دولتی یا بودجه خاصی از جایی نمی‌گیرد، چندان امکان تبلیغ نداشته، و دوم اینکه من خیلی هم اعتقاد نداشته‌ام به اینکه بخواهیم حتماً با تبلیغات زیاد، کتابی را به یک نحوی تحمیل بکنیم یا اینکه از هر ابزاری استفاده کنیم که وارد لیست مطالعاتی افراد بکنیم. باید بگوییم که این آثار در دسترس است ولی ما از تحمیل این آثار ابا داشتیم. حالا در مورد درست یا نادرست بودن این کار می‌شود بحث کرد، اما الان نمی‌خواهم وارد این بحث بشوم. ولی این را عرض کنم که وقتی پخش کتاب‌ها به صورت سنتی و غیردولتی انجام می‌شود و خریداری غیردولتی انجام می‌شود، میزان تیراژ، یک نشانه است. یعنی مثلاً وقتی شما می‌بینید که کتاب “دکتر شریعتی جستجوگری در مسیر شدن” به طور طبیعی به چاپ پنجم رسیده و تیراژ هر چاپش هم بین 3 تا 5 هزارتا بوده، و ما این را به کسی تحمیل نکرده‌ایم، معلوم می‌شود که این کتاب از طرف جامعه طالب داشته و افراد از روی تمایل خودشان این کتاب را تهیه کرده و خوانده‌اند. ما اساساً به سمت فروش‌های فله‌ای این کتاب‌ها نرفتیم و از این شکل عرضه آثار ابا داشته‌ایم.

میثم محمدی : تا به حال هم چنین چیزی را نداشته‌اید؟

علیرضا بهشتی : نمی‌دانم آیا کسانی این کار را کرده‌اند یا نه. ولی ما تمایلی نداشتیم که بخواهیم به این شکل دنبال این قضیه برویم. برای ما مهم این بوده که آثار به دست افرادی برسد که واقعاً می‌خوانند و می‌توانند استفاده بکنند. خواندن کتاب برای ما مهم‌تر بوده تا اینکه حتماً آنها را بفروشیم.

میثم محمدی : یعنی مخاطب واقعی به مخاطب زیاد غیرواقعی ترجیح داشته است.

علیرضا بهشتی : کتاب‌های آقای بهشتی از سال 77 به این سمت، حداقل جز دو تا که خیلی فنی بوده، غالباً به چاپ سوم و چهارم رسیده است.

میثم محمدی : کدام کتاب‌ها مخاطب بیشتری داشته‌اند؟

علیرضا بهشتی : کتاب “دکتر شریعتی؛ جستجوگری در مسیر شدن” بیشترین چاپ را داشته و من حالا این را هم عرض کنم که اتفاقاً بازتاب هایش نیز خیلی جالب بود. مثلاً یک آقایی را خاطرم هست که یک داروخانه را در شیراز اداره می‌کرد. او یک نامه‌ای برای بنیاد نوشت که در آن گفته بود من از دوران دانشجویی و بعد از آن سال‌ها، همیشه هر مطالبی را که راجع به دکتر شریعتی و له یا علیه او چاپ می‌شد می‌خواندم و همیشه جای یک نگاه و داوری منصفانه را خالی می‌دیدم. وقتی این کتاب را خواندم آرام گرفتم و به همه توصیه می‌کنم این کتاب را بخوانند. این خیلی مهم است. واقعیت این است که ما در چاپ کتاب، عنوان گذاری کتاب و زمان انتشار آنها هیچ وقت گزینشی عمل نکردیم و نخواسته‌ایم بر اساس یک نوع موج سواری متناسب با شرایط روز عمل بکنیم. کار بنیاد نشر آثار شهید بهشتی این است که هر چیزی که آقای بهشتی گفته، نوشته و درباره‌اش هست، در اختیار هر کسی که علاقه‌مند باشد که در مورد ایشان بداند قرار بگیرد و برای همین اساساً در نوع فعالیت بنیاد هیچ وقت تحت تأثیر امواج سیاسی مختلف جامعه قرار نگرفته است.

میثم محمدی : با توجه به اینکه بنای بنیاد بر استقلال و عدم وابستگی اقتصادی بوده، به نظر می‌رسد شما به همین دلیل سعی کردید که به هیچ طریق و شکلی، هیچ نوع وابستگی مالی نداشته باشید و مؤسسه را خودتان اداره بکنید تا بتوانید تمام حرف‌های آقای بهشتی را بگویید. این درست است؟

