1. Skip to Main Menu
  2. Skip to Content
  3. Skip to Footer
سایت "بنیاد نشر آثار و اندیشه های شهید آیت الله دکتر بهشتی" تنها منبع رسمی اخبار و آثار شهید بهشتی است
گفتگو با دکتر سید علیرضا بهشتی/ موضع گیری خانواده و بنیاد شهید آیت‌الله دکتر بهشتی درباره ساخت مجسمه‌های کوچک و تندیس‌های شهید بهشتی

خانواده و بنیاد با ساختن تندیس شهید بهشتی موافق نیستند

اين کار ، نه فقط در مورد مجسمه، در مورد تکثير عکس ايشان، در مورد بزرگداشت‌هاي ايشان و هر چه که بخواهد افکار و انديشه‌هاي ايشان را ناديده بگيرد و فقط اسم ايشان را مطرح کند يا يک ابعاد خاصي از ايشان بنا به نگاه گردانندگان آن مراسم بخواهد مطرح شود، خدمتی به شهید بهشتي نيست. انجام اينگونه کارها ارتباطي به خانواده آقاي بهشتي و بنياد ندارد. نه تنها منشأ تصميم‌گيري آن ما نيستيم، بلکه اصلاً با ما هماهنگ هم نشده است.

 

آقای دکتر، با خبر شدیم که اخیرا حدود 1200 مجسمه از شهدای انقلاب اسلامی ـ شهید بهشتی، شهید باهنر، شهید رجایی و سردار شهید متوسلیان ـ  ساخته و به ایران وارد شده است. این مجسمه‌ها در اندازه‌ي حدوداً 20 سانتی‌متر و با مشخصاتی که ما تا به حال برای اشیاء و اجناس معمول دیگر دیده‌ایم ساخته شده و یکی از آنها هم با مجوز تکثیر بسیار زیاد وارد بازار شده است و تکلیف بقیه‌ هنوز مشخص نیست. این اتفاقی است که در آن، مسئله صرفاً ساخت فیزیکال آنها نیست و شاید بتوانیم دست‌کم از منظر جامعه‌شناسانه، تحلیلی نسبت به چرایی وقوع آن داشته باشیم. شما در این اتفاق چه می‌بینید ؟

بسم الله الرحمن الرحیم. فکر می‌کنم پیش از اینکه وارد این تحلیل شویم، احتیاج است که مقداری در مورد سابقه این نوع کار و موضع‌گیری که خانواده و بنیاد نشر آثار و اندیشه‌های شهید آیت‌الله دکتر بهشتی نسبت به این قضیه داشته‌اند توضیح بدهم. بعد وارد بحث تحلیل بشویم.

حداقل از زمانی که بنیاد شکل گرفته، هر از چندگاهی دستگاه‌های دولتی، مؤسسات فرهنگی دولتی و … قصد ساختن تندیس‌هایی را با نیت بزرگداشت شهید بهشتی و یادبود ایشان داشته‌اند تا در جاهای مختلف نصب کنند. خط مشی کلی بنیاد و خانواده این بوده که اساساً با این کار مخالف هستند. چرا با این کار مخالف هستيم؟ نه به دلیل اینکه با نفس مجسمه‌سازی مخالفیم. این قضیه یک بعد هنری دارد. آقای بهشتی مخالفتی با مجسمه‌سازی نداشتند و طبیعی است که ما هم نمی‌خواهیم با افکار و اندیشه‌های ایشان مخالف باشیم.

البته در بخش هنری این قضیه، مسئله‌ای وجود دارد و آن اینکه متأسفانه هنر مجسمه‌سازی در کشور ما چه از لحاظ طراحی و چه از لحاظ کیفیت ، علیرغم تحول و پیشرفت فراوانی که در دنیا انجام گرفته، در سطح بسیار نازل و پایینی قرار دارد و این یک واقعیت است.

