1. Skip to Main Menu
  2. Skip to Content
  3. Skip to Footer
سایت "بنیاد نشر آثار و اندیشه های شهید آیت الله دکتر بهشتی" تنها منبع رسمی اخبار و آثار شهید بهشتی است
دستنوشته‌های منتشرنشده شهید دکتر بهشتی بر یاد و یادآوران اثر مرحوم دکتر شریعتی

نتیجه‌گیری نهایی خوب و منطقی

دست‌نوشتة آیت‌الله دکتر بهشتی: ولی به هر حال توجه شود که این «غلوّها» و تندروی‌ها در عین آنکه آنتی‌تز آن ظلم‌ها و حق‌کشی‌ها است، هرگز نمی‌تواند کاری به سود و تشیّع علوی تلقی شود. همین‌ها خود بهانه‌ای تازه به دست دشمن می‌داد تا تشيّع علوی را سخت‌تر و این‌بار با نقاب حمایت از قرآن در برابر غلوّها بکوبد. آیا این بهانه به دست دادن در یک مبارزة پی‌گیر و درازمدّت، عامل پیروزی بود یا عامل شکست؟ امروز هم همین‌طور

یکی از دغدغه‌های عمده شهید دکتر بهشتی در طول حیات سیاسی فکری او آگاهی از آثار و تالیفات و دستاوردهای فکری و تحقیقی دیگر متفکران و اندیشمندان بوده است. بهشتی این دغدغه را فارغ از تعلق خاطر متفکر مذکور به مذهب یا ملیت یا مکاتب مختلف و به تقریب، از جهت جستجوی حقیقت و استماع تمامی اقوال صاحبنظران و در صورت لزوم پاسخگویی منصفانه یا رفع ابهام علمی از مطالب آنان دنبال می‌کرده است. نتیجه همراهی دکتر بهشتی با این دغدغه در زندگی وی منجر به تهیه تحقیقات متعدد در خصوص نویسندگان و آثار ایشان در زمینه‌های متنوع جهان بینی و ایدئولوژی و اسلام شناسی و انسان شناسی و سیاست و مذهب و تاریخ شده که بهشتی به صورت دستنوشته پرسشی یا تحلیلی یا انتقادی در صفحات آثار آنان یا در کاغذهایی در لابلای کتاب‌های متفکران نوشته و ثبت کرده است. از این مجموعه اینک کتاب‌ها و آثاری در دست است که حاشیه نوشته‌ها و دستنوشته‌های شهید بهشتی را در لابلای اوراق خود برای ما به یادگار گذاشته است. متنی که پیش روی شماست حاوی دستوشته‌های انتقادی دکتر بهشتی در حاشیه کتاب یاد و یادآوران تالیف تاثیرگذار مرحوم دکتر علی شریعتی، یکی از بزرگترین متفکران و اسلام شناسان معاصر است که مربوط به سال‌های پایانی عمر دکتر می‌باشد. در این گزارش سعی شده صفحه مورد نظر دکتر بهشتی از متن دکتر شریعتی به همراه دستنوشته وی در کنار هم بیاید و متن نوشته دکتر شریعتی نیز گویایی و وضوح مورد نظر را داشته باشد. هرچند خود دکتر بهشتی با علامت گذاری، قسمتی از بحث را که مورد نظرش بوده مشخص کرده است. دکتر بهشتی به جز این اثر، بر آثار دیگری نیز دستوشته انتقادی یا تحلیلی داشته که تعدادی از آن کتب در کتابخانه شخصی ایشان یافت شده است. در ذیل فهرست این تالیفات و سپس متن دستنوشته بر یاد و یادآوران مرحوم دکتر شریعتی را می خوانید. دستنوشته‌هایی که با این متن دکتر بهشتی بر روی جلد آغاز شده است: یک نمونه از ارزشیابی انتقادی کتاب‌هایی که به دست دوستان می‌رسد و باید آنها را بخوانند، ولی با آهنگ یک جستجوگر، نه یک سرسپرده.

فهرست کتاب‌هایی که دکتر بهشتی بر آنها حاشیه تحلیلی یا انتقادی نوشته است:

یاد و یادآوران/ دکتر علی شریعتی

روش شناخت اسلام/ دکتر علی شریعتی

اسلام‌شناسی/ دکتر علی شریعتی

از کجا آغاز کنیم / دکتر علی شریعتی

چه باید کرد/ دکتر علی شریعتی

توحید/ عاشوری

سیر تاریخی تورات/ هیأت تحریریه در راه حق

شرح اربعین نووی/ محمدعلی خالدی

همه با هم برابرند/ ماهاتما گاندی

نظامات اجتماعی اسلام/ علی غفوری

فلسفه هگل/ و.ت.ستیس

خلقت انسان/ دکتر یدالله سحابی

فلسفتنا / محمدباقر الصدر

سرمایه کاپیتال/ کارل مارکس

چرا نماز بخوانیم / محمد ناصری

نظری به قرن بیستم/ عبدالرضا ابراهیمی

روح ‌الدین الاسلامی/ عفیف عبدالفتاح طباره

قرن دیوانه / علی اکبر کسمائی

 یاد و یادآوران

دکتر علی شریعتی

21 شهریورماه 1351

yadavaran

یک نمونه از ارزشیابی انتقادی کتاب‌هایی که به دست دوستان می‌رسد و باید آنها را بخوانند، ولی با آهنگ یک جستجوگر، نه یک سرسپرده.

