1. Skip to Main Menu
  2. Skip to Content
  3. Skip to Footer
سایت "بنیاد نشر آثار و اندیشه های شهید آیت الله دکتر بهشتی" تنها منبع رسمی اخبار و آثار شهید بهشتی است

حجت الاسلام والمسلمین مسعود ادیب: اگر بهشتی را درست معرفی کنیم، جامعه از وضعیت فعلی نجات پیدا می کند

 

حجت الاسلام والمسلمین مسعود ادیب: اگر بهشتی را درست معرفی کنیم، جامعه از وضعیت فعلی نجات پیدا می کند

 

در سالیان اخیر با تصاویر خشن و بی منطقی که از دین ارائه شده است، نوعی دین گریزی و رمیدگی از دین در نسل جوان ما پدید آمده است. در برابر این وضعیت، اگر بتوان امثال بهشتی و مطهری را به گونه ای صحیح به جامعه معرفی نمود و از این طریق اسلام معقول، متین و رحمانی را به جامعه شناساند، جامعه می تواند  از وضع فعلی نجات یابد. از این جهت، مرحوم بهشتی مانند آب گوارایی است که می توان به لب تشنه جوانان روزگار ما تقدیم نمود


سخن گفتن در خصوص فردی که سی سال از مرگشش می گذرد، شاید کار آسانی نباشد. اما توجه به اهمیت و مفهوم شهادت این اقدام را متفاوت می نماید؛ چه اینکه گفته اند شهید بیش از هر چیز به معنی شاهد و ناظر است و به همین دلیل شهیدان هیچ گاه نمی میرند و هماره زنده هستند. از این رو، سخن گفتن از شهیدانی چون بهشتی همواره توام با حلاوت و تازگی است و هیچ گاه انسان از شنیدن در خصوص آنان احساس ملال و خستگی نمی کند. حجت الاسلام والمسلمین مسعود ادیب، عضو هیات علمی دانشگاه مفید از جمله افرادی است که از نزدیک و رودرو با مرحوم شهید بهشتی مجاورت و مصاحبت نداشته است، اما تاثیر منش و اندیشه بهشتی بر ایشان به گونه ای است که گویی سال ها در کنار بهشتی بوده است. متن پیش رو ماحصل دو گفتگوی طولانی با ایشان است.

 

به عنوان آغاز گفتگو، لطف کنید به چگونگی آشنایی خود با شخصیت و دیدگاه های مرحوم شهید بهشتی اشاره نمایید.

قبل از هر چیز جا دارد طلب رحمت و رضوان کنیم برای بزرگانی مانند مرحوم شهید بهشتی که به دنبال شکل دادن به اندیشه ای بودند که حاجت اصلی روزگار و نسل ما بوده است. پیشاپیش لازم است که این عذر از طرف گوینده مطرح شود، که بنده به دلیل شرایط سنی، هیچ گونه حشر و نشری با مرحوم شهید بهشتی نداشته ام. لذا آشنایی بنده با آرا و منش شخصیتی ایشان به طور غیرمستقیم صورت گرفته است و عمدتا مربوط به دیدگاه هایی است که از آن مرحوم منتشر شده و یا پیرامون ایشان نشر یافته است.  البته بخشی از شناخت اینجانب هم به سال های اول انقلاب مربوط می شود که در رفتارها و عقاید مطروحه ایشان به عنوان شخصیتی فرهنگی و سیاسی متجلی بود. بنابراین بنده بیشتر به عنوان ناظر می توانم دیدگاه های خود را در مورد مرحوم شهید بهشتی طرح نمایم.

در خصوص روحیات و ویژگی های رفتاری مرحوم شهید بهشتی چه نکاتی قابل توجه است

در این زمینه مطالب زیادی گفته و شنیده شده است، لذا بنده سعی می کنم در ذیل چند خاطره نقل شده از ایشان، موضوع را روشن تر نمایم. بهشتی، انسانی وسیع النظر و با سعه صدر بالا و فردی کمال یافته بودند که این خصال هم در رفتار و کردار و منش شخصیتی ایشان ظهور و بروز داشت و هم در گفتارها و موضع گیری های ایشان متبلور بود. ایشان در عین اینکه انسانی بسیار جدی، منضبط و استوار بر سر دیدگاه های اصولی و صحیح بودند، فردی بسیار متسامح، پر تحمل و دارای روحیه ای بانشاط و گشاده بودند. در این خصوص می توان به چند خاطره اشاره نمود.

