1. Skip to Main Menu
  2. Skip to Content
  3. Skip to Footer
سایت "بنیاد نشر آثار و اندیشه های شهید آیت الله دکتر بهشتی" تنها منبع رسمی اخبار و آثار شهید بهشتی است
محمدرضا بهشتی در سخنرانی شب‌های عاشورا:

در جهاد حسینی، استفاده از هر وسیله‌ای برای رسیدن به هدف مجاز نیست

در واقعه ۱۵ خرداد بود که یکی از نزدیکان آیت الله بهشتی به ایشان گفت در این واقعه افرادی کشته شده اند و بهتر است برای آگاهی بخشی از این واقعه استفاده کنیم. شهید بهشتی گفت به یک شرط: اینکه حتی یک نفر را هم در کشته شدگان بیشتر اعلام نکنیم. ما حق نداریم از ابزار دروغ برای هدف خود استفاده کنیم.

اولین شب مراسم عزاداری سالار شهیدان، به همت مجمع احیای فضیلت با سخنرانی دکتر سید محمدرضا بهشتی تحت عنوان «مبارزه؛ هدف یا وسیله؟» برگزار شد.

به گزارش جماران دکتر سید محمدرضا بهشتی، با بیان این نکته که شب تاسوعا یادآور جهاد عظیم سرور شهیدان و یاران مجاهد فی سبیل الله او است، گفت: مبارزه در راه خدا برترین مرتبه یک حیات طیبه است که اوج خود را در شهادت می یابد.

وی افزود: برخی عرفا مثل محی الدین عربی در فتوحات مکیه انسان را وقت می دانند. یعنی برهه زمان کوتاه زندگی ما که هر دو سر آن محدود است. همه در این دایره در چرخشیم. بعضی ها محدوده زندگی خود را به همین دغدغه های خاکی معطوف کرده اند. همه تلاش می کنند بهترین وسیله ها را برای رسیدن به اهداف خود انتخاب کنند. تفاوت زندگانی ما به این بر می گردد که دایره هدف گذاری زندگی خود را چگونه تعیین کنیم. آنهایی که به جز خود و نزدیگان خود دغدغه رنج هم نوعان خودشان را نیز دارند، در مرتبه بالاتری از دیگران زندگی می کنند: افرادی که اهل مبارزه اند برای رسیدن به سطح بالاتری از زندگی خاکی. اما مبارز واقعی کسی است که به بهترین وجه در انتخاب و به کارگرفتن ابزار برای هدف خود عمل می کنند.

استاد فلسفه دانشگاه تهران خاطر نشان ساخت: در طول تاریخ افراد بسیاری مبارزه کردند. خیلی از آنها اهداف بزرگی هم داشتند، مثل عدالت طلبی و رهاکردن بند مظلومین. اما وقتی پا در مسیر گذاشتند چه افت و خیزهایی داشتند و چه اصول اخلاقی که پا روی آن گذاشتند. بعضی وقتها آنچنان اصول اخلاقی را زایل می کنند که ممکن است انسان بپرسد اصلا این مبارزه برای چه بود؟ این سمت مبارزه با سمت دیگر آن چه فرقی دارد؟ گاهی چنان انحطاط و فرومایگی در راه این مبارزه شکل می گیرد که طرف مقابل روزگاری برای آن ملامت می شد و اصلا مبارزه برای آن شکل گرفته بود. دوستانی که اهل تامل در رویدادهای تاریخی باشند از این دست نکات زیاد خواهند یافت.

بهشتی ادامه داد: درس بزرگ عاشورا این است که مبارزه فقط زمانی ارزشمند است که هدف از راه ابزار درست و بی شائبه به دست آید. این مبارزه است که می توان از آن به جهاد یاد کرد. اگر این جمله به درستی منتسب به مولا حسین بن علی باشد که ان الحیاة عقیدة و جهاد که مضمون آن مضمون درستی است باید دانست که هر مبارزه ای جهاد نیست.امام علی در نهج البلاغه می گویند: جهاد دری از درهای بهشت است که خداوند آن را فقط برای برگزیدگان اولیا گشوده است. این جهاد لباس تقوا و زره تقواست بر تن مجاهد و سپری است که جهادگر در راه خدا آن را در دست دارد. هرکه این تلاش را از روی میل خود ترک کند خداوند لباس خواری را بر او می پوشاند. برخی در لحظات زندگی از خود می پرسند که مگر چه کرده اند که اینگونه به مذلت افتاده اند. این جمله می گوید در آن لحظه ای که باید برای جهاد قیام می کردی انتخاب نکردی. حسین بن علی هم در عاشورا می گوید ای کسانی که کمر به قتل من بسته اید. بدانید که ازین پس زندگی فرومایه ای خواهد داشتید.

این محقق و پژوهشگر حوزه کلام و فلسفه ضمن اشاره به خطبه امام علی(ع) در نهج البلاغه افزود: کسی که از جهاد در راه خدا روی برگرداند، خوار خواهد شد و بر دل او سدها و حجاب ها افکنده خواهد شد. حتی در مسیر حرکت الهی، کسی که از جهاد در راه خدا فرو گردانی کند، دلش مجال دیدن حق را پیدا نخواهد کرد و چنین کسی، نباید انتظار زندگی کردن در دولت عدل را داشته باشد. هم اقامه و هم ادامه ی دولت عدل جهاد می خواهد. اینها اوصاف جهاد و لباس تقواست. در چنین جهادی هر وسیله ای برای رسیدن به هدف مجاز نخواهد بود.

