1. Skip to Main Menu
  2. Skip to Content
  3. Skip to Footer
سایت "بنیاد نشر آثار و اندیشه های شهید آیت الله دکتر بهشتی" تنها منبع رسمی اخبار و آثار شهید بهشتی است
گفت‌وگو با مهندس سید مرتضی نبوی

حزب جمهوری اسلامی دارای ساختار حزبی و قوی بود

یكی از خاطراتی كه من از شهید بهشتی به خاطر دارم این است كه علم رجال ایشان بسیار قوی بوده است و با افراد مختلف ارتباط داشتند. من به خاطر دارم ما قبل از انقلاب به همراه شهید صادق اسلامی كه ایشان در انفجار دفتر حزب جمهوری اسلامی در هفتم تیر ماه سال 1360 به شهادت رسیدند، خدمت شهید بهشتی در منزل ایشان رسیدیم و بعد‌ها متوجه شدیم شهید بهشتی در همان برخورد اول اسم بنده را به عنوان فردی كه می‌توان از ظرفیت‌های او در بعد از انقلاب استفاده كرد یادداشت كرده‌اند

در همه احزاب این طور نیست كه همه افراد همفكر باشند و به یك نوع خاص بیندیشند. بلكه اختلاف‌نظر هم وجود دارد. اگر در حزب اشتباهاتی رخ داد این بر می‌گردد به سابقه تشكیلاتی ما كه در این باره تجربه زیادی نداشتیم. البته اعضای هیات موسس حزب راهكارهای لازم و مناسبی را اندیشیده بودند تا در مواقع بروز مشكل بتوان آن مشكل را رفع و رجوع كرد

سید مهدی دزفولی/ مهندس سید مرتضی نبوی از چهره‌های شناخته شده‌یی است كه سابقه حضور در حزب جمهوری اسلامی و شورای مركزی آن را در كارنامه سیاسی خود دارد. وی پس از عضویت در حزب جمهوری اسلامی در مقطعی در سال 59 به سپاه پاسداران می‌رود و پس از آن و به درخواست نخست‌وزیر وقت، شهید محمد‌علی رجایی به دولت می‌رود تا به وزیر وقت پست و تلگراف و تلفن وقت، شهید قندی در كارهای این وزارتخانه كمك كند. پس از شهادت شهید قندی در انفجار دفتر حزب جمهوری اسلامی، مرتضی نبوی در كابینه محمد جواد باهنر، وزیر پست و تلگراف و تلفن می‌شود و پس از شهادت محمد جواد باهنر در انفجار دفتر نخست وزیری، نبوی نیز مانند بسیاری از وزرای دیگر در كابینه انتقالی آیت‌الله مهدوی كنی نیز حضور دارد. پس از نخست وزیری مهندس میر‌حسین موسوی، نبوی نیز همچنان در وزارت پست و تلگراف و تلفن ابقا می‌شود و تا سال 1364 به كار خود ادامه می‌دهد. نبوی این روزها مدیر مسوول روزنامه رسالت است و از اعضای سرشناس جناح اصولگرا محسوب می‌شود كه عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام نیز است. پیش از این بخشی از مصاحبه‌های مستند حزب جمهوری اسلامی را كه سال آینده اكران خواهد شد روزهای چهارشنبه در روزنامه اعتماد منتشر كرده‌ایم. مصاحبه‌هایی با دكتر عبدالله جاسبی (قائم مقام دبیركل وقت حزب)، حمیدرضا ترقی (از اعضای حزب موتلفه و جناح راست حزب جمهوری)، دكتر فرشاد مومنی (مسوول شاخه دانش‌آموزی حزب و از اعضای جناح چپ حزب)، مرحوم عسگراولادی (دبیركل اسبق حزب موتلفه اسلامی و از اعضای شاخص جناح راست حزب)، دكتر علی مطهری (پیرامون نظرات شهید مطهری درباره حزب جمهوری اسلامی)، دكتر علیرضا بهشتی (پیرامون بازخوانی نظرات شهید بهشتی در مورد فعالیت‌های حزب جمهوری اسلامی)، حجت‌الاسلام والمسلمین عبدالمجید معادیخواه (وزیر اسبق فرهنگ و ارشاد اسلامی و از اعضای شورای مركزی حزب جمهوری اسلامی) و دكتر محمدحسن غفوری فرد (از اعضای شورای مركزی حزب جمهوری اسلامی و وزیر اسبق نیرو) . مصاحبه با مهندس سیدمرتضی نبوی آخرین سری از مصاحبه‌های مستند حزب جمهوری اسلامی است كه به مناسبت سالگرد تاسیس حزب جمهوری اسلامی منتشر می‌شود و با انتشار این مصاحبه پرونده بررسی حزب جمهوری اسلامی در روزنامه اعتماد به پایان می‌رسد.

