1. Skip to Main Menu
  2. Skip to Content
  3. Skip to Footer
سایت "بنیاد نشر آثار و اندیشه های شهید آیت الله دکتر بهشتی" تنها منبع رسمی اخبار و آثار شهید بهشتی است
از مجموعه منتشرنشده تفسیر قرآن شهید دکتر بهشتی- بخش نخست

چرا رُفِعَ القلم؟ اين از كجا آمده است؟

تفسیر آیات روزه داری به انضمام بحث در باب انحرافات شب نهم ربیع

 لابد شنيده‌ايد كه اعتقاد اين گونه‌اي در مورد شب نهم ربيع در ميان آقايان هست! شب نهم ربيع هرزه گي‌ها مي‌كنند به حساب اين‌که كشته شدن عمر را جشن مي‌گيرند. اين جشن گرفتن، به صورت يك مسأله ي تعليمي و تربيتي به انتقام از ضرباتي است كه بر حضرت فاطمه زهرا وارد شده است و اسمش را هم «عيدالزهرا» مي‌گذارند. مي‌گويد از جايي وارد مي‌شوم كه كسي جرأت نكند حرف بزند. از طريق شب عيدالزهرا، در شب قتل عمر وارد مي‌شود تا اگر كسي انتقاد كرد بگويد اين فرد «عمر»ي است!

و براي اين‌که كسي در جامعه جرأت نمي‌كند، در شبي كه به حساب عمر و زهرا مطلبي ولو غلط در افكار عمومي گفته شود، حرف بزند، مبادا بگويند: عمري است، سُني است و مخالف اهل بيت است، از اين راه وارد مي‌شود تا قدرت مقاومت مردم در برابر اين بيماري ضعيف باشد. ملاحظه مي‌كنيد چقدر مكارانه است!

از جمله دغدغه های جدی شهید آیت الله دکتر بهشتی به عنوان یکی از اسلام شناسان اصلاح گر تاریخ معاصر، مبارزه با عقاید انحرافی، کادب و دروغین و مخربی بود که در لباس دین به قامت دین درآمده بود و جزئی از سنت دینی مسلمانان به شمار می رفت. بهشتی همواره نسبت به این دسته از عقاید برخوردی انتقادی و مواجهه ای سدشکن داشت به این معنا که می کوشید نادرستی و ناراستی آن عقیده یا باور را با ارزیابی عقلی رسا، تحلیل اخلاقی روشن، بررسی انتقادی نص مقدس، تاریخ دین و سیره پیامبر و امامان شیعه نشان دهد و مسلمانان را با صورت دقیق و راه روشنگر دین آشنا کند. او در مباحث تفسیر قرآن خویش که با نام «در مکتب قرآن» ایراد شده، در کنار تفسیر قرآن به بررسی این دسته از انحرافات جاری در متن رفتار و عقایددینی پرداخته و با شجاعتی همراه با انصاف و منطق، انتساب عقاید منحرف و مخرب شبه دینی را که لباس دین به تن کرده اند، به روح جاوید اسلام رد کرده است.این متن، بخش نخست از تفسیر قرآن شهید بهشتی پیرامون روزه داری و رمضان المبارک است که به سبب حجم مطلب در سه قسمت منتشر می شود.

بسم الله الرحمن الرحيم. الحمدُلله ربّ العالمين، و الصلاة و السلام علي جميع انبيائه و رُسُله، و علي سيدنا خاتم النبيين، و علي الائمة الطاهرين من اهل بيته و خيرته من آله، و صَحْبِهِ، و السلام علينا و علي عباد الله الصالحين.

(يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا كُتِبَ عَلَيْكُمُ الصِّيامُ كَما كُتِبَ عَلَى الَّذِينَ مِنْ قَبْلِكُمْ لَعَلَّكُمْ تَتَّقُونَ * أَيَّاماً مَعْدُوداتٍ فَمَنْ كانَ مِنْكُمْ مَرِيضاً أَوْ عَلى سَفَرٍ فَعِدَّةٌ مِنْ أَيَّامٍ أُخَرَ وَ عَلَى الَّذِينَ يُطِيقُونَهُ فِدْيَةٌ طَعامُ مِسْكِينٍ فَمَنْ تَطَوَّعَ خَيْراً فَهُوَ خَيْرٌ لَهُ وَ أَنْ تَصُومُوا خَيْرٌ لَكُمْ إِنْ كُنْتُمْ تَعْلَمُونَ * شَهْرُ رَمَضانَ الَّذِي أُنْزِلَ فِيهِ الْقُرْآنُ هُدىً لِلنَّاسِ وَ بَيِّناتٍ مِنَ الْهُدى وَ الْفُرْقانِ فَمَنْ شَهِدَ مِنْكُمُ الشَّهْرَ فَلْيَصُمْهُ وَ مَنْ كانَ مَرِيضاً أَوْ عَلى سَفَرٍ فَعِدَّةٌ مِنْ أَيَّامٍ أُخَرَ يُرِيدُ اللهُ بِكُمُ الْيُسْرَ وَ لا يُرِيدُ بِكُمُ الْعُسْرَ وَ لِتُكْمِلُوا الْعِدَّةَ وَ لِتُكَبِّرُوا اللهَ عَلى ما هَداكُمْ وَ لَعَلَّكُمْ تَشْكُرُونَ * وَ إِذا سَأَلَكَ عِبادِي عَنِّي فَإِنِّي قَرِيبٌ أُجِيبُ دَعْوَةَ الدَّاعِ إِذا دَعانِ فَلْيَسْتَجِيبُوا لِي وَ لْيُؤْمِنُوا بِي لَعَلَّهُمْ يَرْشُدُونَ * أُحِلَّ لَكُمْ لَيْلَةَ الصِّيامِ الرَّفَثُ إِلى نِسائِكُمْ هُنَّ لِباسٌ لَكُمْ وَ أَنْتُمْ لِباسٌ لَهُنَّ عَلِمَ اللهُ أَنَّكُمْ كُنْتُمْ تَخْتانُونَ أَنْفُسَكُمْ فَتابَ عَلَيْكُمْ وَ عَفا عَنْكُمْ فَالْآنَ بَاشِرُوهُنَّ وَ ابْتَغُوا ما كَتَبَ اللهُ لَكُمْ وَ كُلُوا وَ اشْرَبُوا حَتَّى يَتَبَيَّنَ لَكُمُ الْخَيْطُ الْأَبْيَضُ مِنَ الْخَيْطِ الْأَسْوَدِ مِنَ الْفَجْرِ ثُمَّ أَتِمُّوا الصِّيامَ إِلَى اللَّيْلِ وَ لا تُبَاشِرُوهُنَّ وَ أَنْتُمْ عاكِفُونَ فِي الْمَساجِدِ تِلْكَ حُدُودُ اللهِ فَلا تَقْرَبُوها كَذلِكَ يُبَيِّنُ اللهُ آياتِهِ لِلنَّاسِ لَعَلَّهُمْ يَتَّقُونَ)[i]