علیرضا بهشتی : بله، کاملاً درست است و اصلا یک حادثه تاریخی است. در سال 76 که به دنبال تأسیس بنیاد بودیم از دو جناح مختلف سیاسی پیشنهادهای خیلی خوبی ارائه شد. پیشنهاد خوب از این لحاظ که بار مالی و اداری بنیاد را از دوش ما برمی‌داشت و ما فقط باید نظارت می‌کردیم. شما می‌دانید که کار فرهنگی در کشور ما خیلی کار دشواری است و اگر این پیشنهادها را می‌پذیرفتم برای من خیلی خوب بود. ولی هیچ‌کدام از پیشنهادهای این دو جناح را نپذیرفتم و هر دو جناح از این تصمیم دلخور شدند. من حرفم این بود که آقای بهشتی حرف‌های مختلفی زده و آثار مختلفی دارد و من نمی‌توانم انتشار یا عدم انتشار این آثار را به سازگاری یا ناسازگاری با سلیقه شخص یا جناح خاصی و مصلحت‌سنجی آنها منوط کنم. این کار، کاری علمی است که باید انجام بشود و بعداً اگر کسی نقدی داشت، ما استقبال می‌کنیم و خودمان منتشر می‌کنیم. مگر رویکرد سایت تا به حال به غیر از این بوده؟ سایت تا به حال هیچ وقت سیاسی به آن معنا رفتار نکرده است که بخواهد یک سلیقه خاص سیاسی را اعمال کند. سایت همه چیز را منتشر کرده است. حتی اگر چیزی را منتشر کردیم که فردی به آن اعتراضی داشته، ما اعتراض آن فرد را هم منتشر کرده‌ایم. یا اگر فردی تأیید کرده ما تأییدیه او را هم منتشر کرده‌ایم. شاید کمتر سایتی مثل سایت بنیاد باشد که یک بخش نگاه منتقدان هم داشته باشد. ما در بخش نگاه منتقدان کاری به این نداریم که منتقدین از کجا و چه گروهی هستند. از هر جا باشند. برای ما مهم نیست که این فردی که دارد انتقاد می‌کند، الان برانداز نظام است یا همراه نظام. اصلاً این‌ها برای ما مساله نیست. راست و چپ، اصول‌گرا و اصلاح طلب را هیچ وقت وارد معادلاتمان نمی‌کنیم. کار بنیاد این نیست. من اگر هم بخواهم فعالیت سیاسی انجام بدهم، از طریق بنیاد انجام نمی‌دهم، هیچ وقت انجام نداده‌ام و کار بنیاد همیشه جدا از این مسائل بوده و حتی من سعی کردیم به عنوان فرد هم مطرح نباشم. البته ممکن است در اذهان همه اینگونه جا افتاده باشد که من در اداره بنیاد بیشتر فعالیت کرده‌ام، ولی واقعیت این است که همه خانواده کمک کردند. از دوستان و علاقه مندان آقای بهشتی هم هر کسی هر کمکی می‌توانست در این زمینه انجام داده. بیشتر کار اجرایی و مدیریت آن بر عهده من بوده است. ولی واقعاً ما بنیاد را همیشه از مسائل دیگر جدا نگه داشتیم چرا که اعتقاد داریم هر نهادی و هر مؤسسه‌ای بایستی در جایگاه خودش قرار بگیرد و وقتی از جایگاه خودش خارج می‌شود از اهدافش دور می‌شود. با همین استدلال موقعی که در دانشگاه بودم، با این که علوم سیاسی درس می‌دادم آنجا هم فعالیت سیاسی نداشتم.

میثم محمدی : اتفاقا این تصوری است که قبلاً زیاد بوده هنوز هم در ذهن بعضی هست مبنی بر اینکه با توجه به جایگاه شهید بهشتی و تعریفی که از شخصیت او وجود دارد، بنیاد نشر آثار شهید بهشتی وابستگی قوی‌ای به حاکمیت دارد و از طرف حاکمیت ساپورت می‌شود. آیا این تصور صحیح است؟

علیرضا بهشتی : نه، این‌طور نبود و البته ما چوب استقلال‌مان را خورده‌ایم ولی مزه داشتن استقلال را هم چشیده‌ایم. عیبی هم ندارد، حاضریم چوب بخوریم ولی استقلال خودمان را حفظ کنیم. این را هم از منش آقای بهشتی یاد گرفته‌ایم. شیوه آقای بهشتی این جوری بوده و بنابراین ما اینجا نیز همین کار را کردیم. شیوه اداره مثلاً مرکز اسلامی هامبورگ را شما اگر نگاه بکنید در همین چارچوب بود و مرکز برای خودش تعریفی داشت، کاری داشت و بنابراین دوستانی که از گروه‌های سیاسی مختلف بودند، به آنجا می‌آمدند و شرکت می‌کردند. ولی مرکز اسلامی‌ هامبورگ مربوط به این حزب یا آن حزب و این گروه یا آن گروه نبود. بنابراین مثلاً اگر بزرگداشتی برای مرحوم مصدق نبود، بزرگداشتی برای مرحوم کاشانی هم نبود. هیچ کدام از این‌ها نبود.اصلا آنجا جای این چیزها نبود. آنجا یک مرکز اسلامی بود، مرکز تحقیقاتی و تبلیغاتی بود و کار خودش را انجام می‌داد. ایشان به دوستان و بچه‌های دانشجو می‌گفت که اگر می‌خواهید فعالیت‌های سیاسی بکنید، جای دیگری را برای این کار انتخاب کنید، ما شاید کمک هم بکنیم، ولی جای آن فعالیت‌ها اینجا نیست. بنیاد هم همین جوری است. اینکه یک زمانی می‌گفتند شما به فلان گروه وابسته هستید، یا به حکومت نزدیک هستید، یا به منتقدین حکومت نزدیک هستید، اصلاً  مهم نبود و هیچ وقت زیر بار این حرف‌ها نرفتیم. بگذارید در اینجا خاطره‌ای بگویم که بی‌ارتباط با این مساله نیست.

میثم محمدی : حتماً .