 

 آقای نبوی از سال 1357 و تاسیس حزب جمهوری اسلامی آغاز كنیم، به نظر شما چطور شد كه حزب جمهوری اسلامی تاسیس شد ؟

همان‌طور كه تاریخ نشان می‌دهد همواره روحانیت نقش مهمی را در تحولات اجتماعی در ایران ایفا كرده و این روحانیت آگاه بوده است كه باعث شده ایران از مقاطع حساس تاریخی به خوبی عبور كند. در انقلاب اسلامی ایران نیز كه اساسا روحانیت نقش كلیدی و بسیار گسترده‌یی را داشته است و نقش مهم روحانیت در ارتباط با مردم و حركات آنها كاملا واضح و مشخص است.
من در همین باره و اینكه چطور شد حزب جمهوری اسلامی تاسیس شد خاطره‌یی را برای شما نقل كنم. پیش از انقلاب اسلامی به واسطه آشنایی كه ما با آقای هاشمی‌رفسنجانی داشتیم از ایشان شنیدیم كه قرار است حزبی تشكیل شود كه در ابتدا نیز قرار بود این تشكیلات و حزب نیمه علنی و نیمه مخفی باشد تا در فعالیت‌های آن به واسطه حضور ساواك مشكلی ایجاد نشود.

دلیل تاسیس حزب جمهوری اسلامی نیز كادرسازی برای نظام بعد از پیروزی انقلاب اسلامی عنوان می‌شد. اما به دلیل روند سریع حوادث و اتفاقات، انقلاب اسلامی به پیروزی رسید و چند روز پس از پیروزی انقلاب اسلامی حزب جمهوری اسلامی نیز اعلام تشكیل رسمی كرد و ما نیز به این حزب پیوستیم.

یكی از نكات مهمی كه در مورد حزب جمهوری اسلامی بیان می‌شود این نكته است كه در همان اوایل تشكیل حزب افراد بسیاری با تفكرات مختلف و بعضا متضاد به حزب دعوت می‌شوند، به نظر شما دلیل این دعوت‌ها چه بوده و آیا این نوع دعوت كردن از افراد برای حضور در حزب مضر نبوده است؟

یكی از خاطراتی كه من از شهید بهشتی به خاطر دارم این است كه علم رجال ایشان بسیار قوی بوده است و با افراد مختلف ارتباط داشتند.

من به خاطر دارم ما قبل از انقلاب به همراه شهید صادق اسلامی كه ایشان در انفجار دفتر حزب جمهوری اسلامی در هفتم تیر ماه سال 1360 به شهادت رسیدند، خدمت شهید بهشتی در منزل ایشان رسیدیم و بعد‌ها متوجه شدیم شهید بهشتی در همان برخورد اول اسم بنده را به عنوان فردی كه می‌توان از ظرفیت‌های او در بعد از انقلاب استفاده كرد یادداشت كرده‌اند. بعد از پیروزی انقلاب شهید بهشتی یكی از كاندیداهایی كه برای مجلس خبرگان قانون اساسی در قزوین پیشنهاد دادند بنده بودم كه البته بعدها ما رایزنی‌هایی را انجام دادیم تا حضرت آیت‌الله باریك بین برای این امر در نظر گرفته شوند و به مجلس خبرگان قانون اساسی راه پیدا كنند.