شاید یکی از علل این رکود هنری این باشد که متأسفانه بسیاری از آثار هنری که به صورت سفارشی ساخته می‌شود و یا حتی انتخاب آنهایی که برای مسابقات هنری آماده می‌شوند، خارج از ضوابط و بر پایه‌ی روابط شکل گرفته است. برای ما این مطرح بود که اگر قرار است مجسمه‌ای ساخته شود باید بر طبق اصول صورت بگیرد. البته من تخصصی در هنر مجسمه‌سازی ندارم، ولی به عنوان بیننده می‌توانم نظر بدهم و با تکیه بر مشاهداتم می‌دانم هنر مجسمه‌سازی در دنیا بسیار تحول پیدا کرده، در حالی که شاید ما هنوز طبق استانداردهایی که در یکی دو دهه‌ی اول قرن حاضر مطرح بود، پیش می‌رویم و این عقب بودن مسئله‌ی خیلی بزرگ و مهمی است.

اما از بحث هنری که بیرون بياييم، نگاه ما اين است که فکر می‌کنیم به جای اینکه تندیسی از اشخاص ساخته شود، خیلی خوب است که بتوانیم تندیس‌های مفهومی با پیام‌رسانی‌های انتزاعی بسازيم تا این پیام خوب منتقل شود. اين پيام جذاب و زیبا باشد، طوري که وقتی کسي از کنار اين تنديس مي‌گذرد قدري تأمل کند و به فکر بيفتد که چه پيامي دارد؟

متأسفانه تندیس اشخاص اينگونه نيست. مخصوصاً در مورد روحانيون. من به طور معمول مجسمه‌هايي که از روحانيون ساخته‌اند را زياد ديده‌ام. اولاً بيشترشان شبيه هم هستند. بايد زير آن نوشته شود که اين چه کسي است و گرنه بیننده متوجه نمی‌شود. اين تنديس‌ها به لحاظ کيفيت اصلاً‌ جالب نيستند. تنديس یک اثر ماندني است. حتي نقاشي‌هاي ديواري‌ هم ماندني هستند، ولي متأسفانه ما به همه‌ي اينها به عنوان يک بنر تبليغاتي زودگذر نگاه مي‌کنيم. در حالی که اينگونه نيست. اینها ماندني است، هزينه‌اي مي‌شود و قرار است سال‌هاي سال بماند.

هر زمان که در اين مورد به ما مراجعه شده، وقتي با طراح يا طراحان صحبت کرديم، از آنها خواهش کرديم حداقل بعضي‌ از کتاب‌هاي شهيد بهشتي را بخوانند و بعد يکي از ايده‌ها يا ارزش‌هاي مطرح در اندیشه شهید بهشتي را به صورت يک تنديس انتزاعي در بياورند.

حالا من سابقه اين مسئله را به طور مشخص برايتان عرض مي‌کنم. مثلاً در سال 1380 بعد از اينکه ساخت یک مجسمه تقريباً‌ تمام شده بود و براي نصب آماده بود از دانشگاه علوم پزشکي شهيد بهشتي به ما اطلاع دادند. ما به آنجا رفتيم و گفتيم که با اين موضوع موافق نيستيم. گفتند ما آن را انجام داده‌ايم و شما فقط بياييد نظر بدهيد. به آن کارگاه رفتيم. بعد هم اصلاحاتي به نظرمان رسيد و يک سري عکس هم‌ برايشان فرستاديم و گفتيم حداقل سعي کنيد به آقاي بهشتي شبيه‌تر بشود که زحمت هم کشيدند. من حتي با اينکه دعوت شدم، در مراسم نصبش هم شرکت نکردم. زيرا اصلاً با اين شيوه موافق نيستم. متأسفانه بعدها شنيدم – البته اين را مي‌بايد تحقيق کرد- که گويا اين مجسمه را با مبالغی که در دوره‌هاي دانش‌افزایی پزشکان پرداخت شده ساخته بودند و اعتراض‌هايي شده بود. ما صدايمان به جايي نمي‌رسيد، اما به هر کس که مراجعه و اعتراض مي‌کرد مي‌گفتيم بنياد اصلاً در جريان نيست و هيچ نقشي در اين قضيه ندارد. ما حتي به مراسم افتتاحيه هم نرفتيم، ولي متأسفانه با اينکه ما موافق نبوديم ، به نام آقاي بهشتي و خانواده‌ي ايشان انجام شد. البته نيت انجام‌دهندگان اين بود که چون دانشگاه به نام شهيد بهشتي بود تنديسي به مناسبت بيستمين سالگرد شهادت ايشان آنجا ساخته باشند، که در جای خودش قابل فهم بود.