علیرضا بهشتی : سال 77 ، کتاب “دکتر شریعتی؛ جستجوگری در مسیر شدن” آماده چاپ شده بود. فکرکنم برای نمایشگاه بین المللی کتاب آماده می‌شد. یکی از کسانی که آقای بهشتی در این کتاب نگاهش را و نه شخصیتش را، نسبت به مرحوم دکتر شریعتی مورد انتقاد قرار می‌دهد و یک نقد کاملاً منصفانه و علمی است، آیت‌الله مصباح یزدی است. من آن موقع رفتم قم، خدمت آقای مصباح و یک مصاحبه هم در مورد آقای بهشتی انجام دادم که امیدوارم به زودی تنظیم و منتشر بشود. به هر حال آقای مصباح در یک دوره‌ای با آقای بهشتی بود و بعد به علت اختلاف دیدگاهی که وجود داشت، از ایشان جدا شده بود. ولی ما کارمان این نیست که بخواهیم در مورد این مسئله قضاوت کنیم. در تاریخ شفاهی شما قضاوت نمی‌کنید و آنچه را که فرد گفته منتقل می‌کنید. بعد اگر خواستید هر کاری بکنید، تجزیه و تحلیل‌هایی انجام می‌دهید. ولی تاریخ شفاهی باید عین خودش منتشر بشود. من خدمت ایشان رسیدم و به ایشان عرض کردم که یکی از مباحث کتابمان، بحث‌هایی است که شما در مدرسه حقانی داشتید و آقای بهشتی هم به آن جواب دادند. می‌خواستم در جریان باشید که هیچ مساله سیاسی‌ای در کار نیست. با توجه به اینکه آن موقع، جو علیه آقای مصباح خیلی قوی بود، به ایشان گفتم که ما هر حرفی که آقای بهشتی در مورد دکتر شریعتی زده را جمع کرده‌ایم و می‌خواهیم در قالب یک مجموعه منتشر کنیم و شاید تنها مقدمه مفصلی که از جانب بنیاد در میان کلیه آثار نوشته شده، برای این کتاب بوده که در آنجا سوابق همکاری آقای مصباح با آقای بهشتی و تفاوت دیدگاه‌هایی که در مورد دکتر شریعتی داشتند، ذکر شده است. به ایشان هم عرض کردم این از آن نمونه‌هایی است که آدم‌ها می‌توانند علیرغم تفاوت دیدگاه با هم همکاری بکنند و لازم نیست هر کدام طرف مقابل را حذف کند کاملاً می‌توانند با هم همکاری کنند. شما یک نظر دارید و بنده یک نظر دارم، اما می‌توانیم در یک حوزه دیگر کارمان را انجام بدهیم و با هم کار بکنیم. ما باید تنوع و تکثر و پلورالیسم را به عنوان یک واقعیت بپذیریم و این کاملاً با مر قرآن و سنت نبوی سازگار است. به ایشان گفتم من شخصاً آمده‌ام خدمت شما و اینها را می‌گویم برای اینکه مبادا بعداً دیگرانی بیایند و افسانه پردازی کنند. چون همیشه خناسی هستند که افسانه‌پردازی و سناریوسازی می‌کنند و می‌خواهند جاروجنجال راه بیندازند. از ایشان پرسیدم که نظر شما در این مورد چیست، گفتند من کی هستم که نظر بدهم؟ شما لابد صلاح دانستید که این مطالب منتشر بشود و برای همین دارید منتشر می‌کنید. ما همان موقع آن مجموعه را منتشر کردیم اما آن مصاحبه را منتشر نکردیم، برای اینکه کمی احساس می‌کردم که ممکن است که کتاب به یک ابزار سیاسی تبدیل بشود و به هر حال خودداری کردم و تا به حال هم منتشر نشده است. اکنون که جو خیلی آرام شده، می‌شود این کارها را انجام داد.

بعد از آن رفتم به نمایشگاه. تا یکی دو سال اخیر که ممانعت به عمل آوردند، ما در نمایشگاه غرفه داشتیم. من بیرون غرفه ایستاده بودم تا ببینم جو غرفه چگونه است. جوانی را دیدم که مرا نمی‌شناخت. آمد و گفت آقا این کتابی که آقای بهشتی علیه آقای مصباح نوشته کجاست؟ من گفتم صبر کن دوست عزیز! آقای بهشتی کتابی علیه آقای مصباح ننوشته، کتاب این است. بخشی از آن در نقد آقای مصباح است. آقای بهشتی علیه آقای مصباح کتاب ننوشته. اگر دنبال آن آمدی همچنین کتابی نداریم! اما اگر دنبال کتابی در مورد دکتر شریعتی هستی، کتاب این است. می‌خواهم بگویم که ما رویکردمان همیشه همین طور بوده است و الان هم در مصاحبه‌ها و خاطرات شفاهی و اسناد، ما همه چیز را منتشر می‌کنیم، آن هم از انواع و اقسام آدم‌ها و هیچ‌کدام هم به این ‌معنا نیست که این‌ها دیدگاه ماست، بلکه دیدگاه گوینده آنهاست. طبیعی هم هست که باید این طور باشد و این مساله در دنیا جا افتاده است، اما در فضای فرهنگی ما متأسفانه این هنوز جا نیفتاده که می‌شود این طور هم رفتار کرد.

میثم محمدی : اتفاقاً حالا که صحبت به اینجا و در مورد مطالب سایت رسید، می‌خواهم سوالی در مورد سایت از شما بپرسم. بعضاً در جاهایی گفته شده که آنچه تحت عنوان متون و سخنرانی‌های شهید بهشتی در سایت منتشر می‌شود، معلوم نیست که اساساً متعلق به ایشان باشد و سندیت این مطالب مورد سوال قرار گرفته است. همچنین تاکنون بحثی در مورد مدیریت سایت و نوع سیاستگذاری‌ای که شما در این زمینه دارید، نشده و این ظاهراً تا حدی در ذهن افراد ایجاد خلجان کرده است.

علیرضا بهشتی: ببینید اولاً در دنیای امروز هر موسسه‌ای برای خودش سایت دارد و در همین ایران خیلی جاها هستند که سایت دارند اما اصلاً موسسه‌ای در کار نیست! ولی ما موسسه داریم و سایتش را هم داریم که به عنوان رسانه ما دارد فعالیت می‌کند. بنابراین طبیعی است که ابزار اطلاع رسانی داشته باشیم و اگر روزی قوانین اجازه بدهد که ما مثلاً شبکه‌ای رادیویی یا تلویزیونی داشته باشیم و بتوانیم در انتشار افکار آقای بهشتی استفاده بکنیم ابایی نخواهیم داشت.