می‌خواهم عرض كنم دعوت شهید بهشتی از افراد مختلف برای حضور در حزب به دلیل استفاده از ظرفیت آنها بوده است تا بتوان از آنها در راستای پیشبرد اهداف انقلاب استفاده كرد. آن زمان هم خیلی دسته‌بندی راستی و چپی نبود و در واقع دو خط وجود داشت.

انقلابی و ضد انقلابی. همه افرادی كه آن زمان شهید بهشتی به حزب دعوت كرده بودند افراد انقلابی به حساب می‌آمدند كه در پیروزی و شكل‌گیری انقلاب نقش و تاثیر داشتند. این دسته‌بندی راست و چپ و غیره بعدها ابتدا توسط توده‌یی‌ها و بعد توسط دیگران مطرح شد!

یكی از نكاتی كه آقای معادیخواه در مصاحبه اعلام كردند این بود كه ظاهرا به واسطه آشنایی كه پیش از انقلاب با شما داشتند و در زندان با همدیگر هم بند بودید، انتقاداتی را به نحوه تشكیل و عضو‌گیری حزب داشتند كه شما به ایشان پیشنهاد داده بودید تا انتقادات خود را با رهبران اصلی حزب همانند آقای هاشمی و خامنه‌ای مطرح كنند. آیا شما هم از این اتفاق خاطره‌یی دارید؟

اینكه بنده با جناب آقای معادیخواه هم بند بودم درست است. ما در بند هفت زندان قصر با هم بودیم و ارتباط نزدیكی هم با یكدیگر داشتیم. حتی من مدتی در خدمت ایشان فقه خواندم و با یكدیگر مانوس بودیم. اما این خاطره‌یی كه شما از آقای معادیخواه نقل كردید حقیقتش اصلا به خاطر ندارم. در مورد عضو‌گیری هم باید عرض كنم كه هر حزبی دارای ساختارهای معین و مشخص است.

مثلا در ابتدا افرادی به عنوان هیات موسس مشغول به فعالیت می‌شوند و بعد عضو‌گیری آغاز می‌شود و اگر تعداد اعضا به عدد مشخصی رسید طبق اساسنامه حزب، كنگره حزب برگزار می‌شود و بعد هم انتخابات برگزار می‌شود و شورای مركزی حزب و اعضای آن مشخص می‌شوند. در حزب جمهوری اسلامی هم این اتفاق رخ داد و به نظر من حزب جمهوری اسلامی دارای ساختار مناسب و قابل قبول یك حزب بود. در اصل حزب با حساب و كتاب تشكیل شد و این طور نبود كه بدون فكر و زمینه قبلی تشكیل شده با شد.

در مورد نحوه عضو‌گیری و دعوت از اعضا با گرایش‌های مختلف فكری هم اگر توضیح بفرمایید ممنون می‌شوم.

در همه احزاب این طور نیست كه همه افراد همفكر باشند و به یك نوع خاص بیندیشند. بلكه اختلاف‌نظر هم وجود دارد. اگر در حزب اشتباهاتی رخ داد این بر می‌گردد به سابقه تشكیلاتی ما كه در این باره تجربه زیادی نداشتیم.

البته اعضای هیات موسس حزب راهكارهای لازم و مناسبی را اندیشیده بودند تا در مواقع بروز مشكل بتوان آن مشكل را رفع و رجوع كرد. مثلا در حزب هیات داوری هم پیش‌بینی شده بود كه در مواقع لازم و ضروری نقش خود را ایفا كند. این هم كه فرمودید گرایش‌های مختلف و اختلاف نظر، اینها بیشتر بروز و ظهورش در مسائل اقتصادی بود و از آنجا شروع شد. در اصل عده‌یی در شورای مركزی معتقد به اقتصاد دولتی بودند و به‌شدت هم از آن دفاع می‌كردند و عده‌یی دیگر هم مخالف اقتصاد دولتی و طرفدار اقتصاد مردمی بودند و اختلافات از همین جا شروع شد.