بعد از آن تنديس ديگري ساخته شد. کاری عمومي بود که براي مراسم هفتم تير استفاده مي‌کردند و توسط بنياد هفتم تير و ستاد برگزاري هفتم تير در سرچشمه، محل انفجار دفتر حزب جمهوری اسلامی، که ما اساساً با آن مخالف بوديم. بعداً يکبار آن را بردند و نمایش دادند. من شرکت نکردم، ولي نمایش دادند، با نور و صدا که اصلاً با آن موافق نبوديم. باز دوستاني که اين کار را انجام دادند به نظر خودشان خدمتي کردند که ما چنين خدمتي را در جهت افکار آقای بهشتی نمی‌یافتیم.

فکر مي‌کنم تنديس ديگري را در خيابان شهيد بهشتي، ميدان تختي نصب کردند. ميدان تختي بود، انتظار می‌رفت که در آنجا تنديسي از تختي نصب شود. باز هم موافق نبوديم. به لحاظ هنري کار جالبي نبود و اصلا چه سودي داشت؟ در آن خيابان، با آن حجم ترافيک، افرادي که مي‌گذشتند را به چه چيزي جلب و جذب مي‌کرد؟

در مقابل اينها دو کار انجام شد که مورد تأييد ما بود. يکي بدست شهرداري اصفهان به مناسبت بيستمين سالگرد شهادت شهيد بهشتي و يک کار هم با فاصله‌ي زماني که سازمان زيباسازي شهرداري تهران انجام داد. آن سفارشي که در اصفهان انجام شد اثر هنرمند خوش ذوق اهل کردستان، استاد ضياءالديني بود. ايشان مجسمه را ساخت. ما ساعت‌ها با هم گفتگو کرديم و در مورد ايرادهاي کار با هم بحث داشتيم. مسئله‌ي «شدن» و اينکه انسان يک شدن مستمر است و اهميت آزادي براي اين شدن مطرح شد و بر اين اساس ايشان ماکتي تهيه کردند. من يک سالي جهت فرصت مطالعاتي در لبنان بودم، وقتی برگشتم دیدم کار انجام شده اما با کمال تأسف، باز در آنجا موانع اداری و اعمال سلیقه‌های غیرکارشناسانه موجب تغيير کار شده بود. ابعاد این تندیس مفهومی را که در ابتدای خیابان شهید بهشتی اصفهان نصب شد به اندازه  يا  آنچه باید انجام مي‌شد کوچک کردند و ساختند. نورپردازی‌هايي قرار بود انجام شود که نشد. قرار بود لوحی برای آن تهیه شود و سخن شهید بهشتی درباره «شدن» انسان زیر آن نصب شود که اصلاً آن هم انجام نشد. طوری که وقتی آقای ضياءالديني به من گفتند که شما کار را دیدید یا نه، گفتم نه، فکر کردم پروژه متوقف شده. ايشان گفت نه کار انجام و نصب هم شد، البته آنچه که ما می‌خواستیم نشده. بروید ببینید. من بار اول که اصلاً تندیس را پیدا نکردم و بار دوم که ماشین را پارک کردم و پیاده و قدم‌زنان رفتم آن را ديدم. اصلاً‌ مشخص نبود. تنديس جلوی بیمارستان شهید بهشتی نصب شد و هیچکدام از آن کارهایی که قرار بود، برايش انجام نشد. (نه ابعاد و اندازه آن، نه نورپردازي و …) کار زیبایی بود، ولی طبیعی است که پیدا نبود. بیشتر افرادی هم که می‌شناسم و شهر اصفهان را بلد هستند اصلاً خبر ندارند چنين چیزی آنجا نصب شده. بعد از آن، من به شوخي به معاون شهردار اصفهان گفتم که مشکل اينجاست که این کار به دست شما اصفهانی‌ها افتاده که کوچک از آب درآمده! گلايه کردم که اگر قرار بود تنديس در این ابعاد ساخته شود کاش انجام نمی‌شد. من اعتقاد دارم این نوع کارها اگر قرار است خوب انجام نشود، انجام نشدنش بهتر است.