 اي مؤمنان! بر شما روزه مقرر شده، همان‌طور که بر مردمي که قبل از شما بودند مقرر شده بود، بدان اميد که به راه تقوي در آييد. روزهايي معين، اما اگر کسي از شما بيمار يا مسافر باشد، روزهايي غير از آن، آنها که بتوانند بايد در عوض يک بينوا را غذا دهند و هر که به دلخواه خود بيش از آن بدهد البته برايش بهتر است و به هر حال اگر روزه بگيريد برايتان بهتر خواهد بود اگر دانسته باشيد. ماه رمضان [ماهی است] که در آن قرآن براي راهنمايي مردم، به صورت دلائلي روشنگر و معياري براي تشخيص[ii] فرستاده شده است، در اين ماه هر يک از شما که مسافر نباشيد بايد همه ماه را روزه بگيريد، و اگر کسي بيمار يا مسافر باشد روزهايي دگر را، خدا مي‌خواهد که کار را بر شما آسان کند نه سخت و (قضاي روزه‌هايي که به علت سفر يا مرض نگرفته‌ايد) براي آن است که عدد روزه را کامل نماييد و خدا را به بزرگي ياد کنيد که شما را هدايت کرد و اميد است که سپاس گزار باشيد. و اگر از بندگان من از تو درباره‌ام سؤال مي‌کنند، من نزديک او و دعايش هستم، به دعاي آن کس که مرا مي‌خواند پاسخ مي‌دهم، بنابراين آنها هم به نداي من پاسخ دهند و به من ايمان آورند. باشد که به راه آيند. در شب روزه‌داري به شما اجازه داده شده که با زنانتان آميزش جنسي داشته باشيد، آنها پوششي براي شمايند و شما پوششي بر آنها، خدا خبر داشته که شما به خود خيانت مي‌کنيد[iii] اما باز به شما رو کرده و از خطاي شما در گذشته، حالا ديگر با آنها درآميزيد و در پي آنچه خدا برايتان مقرر کرده برآييد، بخوريد و بنوشيد تا وقتي که سپيده دم فرا رسد و (در افق) نوار سپيد از نوار سياه باز شناخته شود، از اين لحظه به بعد تا فرا رسيدن شب به صورت کامل روزه باشيد، اگر در مساجد اعتکاف کرده ايد از آميزش با زنان خودداري کنيد، اين‌ها مرزهاي خدا هستند، بنابر اين تا نزديک مرز نرويد[iv] خدا بدين ترتيب آيات خود را براي مردم روشن مي‌کند، بدان اميد که آنها به راه تقوي آيند.

بررسي پيشينه روزه در اديان ديگر

اين، ترجمه ي گسترده ي آيات مربوط به روزه بود. ملاحظه مي‌كنيد كه چه مقدار از احكام روزه در اين آيات آمده است.

اما تفسير مطالبي كه در اين آيات آمده، صرف نظر از دو مسأله ي اصلي كه آن‌ها را به وقت خودش موكول مي‌كنم. [چون وضع آيات ايجاب مي‌كند، جنبه ي تفسيري بحث‌مان طوري باشد كه رفقا از آيات خوب سردربياورند.]

در آيه ي اول مي‌گويد بر شما روزه مقرّر شده است، همان طوري كه بر كساني كه قبل از شما بودند مقرّر شده بود. از اين آيه چنين استنباط مي‌شود که قبل از اسلام هم حكم روزه بوده است، اما از توراتي كه در دست است، مطلبي كه نشانه ي ايجاب و تكليف روزه بر يهود باشد به دست نيامده است. فقط در برخي از جاهاي تورات مي‌گويد اگر كسي روزه است چنين و چنان كند، يعني يادي از روزه داري مي‌كند بدون اين‌که تكليف روزه يا حدود اين تكليف را بيان كرده باشد.

در ميان مسيحيان، باز در انجيل چيزي كه به‌طور روشن درباره ي تكليف روزه بر مسيحيان به دست بيايد، پيدا نشد، مگر اشاراتي مثل آن‌چه در تورات بود. ولي كاتوليك‌هاي مسيحي در زمان ما روزه‌اي دارند، در مدّت چند هفته گوشت نمي‌خورند و غذا هم كم مي‌خورند، البته چند هفته در سال كه معيّن و مقرّر و در فصل بهار (تقريباً اوايل بهار) است و بعد هم كلوخ اندازاني خيلي عجيب و غريب دارند!

كلوخ اندازي بعد از روزه اين چنين است که وقتي دوره ي روزه تمام مي‌شود، بساط كارناوال‌شان را به راه مي‌اندازند، گويي بايد اين مدت خودداري را يك جا جبران كنند، لذا بساط هرزه‌گي و عياشي همراه با يك نوع ايجاد صحنه‌هاي قابل تماشا براي مردم درست مي‌كنند و در آن شب‌ها و روزها كه كارناوال دارند به قول خودشان رُفِعَ القلم هستند، يعني قلم تكليف و نوشتن اعمالِ آن شب برداشته شده است و هر كاري بكنند، ملائكه در كتاب اعمالشان نمي‌نويسند!