دسته‌بندی‌های داخل حزب هم بر همین اساس بود؟

دسته‌بندی‌ها از چه نظر؟!

اینكه برخی افراد را به جناح چپ و راست حزب منصوب می‌كردند و در داخل این دو دسته جای می‌دادند.

در اصل بله از همین جا سر منشا می‌گرفت. چون عده‌یی كه طرفدار اقتصاد دولتی بودند تفكرات نزدیك به چپ‌های آن زمان را داشتند به آنها چپ گفته می‌شد و عده‌یی كه طرفدار اقتصاد مردمی بودند طیف راست نامیده می‌شدند.

ما سال 90 خدمت خانم بهروزی رسیدیم كه آن زمان هنوز در قید حیات بودند ایشان این دسته‌بندی راست و چپ در حزب را بر اساس تفكرات نزدیك به دبیركل وقت حزب آیت‌الله خامنه‌ای می‌دانستند و می‌گفتند افرادی كه تفكرات و گرایش‌های نزدیك به آیت‌الله خامنه‌ای را داشتند طیف راست می‌نامیدند و افراد مقابل این طیف را طیف چپ می‌نامیدند. نظر شما چیست ؟

همان‌طوری كه عرض كردم اختلاف نظرات از مسائل اقتصادی آغاز شد و در دولت آقای مهندس موسوی آغاز شد و به حزب و سایر تشكل‌ها سرایت كرد و بعد از رحلت حضرت امام (ره) به مسائل دیگر و حدود اختیارات ولی فقیه هم تسری پیدا كرد.

شما در یك مقطعی هم ظاهرا در حزب حضور نداشته‌اید و بعد از بازگشت مجدد به حزب، عضو شورای مركزی شدید؟

بله، همین‌طور است. من از اول تشكیل حزب در جریان تاسیس حزب بودم و فعالیت هم می‌كردم. سپس در ابتدای تاسیس سپاه پاسداران به سپاه رفتم سپس وقتی شهید رجایی نخست وزیر بودند، از من خواستند به دولت بروم و در وزارت پست و تلگراف و تلفن، به آقای دكتر قندی كه وزیر پست و تلگراف بودند كمك كنم. بنده هم رفتم و تا زمان شهادت ایشان معاونت ایشان را در شركت مخابرات داشتم. به همین دلیل از زمان رفتن من به سپاه ارتباط من با حزب قطع شد.

بعد از شهادت شهید قندی در انفجار دفتر حزب جمهوری اسلامی و پس از تشكیل دولت شهید باهنر به عنوان وزیر پست و تلگراف و تلفن برگزیده شدم و سپس در دولت آیت‌الله مهدوی كنی هم حضور داشتم و به همین شكل در دولت اول مهندس موسوی هم حضور داشتم.

سپس در سال 1362 با تشكیل كنگره اول حزب با دعوت دوستان به حزب بازگشتم و كاندیدای شورای مركزی شدم كه رای هم آوردم و به شورای مركزی حزب رفتم. در كنگره دوم حزب نیز در همین سمت ابقا شدم و به كار خودم ادامه دادم.

این تركیب دولت كه از دولت شهید رجایی به دولت آیت‌الله مهدوی كنی و سپس به دولت مهندس موسوی منتقل شد مشكلاتی را ایجاد نكرد؟ چون مهندس موسوی ظاهرا با چند وزیر از جمله شما اختلاف نظراتی را داشتند.

بله، همین‌طور است. چندین وزیر از جمله بنده كه از دولت شهید باهنر به دو دولت دیگر منتقل شدیم و در دولت مهندس موسوی حضور داشتیم و اختلافاتی نیز مابین ما چند وزیر با آقای مهندس موسوی به وجود آمده بود كه در سال 1362 تقریبا این اختلافات به اوج خود رسید.

چه وزرایی بودید كه با مهندس موسوی اختلاف داشتید؟

بنده بودم. آقایان ناطق نوری، پرورش، عسگراولادی، ولایتی و توكلی هم بودند كه با مهندس موسوی اختلاف نظر داشتیم.