وی گفت: ما حسین را غیر از اوقات تولد و روزهای آخر زندگی کمتر می شناسیم و بلکه نمی شناسیم. اینکه حسین چکونه زیست که چنین مرد، بر ما پوشیده است و زندگی او چنان که باید برای ما نقش راهبری ایفا نمی کند. در حالیکه حتی همین چند روز آخر زندگانی او برای ما پر از درس و آموزندگی است. حسین بن علی، جهادش در راه خداست و ابزار و وسیله ای که از آن بهره می گیرد، با این مسیر سازگار است و به همین دلیل گاهی می بینیم کارهایی می کند که خلاف قواعد عام مبارزه است. کسی که می خواهد به هر قیمتی مبارزه کند، می کوشد هر کسی را با هر بهانه ای با خود همراه کند و اولین کسان، همراه کردن خویشان و نزدیکان و قبیله است. اما امام نمی خواهد ماجرا به عنوان جنگ دو قبیله دیده شود. امام حسین در نامه خود به محمد حنفیه فقط می گوید هرکه خواست بیاید، اما آنها را فرا نمی خواند. این پاکی راه مخصوص خود حسین بن علی نیست، بلکه همه یاران او هم اینگونه اند. داستان مسلم را شنیده اید که در خانه هانی مخفی بود و قرار شده بود وقتی عبید الله برای ملاقات او آمد از پشت به او ضربه بزند. اما او این کار را نکرد و گفت یاد آوردم حدیثی که مولا علی از پیامبر نقل کرد که ما اهل فتک و ناجوانمردی در جنگ نیستیم. و الا جه فرقی بین ما و آنها است؟

بهشتی ادامه داد: حسین اهل خدعه نیست. اهل مفاخره و مکابره و پست کردن و خوار شمردن دشمن نیست. در رجزها افراد را پست نمی شمرد. نسب خود را ذکر می کند و می گوید که از اهل بیت پیامبر است، اما در این کار شخصیت دیگران را خرد نمی کند. حسین وقتی اصحاب هزار نفری حر از راه می رسند آب را بر دشمن خود نمی بندد. همان کاری که در جنگ صفین، پدر او، مولا علی(ع) کرد. اما در فاصله کمی دشمنان او، از دادن آب به او و یاران و خانواده اش ابا کردند. اینها وقعیاتی است که در جهاد مهم است و اینهاست که واقعه عاشورا را پس از هزار و چهارصد سال همچنان زنده نگاه داشته است. عاشورا به ما این درس را می دهد که نمی توان با نردبان ناصوابی ها به اهداف والا و ارزشمند رسید.

بهشتی در ادامه با تاکید بر این نکته که این آموزه ها باید در زندگی و جهاد شخصی ما جاری شوند، به سه خاطره جالب توجه از شهید آیت الله بهشتی اشاره داد که مرتبط با همین موضوع بود. خاطره اول درمورد واقعه ۱۵ خرداد بود که یکی از نزدیکان آیت الله بهشتی به ایشان گفت در این واقعه افرادی کشته شده اند و بهتر است برای آگاهی بخشی از این واقعه استفاده کنیم. شهید بهشتی گفت به یک شرط: اینکه حتی یک نفر را هم در کشته شدگان بیشتر اعلام نکنیم. ما حق نداریم از ابزار دروغ برای هدف خود استفاده کنیم. خاطره دوم مربوط است به آخرین زمانی که شهید بهشتی دستگیر شدند. دو روز قبل از تاسوعای ۵۷ ایشان دستگیر و در روز تاسوعا آزاد شدند. وقتی برای ایشان اتفاقات این چند روز را گفتند، بیان کردند که در تظاهرات این چند روز، یکی از این شعارها این بود که «شاه زنازاده است، خمینی آزاده است». مرحوم بهشتی وقتی این شعار را شنیدند تعجب کردند و گفتند تا جایی که ما می دانیم رضاشاه زنان خود را در محضرهای شرعی ای که خودش درست کرده بود می برد و عقد می کرد. پس این چه شعاری است که می دهید؟ ما حق نداریم اینگونه سخن بگوییم. این یک اتهام است و شرعا حکم دارد. پس نه خود از این شعارها بدهیم و نه اجازه دهیم کسی از این شعارها بدهد. خاطره سوم مربوط به حوادث سال ۵۹ بود و صف آرایی هایی که در آن ایام مقابل شهید بهشتی شده بود. یکی از آشنایان از فرانسه تماس گرفت و گفت من اطلاعات مستندی از مخالفین شما دارم که اگر لازم می بینید در ازای مبلغی آن را در اختیار شما قرار می دهم. همه اطلاعات در مورد افرادی شناخته شده و معروف که آن روزها از مخالفین مرحوم بهشتی و حزب جمهوری محسوب می شدند، بود. ممکن است افرادی فکر کنند این اطلاعات باعث می شود جریان باطل سر کار نیاید اما مرحوم بهشتی گفتند ما به این کارها تن نمی دهیم و معتقدیم حرف ما آنقدر منطق دارد که نهایتا پذیرفته شود. اینها درس هایی است که باید از حسین آموخت و این شب ها باید اندیشه، نیات و کردار خود را حسینی کنیم.


دیدگاه‌ها