پاره‌اي از انحراف‌هاي رسوخ کرده از مسيحيت در ميان مسلمانان

خيلي جالب است كه در ميان ما به مناسبت‌هاي ديگر همين مطالب آمده است و اين نشان مي‌دهد كه با كمال تأسف، روش‌هاي انحرافي كه در برخي فرق مسيحي آمده در برخي از گروه‌هاي اسلامي هم به صورتي نفوذ كرده است و براي اين نفوذ يك سوراخ دعا پيدا كرده كه از كجا مي‌شود وارد شد. لابد شنيده‌ايد كه اعتقاد اين گونه‌اي در مورد شب نهم ربيع در ميان آقايان هست! شب نهم ربيع هرزه گي‌ها مي‌كنند به حساب اين‌که كشته شدن عمر را جشن مي‌گيرند. اين جشن گرفتن، به صورت يك مسأله ي تعليمي و تربيتي به انتقام از ضرباتي است كه بر حضرت فاطمه زهرا وارد شده است و اسمش را هم «عيدالزهرا» مي‌گذارند. بايد از كسي كه مسبّب اين ضربات بود، انتقام گرفت. انتقام به اين است كه در اين شب كه شب كشته شدن او است، ما جشن داشته باشيم!

اين مطلب تا چه حدّ اصل و فرعش صحيح است، بحث ديگري است، ولي آن‌چه مهم است، اين است كه اگر ما مي‌خواهيم جشن داشته باشيم، بايد چه جور جشني داشته باشيم؟ بحث ما روي اين است. آیا جشن اين است كه در اين شب هرزه‌گي كنيم و كارهايي را كه هيچ وقت نمي‌كنيم در اين شب انجام دهيم؟ اين كارها بعضي‌هايش گناه است، بعضي‌هايش مشروع نيست. مي‌گويند در اين شب قلم نوشتن اعمال برداشته شده است. اين مطلب در محافل علمي و اهل علم گفته مي‌شود. اگر به شوخي گفته مي‌شود، شوخي بدي است و اگر جدّي گفته مي‌شود، جدّي بدتري است.

خيلي خوب، جشني و سروري است، ديگر چرا رُفِعَ القلم؟ اين از كجا آمده است؟ انحراف مسيحي در طايفه ي شيعي روزنه‌اي پيدا مي‌كند كه بتواند وارد شود، اگر بخواهد بگويد از تعاليم امام صادق است، هرگز كسي نمي‌تواند قبول كند. همه مي‌دانند امام صادق شيعه را به تقوا و اجتناب از گناه دعوت مي‌كند.

مي‌گويد از جايي وارد مي‌شوم كه كسي جرأت نكند حرف بزند. از طريق شب عيدالزهرا، در شب قتل عمر وارد مي‌شود تا اگر كسي انتقاد كرد بگويد اين فرد «عمر»ي است! و براي اين‌که كسي در جامعه جرأت نمي‌كند، در شبي كه به حساب عمر و زهرا مطلبي ولو غلط در افكار عمومي گفته شود، حرف بزند، مبادا بگويند: عمري است، سُني است و مخالف اهل بيت است، از اين راه وارد مي‌شود تا قدرت مقاومت مردم در برابر اين بيماري ضعيف باشد. ملاحظه مي‌كنيد چقدر مكارانه است!