ثانیاً در مورد مستند بودن مطالب، وقتی آرشیو دیجیتالی آثار ایشان تکمیل بشود و در اختیار همگان قرار بگیرد، همه می‌توانند به راحتی بروند و ببینند که آیا این مطالبی که ما منتشر کردیم در آثار ایشان بوده یا نبوده، اما اگر کسانی هنوز اطمینان ندارند و می‌توانند مثلا از طریق حرف بنده اطمینان پیدا کنند، باید عرض کنم که ما هیچ چیزی را که مستند آقای بهشتی نباشد اینجا منتشر نمی‌کنیم. حتی در تیتر مطالب سایت یا عنوان‌هایی که برای کتاب‌ها انتخاب می‌کنیم، همیشه سعی می‌کنیم که در درجه اول آن را در گفتارهای خود آقای بهشتی پیدا کنیم و اگر دیدیم عنوان را آقای بهشتی نگفتند، باز سعی می‌کنیم در جملات بگردیم و چیزی را پیدا بکنیم که از همه نزدیک‌تر به روح کلی کتاب یا آن سند باشد. اینکه نکته روشنی است. همچنین در سایت خوشبختانه بخشی برای نظردادن وجود دارد که افراد کامنت‌هایشان را در آن بخش می‌گذارند و ما هم همه کامنت‌ها را، چه خوب گفته باشند و چه بد، منتشرکرده‌ایم و ابایی هم از این امر نداریم و خیلی هم خوب است. اتفاقاً این با منش آقای بهشتی کاملاً سازگار است که فضایی برای گفتگو باشد و افراد بیایند و حرف‌شان را بزنند، حالا یکی هم می‌خواهد بد و بیراه بگوید، بگوید، عیبی ندارد و ما مشکلی نداریم. وقتی آقای بهشتی این همه ناسزا را تحمل کرده‌اند، نمی‌شود که بنیاد نشر آثار آقای بهشتی و سایت نشر آثار آقای بهشتی تحمل نکنند، این که نمی شود و این اصلاً با هدف کاری ما مغایرت دارد. حالا ممکن است دشنام بدهند، ممکن است انتقاد داشته باشند، ممکن است نقطه‌نظراتی داشته باشند. بعضی وقت‌ها پیشنهادهای خوبی می‌دهند و دیده‌ام سایت از این پیشنهادها استفاده می‌کند. ممکن است کسی چیزی را از آقای بهشتی پیدا کرده که ما پیدا نکرده باشیم، ما آن را می‌گیریم و منتشر می‌کنیم. به نظرم نمی‌آید که ما در سایت هیچ وقت خواسته باشیم جانب‌دارانه عمل کنیم و همیشه به عنوان یک رسانه به آن نگاه کردیم و البته در حد مقدورات و توانمان داریم این رسانه را اداره می‌کنیم. به هر حال برعکس آن تصوری که بعضاً وجود دارد در مورد بنیاد نشر آثار شهید بهشتی، که شاید اسم بزرگی داشته باشد، خود بنیاد، موسسه کوچکی است و با کمترین هزینه‌های مالی خودش را اداره می‌کند و رفقا و دوستانی که در اینجا کار می‌کنند در واقع یک نوع از خودگذشتگی می‌کنند، چون می‌توانستند در جاهای دیگر، مشاغل خیلی بهتری داشته باشند و فکر می‌کنم به خاطر علاقه‌ای که به آقای بهشتی دارند و احساس می‌کنند که با این کار به تاریخ و فرهنگ و اندیشه دینی در کشورمان خدمتی می‌کنند، آمده‌اند اینجا و کار می‌کنند و من از همه ممنونم.

بنابراین واقعاً این‌طور نبوده که در سیاستگذاری‌ها جانبداری خاصی وجود داشته باشد. باز چون مساله سایت را مطرح کردید، خوب است این هم گفته بشود که سایت به زبان آلمانی هم راه اندازی شده است. اگر امکانات مالی اجازه بدهد، بخش انگلیسی، عربی و اردو را هم راه‌اندازی خواهیم کرد، چرا که دایره ارتباطات آقای بهشتی بسیار گسترده بوده و در سطح بین‌المللی هم ایشان را می‌شناسند و یا علاقه‌مند هستند که ایشان را بشناسند. در این زمینه فعالیت‌هایی هم انجام داده‌ایم. من اشاره می‌کنم به اینکه ما 10 جلد از آثار آقای بهشتی را به موسسه مورد اطمینانی دادیم که تحت نظر ما این آثار را به عربی ترجمه کرد و این 10 جلد اولیه در بیروت منتشر شده است.

میثم محمدی: در بیروت؟

علیرضا بهشتی: دارالهادی آن را در بیروت منتشر کرده و بعد در بعضی از کشورها مثل عراق، لبنان و جاهای دیگر مورد استقبال قرار گرفته است. کار ما این است که این متن‌ها منتشر بشود و آن روزی که همه این کارها؛ تدوین و انتشار همه آثار و انشاءالله زندگی‌نامه و بانک اطلاعاتی به انجام برسد، شاید یک بار بزرگی از روی دوش بنده و امثال بنده که داریم کار می‌کنیم برداشته شود، چرا که یک وظیفه‌ای بوده که انجام دادیم و می‌توانیم به کارهای نگارشی شخصی خودمان بیشتر بپردازیم.

میثم محمدی: من می‌خواستم آخرین سوال این بخش را در مورد آثار سال 90 بپرسم. در سال 90 شما چند کتاب از آثار آقای بهشتی را منتشر کردید؟