ص 15 از کتاب:

موضع طبقاتی «توحید»

پیامبر اسلام، با اعلام شعار توحید و مبارزه ضد بت‌پرستی، موضع طبقاتی توحید را مشخص کرد. که موضع طبقاتی تودة محروم بود1، …

yad-1

1.‌ امّا برای چه منظوری؟ برای نجات آنها از این محرومیت‌ها در پرتو نابودکردن همة عواملی که طبقه‌زاست، یا به منظور قدرت بخشیدن به یک طبقه برای نابودکردن طبقة دیگر، حکومت پرولتاریا؟

ص 38 از کتاب:

این است که با آمدن ساداتی چند حسنی‌ها و طالبین ـ به شمال ایران و پشت کوه‌های البرز، آن‌هایی که با مسلمان شدن تمام ایران ـ تا قرن چهارم و پنجم ـ هنوز مسلمان نشده، و حکومت خلافت را نپذیرفته‌اند، به تشیع می‌گروند و شیعه می‌شوند. چون سید علوی را، یک ضد خلیفه و ضد حکومت می‌شناسند، و به همین دلیل پول و کمک می‌دهند و حکومت گرگان و شمال را بدان‌ها وا می‌گذارند.

پس، این‌همه حرمت به سید، و کمک قانونی و شرعی و اخلاقی به سادات، به دلیل نژادی بودن نبود بلکه برای کمک به جبهة ضد دستگاه و مبارز و مجاهد بود.

سادات، تا این اواخر نیز در کشورهای اسلامی حزب رسمی و ارگانیزاسیون داشتند، به نام اصل نقیب2 و نقابت (و صاحب تشکیلات منظمی بودند) تشکیلات بخارا، تشکیلات بلخ، تشکیلات نیشابور … ـ و نقباء مختلف با امام ارتباط داشتند، و به منزلة دست‌های امام و دست‌های تبلیغاتی، اقتصادی، و سیاسی ـ بودند، که از مرکز هر تشکیلات،‌ پول به مرکز می‌فرستادند، و از مرکز و امام دستور مبارزه و مجاهده در محیط می‌گرفتند و به تشکیلاتشان می‌رساندند.

yad-2-
2.‌ آیا «نقیب» نمایندة سادات یک منطقه برای ارتباط با دستگاه حکومت وقت بود یا برای ارتباط با امام؟ 

ص 45-46 از کتاب:

آن‌وقت در برابر این هجوم، و در برابر این‌همه تبلیغات ، از شیعه چه انتظاری دارید. جز اینکه به کوری چشم آنان، به چهره‌سازی برخیزد، و از علی چهره‌ای خداگونه بسازد؟ وقتی، هنوز عالم روشنفکر مکّی ـ که گرداننده موسسه علمی‌ای هم هست ـ به خودش اجازه می‌دهد که برای توجیه عمل کنگره در رد سخنرانی من به جرم نامبردن از علی به عنوان نمونة عالی دست‌پروردة اسلام، به منِ شیعی بگوید: این علی که شما این‌همه درباره‌اش مبالغه می‌کنید، آدم احساساتی‌ای بوده است که در نهج‌البلاغه‌اش عشاق و تاریخ و میوه‌ها را وصف می‌کند …»

و شروع کند به حمله‌کردن به علی ـ در حالی که امروز ارزش‌های علی چنان مشخص شده است که یک مسیحی هم، او را بهتر از ما می‌شناسد ـ و هنوز تحت تأثیر تبلیغات چهارده قرنه باشد، از شیعة قرن‌ها پیش ـ اوج تبلیغات دشمن ـ چه انتظاری می‌توان داشت؟ شیعه با مبالغه در توصیف شخصیت علی، در برابر دستگاه حاکم می‌ایستد، و هجوم تبلیغاتش را سد می‌کند و در برابر مبالغه در تحقیر علی مقاومت تبلیغاتی می‌کند.