همانطور که عين تعليم مسيحيت درباره ي به دار آويخته‌شدن عيسي را در مورد شهادت حضرت سيدالشهدا گفته‌اند. شما مي‌دانيد مسيحيان، اعم از كاتوليك و پروتستان و ارتدودوکس، (به دار آويخته‌شدن حضرت عيسي) تعليم عمومي‌شان است. عده ي معدودي هستند كه اين تعليم را نپذيرفته‌اند. اين‌ها يكي از اساسي‌ترين تعاليم‌شان اين است كه خداوند انسان و بشر را آفريد. بشر ـ در داستان آدم ـ مرتكب گناه شد. بنابراين موجودي كه به عنوان اشرف مخلوقات آفريده شده بود، گناهكار و متجاوز به قانون خدا از آب درآمد. خوردن از درختي كه بر او تحريم كرده بودند، اين بي‌پروايي تحت تأثير وسوسه ي شيطان صورت گرفت.

خدا گفت: ما انسان را آفريديم تا نمونه ي ما در عالَم طبيعت و روي زمين باشد، اكنون اين نمونه به اين صورت از آب درآمد. اگر قرار باشد همه ي انسان‌هاي منحرفي را كه قرار بود، نمونه‌اي از اراده ي الهي، علم الهي، قدرت الهي و كمال الهي در روي زمين باشند را به جهنم ببرم، اسباب رسوايي و نقض غرض است. چه كار كنيم كه اين نقشه از بين نرود و اين انسان‌هاي نمونه با همين انحراف‌ها جهنمي نشوند؟ در روي زمين روشي پيش مي‌گيرم كه يا خود من يا فرزندم (بر حسب اختلاف تعبيرها) در كالبد يك انسان به دست انسان‌ها به دار آويخته شود، آن‌گاه اين به دار آويخته شدن فرزندم، كفّاره ي گناهان همه ي انسان‌ها مي‌شود، اما يك شرط دارد و آن این‌که انسان‌ها نسبت به اين فرزند من محبت و او را دوست داشته باشند. چه‌طور مي‌شود همين انسان‌ها فرزند خدا را دار بزنند و اين نوع به دار آويخته‌شدن، كفّاره ي گناهان همه ي انسان‌ها بشود؟

بنابراين هر انساني كه فرزند به دار آويخته‌شده ي من را از اين به بعد دوست بدارد، از اين راه توانسته است كفّاره ي گناهان خودش را قبلاً تأمين كند. پس دوستي عيسي وسيله ي سعادت مي‌شود و ديگر شرطي برای او نيست.

من يك جزوه ي كوچك تبليغي دارم كه به زبان آلماني است. يك روز در مسير هامبورگ پيرزني به من داد، متوجه شدم براي كليساي پروتستان است كه از كليساهاي متجدّد و پيشرفته ي مسيحي است. رسماً در اين جزوه ي تبليغي كه به دست مردم داده مي‌شود نوشته شده است عمل بي‌فايده است. اگر مي‌خواهي روي عمل ات تكيه كني، بي‌فايده است. آدم خوب بودن كافي نيست. اگر مي‌خواهي سعادتمند بشوي يك راه بيشتر نيست و آن اين است كه بايد عيسي مسيح را دوست داشته باشي. آن وقت اين مطلب را با همان بياني كه عرض كردم، توضيح مي‌دهد که زماني قرار بود، انسان‌ها نمونه ي خدا در روي زمين باشند، ولي انسان‌ها گنه كار شدند. خدا خواست انسان‌ها را به جهنم ببرد، ديد خوب از کار در نمی‌آید. دنبال بهانه‌اي مي‌گشت تا انسان‌ها را بهشتي كند، چون بهشت را به بها ندهند، به بهانه دهند! پس دنبال يك بهانه مي‌گشت. گفت بهانه اين باشد كه من فرزند خودم را روي زمين مي‌فرستم تا به دار آويخته و شهيد شود. آن وقت شهادت او، كفاره ي گناهان همه مي‌شود.

اكنون ببينيد اين مطلب چقدر به داستاني شباهت دارد كه اكثر آقايان از اهل منبر در ايام عاشورا به خاطر دارند. حالا خوشبختانه اين مسائل در محيط‌هاي ما كهنه شده است. گمان نمي‌كنم اين روزها كسي بالاي منبر در ايام عاشورا در ‌جامعه ي ما ديگر جرأت كند آن حرف‌ها را بزند.