علیرضا بهشتی: ما در سال 90 فقط یک جلد از مجموعه حزب جمهوری اسلامی، یعنی جلد دوم این مجموعه را منتشر کردیم. واقعیت این بود که کتاب‌ها مشکلاتی داشت ولی آماده چاپ بود، ولی بعداً متوجه شدیم که ایرادهایی دارد. یکی از مشکلات ما در تدوین کتاب‌ها این است که بعد از آماده کردن کتاب‌ها، هنگامی که آماده رفتن برای چاپخانه است، متوجه می‌شویم که فردی در جایی یک نوار یا یک مطلبی دارد و تماس می‌گیرد و می‌گوید که من هم یک مطلب در این زمینه دارم، و ما هم کار را متوقف می‌کنیم، صبر می‌کنیم تا فرد آن را بیاورد و ما آن را پیاده می‌کنیم، البته اگر آن نوار یا نوشته یا هر چیز دیگر، قابل استفاده باشد و بعد می‌بینیم که آیا ما این را داریم یا نداریم و اگر نداشته باشیم باید به این مجموعه اضافه کنیم. این کار سختی است. انشاءالله اگر بانک اطلاعاتی به سرانجام برسد، البته نمی‌شود گفت صددرصد، ولی تا یک حد اطمینان حاصل شود که همه آثاری که می‌توانسته جمع آوری شود، موجود است و ثانیاً به مرحله‌ای برسیم که مجموعه آثار به صورت یک مجموعه منسجم و مدون، با ویژگی‌هایی که مجموعه آثار باید داشته باشد، منتشر بشود، شاید آن موقع دیگر این مشکلات کمتر شود. ولی در این مرحله این مشکل وجود دارد. کتاب مالکیت در اسلام با همین مسئله مواجه شد، همچنین پیامبری از نگاه دیگر و نظام اقتصادی در اسلام.

میثم محمدی: مگر چاپ جدید کتاب “مبانی نظری قانون اساسی” در سال 90 مجوز چاپ نگرفت؟

علیرضا بهشتی: بله، ویرایش جدید این کتاب منتشر شد. خوب شد که اشاره کردید، چون یک گفتار تلویزیونی آقای بهشتی را که درباره جمهوری اسلامی بود و بسیار حائز اهمیت بود و صدا و سیما هیچ وقت به طور کامل منتشر نکرده بود، ما خوشبختانه نوارش را داشتیم و پیاده کردیم و به آن اضافه کردیم. در واقع یکی از نواقصی بود که بایستی برطرف می‌شد و الان به ویرایش دوم اضافه شده است. چنان که کتاب مربوط به دکتر شریعتی هم دو بار ویرایش داشته، چون چند تا مطلب پیدا کردیم و تاریخ‌ برخی از گفتارهای آقای بهشتی در مورد دکتر شریعتی را پیدا کردیم، چون برخی ادعا داشتند که آقای بهشتی یک زمانی راجع به آقای دکتر شریعتی یک جور فکر می‌کرده، ولی اواخر عمر نظرش عوض شده بود. ما این‌ تاریخ‌ها را پیدا کردیم و در چاپ بعدی درج کردیم تا مشخص شود که آقای بهشتی تا خرداد سال 60 در مورد دکتر شریعتی هنوز همان جور فکر می‌کرد. بنابراین نمی‌شود ادعا کرد یک فکر دیگری در مورد دکتر شریعتی پیدا کرده بود.

میثم محمدی: من می‌خواهم در مورد تدوین زندگی‌نامه سوال بکنم، چون سال‌ها پیش از شما شنیده بودم که بحث و بررسی و تحقیقات روی زندگی‌نامه را شروع کرده‌اید. می‌خواهم بپرسم که این کار در چه مرحله‌ای است و روش شما برای تدوین زندگی‌نامه چیست و می‌خواهید از این کار چه چیزی حاصل شود؟

علیرضا بهشتی: آنچه که هدف این کار است، فکر می‌کنم بیشتر از هر چیزی به درد نسل جدید می‌خورد. در مورد زندگی‌نامه این فکر مطرح بود که چه نوع زندگی‌نامه‌ای می‌تواند برای همیشه برای هر نسلی و در هر عصری مفید باشد. نتیجه‌ای که با مشورت دوستان و اعضای خانواده که درباره این مساله نظر داشتند، بدست آوردیم این بود که اگر نشان بدهیم که بهشتی چطور بهشتی شد، یعنی سیدمحمد حسینی بهشتی که سال 1307 در محله لمبان اصفهان به دنیا آمد، چه شد که تبدیل به چنین فردی شد که منشاء خدمات فکری و عملی بوده. این “شدن” را که آقای بهشتی هم مرتب تاکید دارد و مفهوم اگزیستانسیالیستی دارد، می‌خواهیم نشان بدهیم. برای این منظور، باید یک کار سه وجهی و سه بعدی را به طور موازی انجام بدهیم که داریم مواد آن را تهیه می‌کنیم. تعجیلی در این خصوص نداشتیم به خاطر اینکه این زندگی‌نامه صرفاً نمی‌خواهد یک وقایع نگاری باشد. آقای بهشتی یک مصلح و یک متفکر است و ابعاد دیگری هم دارد. مهم برای ما این است که این سه بعد را با هم پیش ببریم. بعد اول بافتار تاریخی‌ای است که ایشان در آن قرار دارد، مثلاً نهضت ملی شدن نفت، دوران آیت‌الله بروجردی، 15 خرداد و بعد از آن. یک بعد دیگر به حوادث زندگی شخصی ایشان بر می‌گردد وقایعی که در آن اتفاق افتاده، و یک بعد دیگر به سیر تحول و تطور فکری ایشان مربوط می‌شود. این سه بعد به هم وابسته هستند و اگر این سه با هم پیش برده نشود زندگی‌نامه به آن مقصودی که ما می‌خواستیم نشان بدهیم که چه شد بهشتی، بهشتی شد، نائل نمی‌شود. این کار به دلایلی وقت خیلی زیادی می‌برد. یک از دلایل عمده این است که آقای بهشتی دایره آشنایی‌شان خیلی گسترده است. من به یاد دارم که ما بعد از چهلم آقای بهشتی در سال 60، شروع کردیم به یادداشت نام کسانی که با آقای بهشتی مرتبط بودند. در همان لیست ناقص آن موقع، بیش از 700 اسم به نظرمان رسید. همچنین، آقای بهشتی از نظر جغرافیایی جاهای مختلف رفتند، اصفهان بودند، بعد به قم آمدند، بعد یک دوره پیش از آنکه به آلمان بروند در تهران بودند. یک دوره آلمان بودند و بعد به ایران برمی‌گردند و یک دوره ایران قبل از انقلاب دارند.