پس تکیة انحصاری شیعه بر عترت و ولایت و امامت، نفی حکومت و خلافت و زعامت، روایات، سادات، خمس، حسینیه‌ها، تکیه‌ها، تعزیه، تشخص، جدایی، تقیه، گریه، عزاداری، زیارت، منقبت و مدح، تقلید، و تکیه بر شهادت، همه در تقدیر تاریخی شیعه و در رسالت ضد طبقاتی و ضد حکومتی، و مردمی و حق‌طلبی و آزادی‌خواهی و عدالت‌جویی آل علی است و همة این‌ها در موضع اجتماعی و اعتقادی ویژة شیعه در برابر دستگاه خلافت جبار و در مبارزه با آن توجیه می‌شود و مشخص می‌گردد که همة این‌ها نقش‌های بزرگ انقلابی داشته‌اند.3

yad-3-

3. ولی به هر حال توجه شود که این «غلوّها» و تندروی‌ها در عین آنکه آنتی‌تز آن ظلم‌ها و حق‌کشی‌ها است، هرگز نمی‌تواند کاری به سود و تشیّع علوی تلقی شود. همین‌ها خود بهانه‌ای تازه به دست دشمن می‌داد تا تشيّع علوی را سخت‌تر و این‌بار با نقاب حمایت از قرآن در برابر غلوّها بکوبد. آیا این بهانه به دست دادن در یک مبارزة پی‌گیر و درازمدّت، عامل پیروزی بود یا عامل شکست؟ امروز هم همین‌طور.

ص 50 از کتاب:

از جانب آقای «الفاضل الحسینی المیلانی» متشکرم که هم جواب اشکال مرا رفع کرد و هم مدرک و دلیل این فتوی را نشان داد، (یکی بستانی مسیحی و دیگر بخاری و مسلم سنی!)، یعنی به دلیل اینکه برخی از قبایل سودان دزد و بازیگر بوده‌اند، شیعه می‌تواند گوشت قربانی را به کافر و مشرک بدهد یا در خاک دفن کند اما به سودانی ندهد، دیگر اینکه، به جرم آنکه هزار و چهارصد سال پیش بعضی از هنرمندان سودانی به مدینه آمده‌اند و در مسجد پیغمبر می‌رفته‌اند و می‌خوانده‌اند و موجب تفریح خاطر پیغمبر و همسرش می‌شده‌اند، امروز باید از سودانی‌ها انتقام گرفت! ثانیاً حاجی شیعه امروز که در منی گوسفند می‌کشد از سیاهپوست گرسنه‌ای که آمده تکه‌ای از گوشت گوسفند او را که می‌خواهد زیر خاک کند ببرد برای زن و بچة فقیرش، باید تحقیق تاریخی کند که آیا وی از اخلاف همان قبایل بازیگر است که بستانی در دایرة المعارف آورده یا شجره‌اش به آن دسته از مطربان سودانی که چهارده قرن پیش در مسجدالنبی رقص و بازی می‌کردند می‌رسد؟ که اگر این سیاه لخت پابرهنة گدا که به دنبال سیر کردن شکمش پیاده به منی آمده، طبق اسناد تاریخی و مدارک مسلّم و علم‌الرجال و علم انساب و ارائة کتب تاریخ و سیره و ملل و نحل و شجره4 معتبر به حاجی آقای ایرانی ثابت کرد که از اولاد و احفاد آنها نیست …

yad-4

4.‌ من که در این قسمت از عبارت کتاب آقای الفاضل الحسینی المیلانی چنین مطلبی نفهمیدم، شما چطور؟ آیا این جملة متقابلی است از قبیل «کلوخ‌انداز را پاداش سنگ است»؟ برای داوری نهایی باید اصل کتاب الفاضل را دید.

 

ص 62 از کتاب:

… اکنون، مردم آگاه شیعه، در برابر نظام صفوی که بر تشیع تکیه می‌کند، همان وضعی را دارند که شیعه، در نظام اموی و عباسی، که بر اسلام تکیه می‌کردند، داشت. اشرافیت قریش، نقاب اسلام زد و شعارش قرآن و سنت، تا «حق علی» پامال شور و یاد حسین فراموش، یعنی روح قرآن و مسیر سنت مسخ شود.

شیعه، بر منقبت تکیه کرد، و بر ذکر، و اکنون، اشرافیت قومی صفوی، نقاب تشیع زده است و شعارش منقبت و ذکر! تا «حقیقت علی» پامال شود و فکر حسین فراموش؛ این است که وقتی زور هم بر «ذکر» تکیه می‌کند، دیگر «ذکر» نقشی انقلابی ندارد و «ذاکر» نه یک روشنفکر مترقی که یک ابزار تبلیغاتی در نظام موجود می‌شود، این است که در عصر صفوی، دیگر «یاد» رسالت نیست؛ رسالت، «شناخت» است.

«طرح واقعه» نیست، «تحلیل واقعه» است، «محبت» نیست، «معرفت» است، و بالاخره، در نظام «تشیع صفوی»، نه بر «تشیع مطلق»، که بر «تشیع علوی» تکیه کردن است.

زیرا، پیش از صفویه شیعه وقتی نام محمد را می‌شنید حق داشت بپرسد: «کدام محمد»؟

و پس از صفویه، شیعه وقتی یاد حسین را می‌شنود، باید بپرسد: «کدام حسین»؟5

yad-5

نتیجه‌گیری نهایی خوب و منطقی.

 


دیدگاه‌ها