امام(ع) طبق قضا و قدر الهي در كربلا شهيد شد، براي اين‌که «شَفيعُ المُذْنِبين»; شفيع گنهكاران باشد؛ شفاعتي كه به محض اين‌که انسان در مصيبت امام حسين(ع) سينه، زنجير و قمه بزند، همه ي گناهانش پاك شده است. اين، عين همان تحليلي است كه قرن‌ها بر افكار جامعه ي ما حكومت مي‌كرد. اين انحراف مسيحيان قبلِ از اسلام خيلي روشن است.

بنابراين از كدام روزنه در گروه مسلمان‌ها وارد شود كه كسي جرأت نكند حرف بزند؟ از روزنه ي يكي از مقدّس‌ترين چهره‌ها (امام حسين(ع)) تا اگر كسي خواست دم بزند و بگويد اين انحراف است، اين ضدّ كتاب و ضدّ اسلام است، اين ضدّ فلسفه ي شهادت مولا اباعبدالله(ع) است، اگر كسي خواست اين كار را بكند، بر سرش آن بياورند كه در همين سال‌ها بر سر خيلي‌ها در جامعه ي خودمان آورده‌اند و مي‌آورند. تا كسي جرأت نكند با اين انحراف‌ها مبارزه كند.

به هر حال اين بحث به مناسبت روزه ي مسيحيت پيش آمد، جزء بحث من هم نبود. مسيحيان چنين روزه‌اي دارند. ولي اين روزه به خصوص با آن عيد فطري كه اين‌ها براي خودشان درست كرده‌اند، جالب است. من مراسم پاك عيد فطر اسلام را با مراسم عيد فطر اين‌ها مقايسه كردم! در عيد فطر اسلام، مسلمان مي‌خواهد يك ماه روزه داري را جشن بگيرد، به همراه شُكر خدا كه توانسته روزه بگيرد. با نمازي پرهيجان كه با قنوت‌ها، دعاها و تكبيرهاي دسته جمعي همراه است. همراه با هيجان زنده‌کنندة معنويت، با اطعام، با دست گيري از بينوايان، همراه با جشن و سروري كه صرفاً آهنگ محبّت عمومي انساني و هم‌چنين آهنگ توجّه قلبي هر چه بيشتر به خدا دارد.

اين مراسم را با مراسم كارناوال مسيحيت كاتوليك مقيّد مقايسه كنيد! چون اين مراسم در ميان كاتوليك‌ها خيلي داغ برگزار مي‌شود، پروتستان‌ها خيلي به آن توجه ندارند، شايد هم اصلاً برگزار نمي‌كنند. به هر حال انسان اين را با آن که مقايسه كند مي‌بيند، اين روزه كه افطارش اين باشد، روزه‌اي نيست كه حضرت عيسي(ع) از جانب خدا براي اين‌ها آورده باشد. اما نشانه ي اين است كه يك نوع روزه اجمالاً در ميان مسيحيت وجود داشته است كه اكنون به اين شكل درآمده است.

به هر حال، وقتي كه روزه بر اعراب مسلمان كه از مسيحيت دور بودند و با روزه آشنا نبودند، واجب شد و قرار شد تا يك ماه روزه بگيرند، براي‌شان به قدري مشكل بود كه به آن‌ها گفته شد اين حكم انحصاري شما نيست، پیش از شما هم روزه بوده است، مبادا فكر كنيد تكليف شاقّي بر دوش شما گذاشته شده است.

(كُتِبَ عَلَيْكُمُ الصِّيَامُ كَمَا كُتِبَ عَلَي الَّذِينَ مِن قَبْلِكُمْ)[v].


[i]    . سوره‌ي بقره، آيات 183 ـ 187.

[ii]              . يعنی تشخيص حق از باطل.

[iii]             . توضيح لازم در ملحقات.

[iv]             . مبادا دچار مرزشکنی شويد.

[v]   . سوره ى بقره، آيه ى 183.


نسخه چاپی
دیدگاه‌ها