میثم محمدی: در زمان اقامت در آلمان و بعد از آن هم ایشان با انجمن‌های اسلامی در آمریکا و اروپا ارتباط داشتند.

علیرضا بهشتی: بله، و هر کدام از اینها ابعاد گوناگون دارند. یعنی اینها فقط مقاطع زمانی هستند وگرنه حوزه‌ها خیلی گسترده است. حوزه‌های زندگی و ارتباطات خیلی گسترده است، تا برسیم به انقلاب و دوران بعد از انقلاب. اینها مراحل اصلی زندگی آقای بهشتی است. در هر کدام از اینها ابعاد مختلفی هست. شما نگاه کنید؛ یک دوره‌ای هست ایشان مدرسه حقانی را اداره می‌کند، در اداره مدرسه رفاه شرکت دارند و در اداره مدرسه‌های کمال در نارمک و کارآموز نظر مشورتی می‌دهد. یا مثلاً فعالیت ایشان در مرکز تحقیقات اسلامی و نیز سازمان تالیف کتب درسی که ایشان در تالیف کتاب‌های تعلیمات دینی فعالیت دارد. همچنین جامعه روحانیت مبارز که به تدریج شکل‌گرفت. دایره وسیعی از ارتباطات با ایشان وجود داشته که الان هر جا مسافرت می‌رویم یا توی خیابان، افرادی که می‌شناسند می‌گویند فلان خاطره را از آقای بهشتی داریم، یا مثلاً یک برخورد با ایشان داشتیم یا مثلا کاری آقای بهشتی به ما داده بودند انجام بدهیم و… . احصاء کامل اینها ناممکن است، مخصوصاً با ابزارهایی که ما در اختیار داریم. ولی به هر حال اینها داده‌هاست و تا داده‌ها در واقع منظم و معنادار نشود، تصویری که ارائه می‌کنیم تصویر ناقصی خواهد بود و اصلاً یکی از مشکلات و معضلاتی که ما به شدت با آن مواجه و درصدد رفع آن هستیم، این است که تصاویری که از آقای بهشتی ارائه می‌شود، تصاویری است که اگر در آن اشتباه نباشد، حداقل می‌توان گفت که ناقص است. یعنی مقدار زیادی از قطعات پازل شخصیتی ایشان در آن تصویر موجود نیست و لذا این تصویر ناقص، تک بعدی و جهت‌دار است. حتی این درباره هم‌نسلان و هم‌عصران ایشان بیشتر دیده می‌شود. جالب این است که فردی بوده که سال‌ها با آقای بهشتی در ارتباط بوده، ولی فقط با یک بعد از زندگی آقای بهشتی آشناست و با بقیه ابعاد زندگی ایشان آشنا نیست. یا در موردآثار، جالب این است که کسانی که هم‌عصر ایشان بودند و یا با ایشان مراوده داشتند، خودشان را بیشتر از دیگران مستغنی از مطالعه آثار ایشان می‌دانند، چون فکر می‌کنند که آقای بهشتی را می‌شناسند، در حالی که این طور نیست. مشخص است که اینها فقط یک بعد خاص از آقای بهشتی را می‌شناختند و یا یک چیز کلی از افکار آقای بهشتی در ذهنشان هست.

میثم محمدی: من اتفاقاً می‌خواستم بپرسم که تصویری که شما و سایر افراد خانواده از ایشان دارید، تا چه حد در روایت زندگی‌نامه و تدوین این روایت و زبانی که برای روایت زندگی آقای بهشتی انتخاب کردید، به کار گرفته می‌شود؟ چون نمی‌توان اثر تصویری که شما از ایشان دارید را در این کار کتمان کرد.

علیرضا بهشتی: بله، درست است. اساساً امروزه مشخص شده که خنثی بودن در مواجهه با متن، امر مردودی است. در اینجا وارد بحث‌های هرمنوتیکی نمی‌شویم، اما به هر حال این موردی که شما گفتید در این کار حتماً نقش دارد. اما ما سعی می‌کنیم که از آن وجه مثبت این قضیه استفاده بشود. چون ما در مراحل مختلف و بازه‌های زمانی مختلف با آقای بهشتی بودیم سعی می‌کنیم این جامعیت بیشتر حفظ بشود و سعی می‌کنیم که تصویری یک بعدی یا تصویری چند بعدی که منحصر در ابعاد خاصی است و تصویر نامتوازنی دارد، از ایشان ارایه نشود. به عنوان مثال اگر شما پیکره یک انسان را در نظر بگیرید، ما تلاش‌مان بر این است که همه اجزاء و اندام این پیکره حالت متوازن و متناسب با شخصیت واقعی را داشته و مثلاً اینگونه نباشد که سر این پیکره بزرگتر از حد واقعی آن باشد و تصویری کاریکاتوری از فرد ارائه نشود. ما در بنیاد سعی می‌کنیم که هر چه می‌توانیم به تصویر واقعی نزدیکتر شویم. این کل ادعایی است که می‌توانیم داشته باشیم و بیش از این نمی‌توانیم مدعایی داشته باشیم. سعی می‌کنیم با تعدد و تنوع بخشیدن به منابع‌مان و افراد این جامعیت حفظ شود و از اینکه این زندگی‌نامه شکلی جانبدارانه، صرفاً بر اساس سلیقه ما به خود بگیرد، دوری کنیم.

میثم محمدی:  یعنی شما در زندگی‌نامه به مشروعیت تکثر منابع باور دارید.