بیشتر اختلاف هم بر سر مسائل اقتصادی بود. همان زمان هم به امام نامه‌یی نوشتیم و بیان كردیم كه عده‌یی تمایل دارند دولت را مردمی كنند و عده‌یی تمایل دارند مردم را دولتی كنند!چون مهندس موسوی و دوستان‌شان تمایل داشتند اقتصاد عمدتا دولتی باشد و سرنخ همه‌چیز در دست دولت باشد اما ما و برخی دوستان‌مان در دولت این را قبول نداشتیم و معتقد به این نوع اداره كشور نبودیم. در نهایت دو نفر از دوستان ما یعنی آقایان توكلی و عسگر‌اولادی استعفا دادند اما بنده و مابقی دوستان به كار خود ادامه دادیم تا سال 1364 كه در نهایت مهندس موسوی از ما در كابینه دوم خود استفاده نكردند و ما كنار گذاشته شدیم.

آقای مهندس به نظر شما چرا از حزب استقبال بسیار گسترده‌یی شد كه در تاریخ احزاب ایران بی‌نظیر است؟

خوب دلیل این مشخص است. چون در اوایل انقلاب حزب تشكیل شد و شروع به عضوگیری كرد و اسم حزب نیز حزب جمهوری اسلامی بود، بسیاری از مردم گمان كردند این حزب در واقع حزب نظام است و هر كس كه به نظام علاقه دارد باید به این حزب بپیوندد و به همین دلیل استقبال بسیاری از حزب صورت گرفت!

خوب آیت‌الله شریعتمداری هم، همان زمان حزب جمهوری خلق مسلمان را در آذربایجان تاسیس كردند اما از حزب ایشان آنقدر استقبال نشد !

بله، درست است اما اعضا و مسوولان حزب شناخته شده و از نزدیكان حضرت امام بودند و مردم آنها را كاملا می‌شناختند در صورتی كه در مورد حزب جمهوری خلق مسلمان این موضوع صدق نمی‌كرد.

آقای نبوی به عنوان سوال آخر، چرا حزب جمهوری اسلامی از طرف مخالفینش متهم به انحصار‌طلبی می‌شد ؟

این موضوع دلایل مختلفی دارد. یكی از دلایل آن این بود كه نظام تازه مستقر شده بود و تقریبا تنها حزب رسمی و قوی كشور همین حزب جمهوری اسلامی بود كه به‌خوبی و فعال هم ایفای نقش می‌كرد اما احزاب دیگر این شرایط و ویژگی‌ها را نداشتند.

مثلا نهضت آزادی فعال بود اما پیش از انقلاب تشكیل شده بود و مردم آن ذهنیت و باور را نسبت به آنها نداشتند اما آن خوشبینی و نگاه مثبت در مورد حزب جمهوری اسلامی در افكار مردم وجود داشت. برخی‌ها هم غیر‌منصفانه با حزب و اعضای آن مخالفت

می‌كردند، به خصوص طرفداران بنی‌صدر و سازمان مجاهدین خلق كه از هر كاری برای تخریب حزب فروگذار نمی‌كردند. گاهی حزب را به انحصار‌طلبی محكوم می‌كردند و برخی اوقات به موضوعات دیگر.

پس نظر شما این است كه حزب به دلیل تاثیرگذاری مثبتی كه در راستای انقلاب داشت مورد تهاجم و جنگ روانی مخالفینش قرار می‌گرفت و حزب انحصار طلب نبود ؟

بله، همین‌طور است. حزب در واقع می‌توانست به خوبی در راستای اهداف انقلاب و امام قدم بردارد و بر افكار مردم تاثیر مثبت بگذارد كه به هیچ عنوان این مطلوب مخالفین انقلاب و حزب نبود.

البته برخی دوستان انقلاب هم فكر می‌كنم به خاطر حسادت و با توجیه اینكه اصلا جمهوری اسلامی نیاز به حزب ندارد با حزب مخالفت می‌كردند.

منبع : اعتماد


نسخه چاپی
دیدگاه‌ها