تنديس ديگري نزدیک دانشگاه شهید بهشتی در تهران، ابتدای بلوار دانشجو ساخته شد که ولی باز نه به لحاظ ابعاد و نه به لحاظ کیفیت مواد و مصالح بکار رفته در حد مطلوب نبود. سازمان زیباسازی شهرداری تهران تعیین کرد که اين کار انجام شود و هنرمندی هم زحمت کشید و تلاش کرد و انجام داد.

این تندیس بر اساس چه مفهومی ساخته شد؟

اینجا مسئله انتخابگری بود و کار نسبتاً خوبی انجام داده بودند. اما می‌شد کار جذاب‌تری انجام داد. کار مفهومی زیبایی بود، ولی اولاً بسیار کوچک بود و مثلاً یکی از قسمت‌های این کار مي‌بایست استیل یکدست می‌شد. ولی با استیل 2 تکه در آوردند که به زیبایی کار لطمه زد. باید نورپردازی می‌شد که نشد. همه از من می‌پرسند که این چيست؟ برای اینکه نه تابلویی دارد، نه نوشته‌ای براي توضيح دارد و نه نورپردازی. در گوشه‌اي از میدان انجام شده، اما حتی براي پیرامون آن کار خاصی انجام ندادند. حتي سکويي ندارد که روي آن ساخته باشند. خیلی ابتدایی و بد نصب شده.

واقعاً بعد از آن بود که من فکر کردم بهتر است ما با هر پيشنهادی از اين دست مخالفت کنيم. این را به لحاظ سابقه عرض می‌کنم که ماجرای تاریخی قضیه این بود. بنابراین خانواده و بنیاد شهید بهشتی به هیچ وجه با ساختن تندیس آقای بهشتی موافق نیستند.

مثل اینکه در سال 1389 در قائم‌شهر هم یک مجسمه‌ی بزرگي از آقاي دکتر بهشتي ساخته‌اند. حتی هزینه‌ی ساخت آن را هم اعلام کردند که 40 میلیون تومان شده است.

ندیدم. من وارد مباحث عمومی آن نمی‌شوم. ولی به هر حال ما برخی از مجسمه‌های خوب را که همچنان هم ماندگار است، داشته‌ايم که پيش‌ از انقلاب ساخته شده‌اند. اما متأسفانه من به عنوان یک بیننده، به عنوان کسی که آقای بهشتی را دیده‌ام و با ایشان زندگی کرده‌ام می‌گويم که اين مجسمه‌ها علیرغم نیت خیر سازندگان و بانيانشان که این کار را انجام دادند نه شبیه ايشان است و نه اصلاً زيبايي و جذابيت خاصی دارد.

با این مقدمات، راجع به این مجسمه‌های کوچک چه نظری دارید؟ جريانشان مقداري فرق مي‌کند؟

در مورد اين تنديس‌ها، ممکن است یک نگاه تجاری هم به قضیه وجود داشته باشد. اگر این باشد به طور قطع چیز خوبی نیست. البته اين معمول است. شما به همدان مي‌رويد مجسمه‌هاي ابن‌سينا را مي‌بينيد. به مشهد مي‌رويد، مجسمه‌هايي را که شبيه فردوسي ساخته شده، مي‌بينيد. در شیراز حافظ و سعدي مي‌بينيد. اينها هست. براي آن شخصيت‌ها مسئله مقداري فرق مي‌کند. به هر حال آنها شخصيت‌هايي هستند که افکار و انديشه‌ها و کتاب‌هاي اشعارشان در هر جا و هر خانه‌اي وجود دارد. اگر همين کار با افکار آقای بهشتی شده بود باز قابل تحمل بود. ولي وقتي مي‌بينيد که نسبت به نشر افکار شهید بهشتي، کار جدی نشده و نه تنها کمکي نمي‌شود، بلکه گاه موانعي هم به وجود مي‌آورند خودش سؤال‌برانگيز مي‌شود. مشکل اين است که اين هم نمونه‌اي از اتفاقي است که در سال‌هاي اخير افتاده. مثلاً همه ما مي‌دانيم که در مورد مراسم محرم ، پوسته‌ي اين مطالب و مسائل ظاهري و مناسکي و در واقع جذبه‌های تبليغاتي روز به روز پر آب و رنگ‌‌تر مي‌شود و محتواي آنها روز به روز کمتر. اين خيلي خطرناک است. از اين لحاظ مي‌خواهم بگويم که اين کار ، نه فقط در مورد مجسمه، در مورد تکثير عکس ايشان، در مورد بزرگداشت‌هاي ايشان و هر چه که بخواهد افکار و انديشه‌هاي ايشان را ناديده بگيرد و فقط اسم ايشان را مطرح کند يا يک ابعاد خاصي از ايشان بنا به نگاه گردانندگان آن مراسم بخواهد مطرح شود، خدمتی به شهید بهشتي نيست.