علیرضا بهشتی: هم باور داریم و هم پای بندیم و خیلی جاها هم من مطمئن هستم که نخواهیم توانست به جمع‌بندی برسیم و صرفاً می‌توانیم مدارک و اسناد متفاوت و متضاد را ارایه کنیم. شاید ما نتوانیم جمع‌بندی کنیم. قضاوت وظیفه ما نیست و مربوط به خواننده است، مخاطب است که باید داوری کند. ما اگر بخواهیم خودمان را جای داور بنشانیم خطا کرده‌ایم، یعنی آن زندگی‌نامه، زندگی‌نامه به‌درد بخوری نخواهد بود. یک نکته مهم در مورد زندگی‌نامه که می‌خواستم مطرح کنم این است که این کار ظرایفی دارد که باید به این ظرایف توجه داشته باشیم. استفاده از تاریخ شفاهی خوب است، اما ارزش خاص خودش را دارد، نه بیشتر و نه کمتر. نمی‌توانیم تاریخ را کنار بگذاریم و صرفاً به تاریخ شفاهی تکیه کنیم. تاریخ شفاهی جایگاه خودش را دارد، چون فرد ممکن است خطا بکند، حافظه‌اش اشتباه کند، یا اصلاً یک چیز را شنیده و آن را به عنوان تجربه خودش مطرح بکند. همه این‌ها ممکن است. یک مشکل بزرگ دیگری که داریم این است که ما در موارد بسیاری با خبر واحد روبرو هستیم. فردی ادعا می‌کند که در فلان وقت، آقای بهشتی این حرف را به من زد. خب وقتی ما نه در اثبات نه در نفی آن نتوانیم چیزی پیدا کنیم، صرفاً به عنوان یک خبر واحد برای آن ارزش قائل می‌شویم و آن را در همین حد و به همین عنوان می‌توانیم در زندگی‌نامه مطرح کنیم و بیش از این نمی‌توانیم. در چنین مواردی در نوشته‌ها می‌گردیم که ببینیم هیچ جا هیچ نشانه‌ای که نزدیک به این باشد هست یا نه.

میثم محمدی: یعنی شما اخباری که اخبار بیشتری در رد آنها وجود دارد را هم منتشر می‌کنید؟ یعنی فرض کنید کسی توصیفی از آقای بهشتی ارائه کرده که در مقابل این توصیف و در رد آن، توصیف‌هایی زیادی از مثلا چهار یا پنج نفر دیگر وجود دارد، باز آن توصیف را قید می‌کنید؟

علیرضا بهشتی: باید قید کنیم، وگرنه کارمان، علمی نیست. من نمونه‌های زیادی دارم، مثلاً ما در مورد این داستان که قرار می‌شود شاپور بختیار به عنوان نخست وزیر نزد امام خمینی برود و آنجا مذاکره کند، حداقل چهار روایت داریم که برخی از قسمت‌های اینها اصلاً با هم متضاد است. اینها فقط روایت است. چون سند رسمی و قابل استناد خیلی کم هست و بیشتر اینها تاریخ شفاهی است. مجبور هستیم که همه اینها را بیاوریم. می‌توانیم قرائنی بیاوریم و بگوییم که به نظر می‌رسد شاید فلان تفسیر، تفسیر درست‌تری باشد، ولی چیزی فراتر از این نمی‌توانیم بگوییم.

میثم محمدی: منظورم این است که مثلاً کسی می‌گوید که آقای بهشتی به شدت آدم کم صبری بود، ولی شما 5-6 تا روایت دارید مبنی بر اینکه آقای بهشتی به شدت صبور بود و اساساً حلم او بود که باعث تعجب بود. شما با آن روایت چه می‌کنید؟ قیدش می‌کنید؟

علیرضا بهشتی: ما حتی خبر واحد را هم می‌آوریم. ممکن است که آن را نقد کنیم، ممکن است که بگوییم این خبر واحد است، ارزشش فقط اینقدر است و نمی‌توانیم به آن ارجحیت بدهیم. مثلاً یک آقایی ادعا می‌کند که ایشان در سفرشان به آمریکا گفت که ما به دیکتاتوری صلحا اعتقاد داریم. خب این نکته مهمی است و حرف کوچکی نیست. اگر از کس دیگری هم شنیدیم که ایشان این حرف را زده، می‌رویم دنبال اینکه ببینیم منظور ایشان از دیکتاتوری صلحا چیست. اینها مراحل بعدی ماست. بعد می‌بینیم که قرینه‌های این حرف را در نوشته‌های ایشان، سخنرانی‌های ایشان، یک جایی می‌توانیم پیدا کنیم، یک چیزی که ممکن است عنوان دیکتاتوری صلحا نداشته باشد، اما چیزی نزدیک آن باشد، یا به آن منتهی شود. اگر باشد، این یک پدیده تاریخی قابل تامل است و اگر نباشد، نقل می‌کنیم ولی می‌گوییم که متاسفانه ما هیچگونه شواهد و مدارکی پیدا نکردیم که این را تایید کند و آن را رد نمی‌توانیم بکنیم، اما تایید هم نمی‌توانیم بکنیم. به خواننده نشان می‌دهیم که ارزش این حرف به لحاظ علمی در این حد است و بیشتر از این ارزش ندارد، و ارزشش کمتر از این هم نیست تا خواننده جایگاه این حرف را متوجه شود. این کار، کار سختی است.

میثم محمدی: شما در رفتارشناسی ایشان هم همین کار را می‌کنید؟

علیرضا بهشتی: مسلماً باید تفسیر دیگران از رفتار ایشان را ببینیم و این است که کار را دشوار می‌کند. وگرنه نوشتن حوادث پشت سر هم این قدر دشوار نیست.

میثم محمدی: این کار زمان‌بری است.

علیرضا بهشتی: بله و کار دشواری است. خوشبختانه هر چه بیشتر جلو رفتیم، اسناد و مدارک بیشتری در اختیارمان بود و این خیلی خوب است. ولی یک جاهایی متاسفانه هنوز خلاءهایی پیدا می‌شود که امیدوارم با فعالیت‌هایی که انجام می‌شود آن خلاءها پر شود. در مجموع می‌خواهم بگویم که یک گلایه‌ای هم داریم و آن اینکه مراکزی که اسناد را در اختیار دارند، گمان می‌کنند که صرف نگهداری و داشتن این اسناد ارزشمند است، در حالی که اینطور نیست. در تمام دنیا حتی اسناد محرمانه را بعد از 30 سال منتشر می‌کنند و همه به آن دسترسی دارند. داشتن سند مهم نیست، مهم کاری است که روی سندها انجام می‌شود. مراکزی که این اسناد را دارند به جای اینکه در این زمینه‌ها با هم رقابت کنند و سعی کنند که کار بهتری را روی اسناد انجام بدهند و ارایه کنند، سندها را مصادره می‌کنند و منحصراً در اختیار خودشان نگه می‌دارند و حتی در اختیار خانواده ما هم قرار نمی‌دهند. از صدا و سیما بگیرید تا هر جایی دیگری که اسمش را بیاورید و این یک ضعف بزرگی است. ما اینجوری رفتار نمی‌کنیم و انشاءالله بانک اطلاعاتمان را در اختیار همه قرار می‌دهیم. اساساً فکر می‌کنیم که کار غلطی است که بخواهیم اینها را در انحصار خودمان قرار بدهیم. در اختیار همه قرار می‌دهیم و این‌که چه به نفع آقای بهشتی است و چه بر ضد آقای بهشتی، به ما ربطی ندارد.

میثم محمدی: شاید آنها می‌خواهند که بدفهمی در مورد آقای بهشتی صورت نگیرد، یا مثلاً بدفهمی در مورد سال‌های اول انقلاب ایجاد نشود.

علیرضا بهشتی: حرف من این است که نیت‌شان هر چه باشد، اساس کار علمی نیست. این نگاه، نگاهی است مبتنی بر اینکه من تشخیص می‌دهم که چه کاری انجام شود، در حالی که مراکز علمی کارشان سرویس دادن و ارایه خدمات است. نه اینکه بخواهند خودشان تصمیم بگیرند که افراد چه فکری بکنند. این با نگاه آقای بهشتی متضاد است.

میثم محمدی: جای افراد تصمیم گرفتن؟

علیرضا بهشتی: بله، ما نمی‌توانیم جای افراد تصمیم بگیریم. به نظر نمی‌آید که نه در قرآن و نه در سنت یک چنین چیزی وجود داشته باشد. ما به جای فرد نمی‌توانیم تصمیم بگیریم. پیامبر(ص) هم نمی‌تواند تصمیم بگیرد، ما که در مقابل پیامبر(ص) چیزی نیستیم. ما در بنیاد این کار را نخواهیم کرد. متاسفانه این مشکل هست، مضیقه‌های دیگری هم هست که متاسفانه، به خصوص ظرف دو سه سال اخیر، برای بنیاد به وجود آوردند. من فعلا قصد ندارم اینها را باز کنم و شاید در موقع مقتضی مسائل را مطرح کنم، ولی چون به دنبال این نیستیم که بخواهیم کار بنیاد را به هیاهو و غوغا سالاری آلوده کنیم خیلی سراغ آن مسائل نمی‌روم، ولی فقط سربسته عرض می‌کنم که مضیقه‌های زیادی برایمان به وجود آوردند و این انصاف نیست. این حق مرحوم شهید بهشتی نیست که با ایشان اینجوری برخورد شود. حتی اگر افرادی که مضیقه‌ها را به وجود می‌آورند با افکار و اندیشه‌ها و روش ایشان موافق هم نباشند، این دور از انصاف است. جدای از اینکه متاسفانه خیلی از جاهایی که برای ما این مضیقه‌ها را به وجود می‌آورند، برای مشروعیت بخشیدن به خودشان از نام آقای بهشتی خیلی استفاده می‌کنند؛ البته بهشتی گزینش شده! می‌خواهند تصویر گزینش شده‌ای از شهید بهشتی ارایه بدهند و بعد تحت آن عنوان هم به خودشان مشروعیت ببخشند و کارهایشان را انجام بدهند. من می‌گویم که خیلی خوب، اگر می‌خواهید این کار بکنید، بکنید ولی برای ما مضیقه به وجود نیاورید. اجازه بدهید ما به عنوان یک موسسه علمی وظیفه خودمان را انجام بدهیم. اینجا یک موسسه انتفاعی نیست که از آن نفعی برای ما ایجاد شود. اینجا به غیر از سختی‌ها و دشواری‌هایی که البته از همان زمان که وارد کار شدیم داوطلبانه پذیرفتیم، برای ما هیچ دستاورد دیگری نداشته است. اگر دنبال سوءاستفاده از نام آقای بهشتی بودیم آن وقت یک راه‌های دیگری را می‌رفتیم که خوشبختانه نرفتیم. ولی بنیاد نشر آثار شهید بهشتی صرف نظر از اینکه چه کسی مسئولش باشد، یک وظیفه‌ مشخصی دارد و انشاءالله به  وظیفه‌اش عمل خواهد کرد.

میثم محمدی: آقای دکتر، سوالات من تمام شده است. اگر نکته خاصی باقی مانده، بفرمایید.

علیرضا بهشتی: نکته مهمی که خطاب به همه می‌خواهم عرض کنم این است که قبل از اینکه درباره آقای بهشتی قضاوت کنیم، او را بشناسیم و بعد قضاوت کنیم. اینکه قضاوت خوب باشد یا بد، برای من مهم نیست. ولی نشناخته قضاوت نکنیم. این خواهشم نه فقط در مورد آقای بهشتی، که در مورد همه چیز صادق است. ولی چون بحث ما در اینجا در مورد مرحوم شهید بهشتی است، به ایشان منحصر می‌کنم. شهید بهشتی را بشناسید، با افکار و اندیشه‌ها و زندگی‌اش آشنا شوید و بعد قضاوت خوب یا بد در مورد ایشان بکنید.

کارنامه بنیاد نشر آثار شهید بهشتی در گفتگو با سیدعلیرضا بهشتی – قسمت اول


نسخه چاپی
دیدگاه‌ها