اگر قرار است کاري انجام شود در ابتدا بايد افکار و انديشه‌هاي آقاي بهشتي، آنچه که بوده، بدون اينکه هزينه‌هاي دولتي يا هزينه‌هاي خاصي برايش انجام شود به طور طبيعي گسترش پيدا کند و مورد استفاده قرار بگيرد و بعد البته آن زمان، ممکن است کسي دوست داشته باشد و عکسی و یادبودی را تهيه کند. اين کار چندان سختي نيست، امروزه هر کسي مي‌تواند هر چه را مي‌خواهد از طريق اينترنت يا روش‌هاي ديگر پيدا کند.

خود ما در پوسترهايی که منتشر مي‌کرديم هميشه سعي مي‌کرديم صحبت‌هاي آقاي بهشتي را بگذاريم. شايد يک يا دو تا پوستر بوده که فقط در آن از عکس استفاده شده و متن کوتاه بوده و آن هم به خاطر قراردادي بوده که داشتيم و مي‌خواستند فقط عکس باشد تا قابش کنند. بعضي پوسترهايمان اساساً فقط صحبت‌هاي آقاي بهشتي است و حتي عکس يا تصويري هم از آقاي بهشتي در آنها نيست. دليل انتخاب نام بنياد «نشر آثار و انديشه‌هاي شهيد آیت‌الله دکتر بهشتي» دقيقاً‌ همين بود. مي‌خواستيم روي آثار و انديشه‌هاي ايشان تأکيد شده باشد. اين براي ما مهم‌تر بود تا اينکه مسائل فرعي ديگر بخواهد مطرح شود. اين خطر را از ابتدا حس مي‌کرديم که ممکن است اتفاق بيفتد. بنابراين گفتيم «نشر آثار و انديشه‌هاي» ايشان در نام بنياد گنجانده شود. با اينکه نام طولاني مي‌شد، ولي گنجانده شود تا اين مأموريت به عنوان سرلوحه و سمبل تفکر و نگرش آقاي بهشتي هميشه باشد و بماند. این يک کار تبليغي است که ما بر آن تأکيد داريم.

واقعيت اين است که من اين گرايش اخیر را گرايش خوبي نمي‌دانم. ممکن است در آينده، اگر اين زاويه باز و بازتر شود، فاصله بين افکار و انديشه‌ها و ارزش‌ها و آرمان‌هايي که اين افراد به دنبال آن بودند با نمادها يا مناسک يا مراسمي که روز به روز با افکار و انديشه‌هاي آنها بيگانه‌تر مي‌شود، بيشتر شود و اين انحراف خيلي بزرگي است.

به هر حال مي‌خواستم بگويم انجام اينگونه کارها ارتباطي به خانواده آقاي بهشتي و بنياد ندارد. نه تنها منشأ تصميم‌گيري آن ما نيستيم، بلکه اصلاً با ما هماهنگ هم نشده است. خوشبختانه وزارت فرهنگ و ارشاد تا به حال هميشه هماهنگ کرده و براي اينکه بخواهند مؤسسه فرهنگي يا خيريه‌اي به نام شهید بهشتي آغاز به کار کند، از ما اجازه گرفته‌اند. البته برخي مؤسسات هم هست که من شنيدم حتي اجازه هم نگرفتند و حالا با نام شهيد بهشتي مشغول فعاليت هستند. آنچه مي‌خواهم بگويم اين است که اگر مردم مي‌خواهند با نظرات يا انديشه‌هاي شهيد بهشتي آشنا شوند مرجع رسمي اين کار بنياد نشر آثار و انديشه‌هاي شهيد آیت‌الله دکتر بهشتي است که مي‌توانند با آن تماس بگيرند.

 


نسخه چاپی
دیدگاه‌ها