خاطره اول مربوط به وقتی است که ایشان از آلمان برمی گردند و در جلسه ای در اصفهان شرکت می کنند که با حضور جمع از روحانیونی برگزار شده بود، کسی که شاهد جلسه بود می گوید که در این جلسه، انواع اعتراض ها، تهمت ها و پرخاشگری ها به آقای بهشتی شد، اما ایشان با گشاده رویی بسیار به همه این اعتراضات گوش سپردند و سپس به همه انتقادات پاسخ دادند. در پایان جلسه هم ایشان با تک تک حاضران و معترضان خداحافظی نمودند و آرزو کردند که از این جلسات باز هم تشکیل شوند. از این خاطره می توان فهمید که نگاه بهشتی به مسائل بسیار مثبت بود، شاید ایشان می فهمید که افراد معترض تقصیر چندانی ندارند و به دلیل قرارگیری در یک پارادایم فکری و نیز کمبود اطلاعات و دانش های لازم، چنین مواضعی را اختیار می کنند و منظور خاصی از این لحاظ ندارند و به نوعی از سر دلسوزی و خیرخواهی اعتراض می کنند. به همین دلیل از آنجا که بهشتی انسانی خوش نیت و فهیمی بود، متوجه بود که باید تحمل بالایی داشته باشد تا بتواند شرایط را تغییر دهد.

در خاطره ای دیگر، خود مرحوم آقای بهشتی نقل می کند که زمانی طلبه جوانی بودم و در درس مرحوم علامه طباطبایی شرکت می کردم. یک روز بعد از درس همراه ایشان شدم و سوالاتی را از ایشان با حرارات و شتاب زیاد و با حالت جدل آمیز مطرح کردم، اما مرحوم علامه تا زمانی که من حرف می زدم، ساکت بودند و موقع حرف زدن هم معمولا از اصطلاحاتی نظیر “به نظر می رسد این گونه باشد” استفاده می نمودند. از این جا بود که فهمیدم روش بحث من چقدر با منش رفتاری و شیوه پاسخگویی ایشان متفاوت است و به همین دلیل فهمیدم که بیش از مباحث ایشان، می توان از رفتارها و اخلاقیات ایشان الگو گرفت. با این خاطره می توان به ریشه های اخلاقی مرحوم بهشتی پی برد. به همین دلیل، ایشان فوق العاده در مباحث انسانی آرام و با تحملی بودند و به هیچ عنوان پرخاشگر و تند نبودند. در مناظراتی که در تلویزیون، مرحوم آقای بهشتی با نمایندگان گروه های مختلف داشتند، نیز متانت و آرامش ایشان مثال زدنی بود. بعد وقایع 14 اسفند هم که در تجمع آن روز شعارهای زیادی علیه آقای بهشتی داده شده بود، ایشان در تلویزیون ظاهر شدند و بسیار مستدل و با طمانینه به ابهامات و اشکالات پاسخ دادند که این رفتار ایشان بسیار درس آموز و آرامش بخش بود. در ایام بررسی قانون قصاص هم، مرحوم بهشتی در مناظره ای با یکی از نمایندگان مجلس آن روزگار شرکت نمود. در ابتدای جلسه، آن نماینده مجلس با الفاظی بسیار زشت و زننده آقای بهشتی را خطاب کردند که البت هاین اقدام، با واکنش حلیمانه بهشتی همراه شد، به گونه ای که ایشان، فرد هتاک را با الفاظی مهربانانه مورد خطاب قرار دادند و بدین ترتیب فضای جلسه را تغییر دادند.

ممکن است برخی افراد  از این خصوصیات آقای بهشتی استنباط کنند که ایشان فردی رند و به نوعی حیله گر بودند، اما باید گفت حتی اگر چنین هم باشد که واقعا نبود، این مساله بسیار ارزشمند است و قابل تقدیر می باشد. زیرا کمتر پیش می آید که فردی در جایگاه سخنرانی قرار گیرد و در برابر پرخاشگری های شدید، بسیار صبورانه و متسامحانه برخورد نماید. متاسفانه در تاریخ انقلاب، بسیاری از افراد و مقامات بودند که می توانستند در چنین مواقعی متین و اخلاقی عمل نمایند و فضا را به نفع خود تغییر دهند، اما این گونه عمل نکردند و با برخورد تند و دور از منطق، باعث وارد آمدن ضرباتی بر خود و حتی انقلاب شدند.

مرحوم آقای بهشتی، علاوه بر تسلط بر خود، بسیار منصفانه می اندیشید و سخن می گفت. از این جهت توجه به خاطره ای دیگر از  ایشان خالی از لطف نیست. به تازگی، به مناسبت سالروز رفراندوم چمهوری اسلامی برنامه ای از تلویزیون پخش شد که مملو از تصاویر آرشیوی بود. در بخش از این مستند، فردی از دست اندرکاران دولت موقت که دارای تحصیلات عالیه در غرب بود در توجیه چگونگی برگزاری رفراندوم می گفت از آنجا که قاطبه مردم جمهوری اسلامی را می خواهند، ضرورتی به وجود گزینه های دیگر در کنار جمهوری اسلامی نیست. اما در بخش دیگری از این مستند، جملاتی از مرحوم آقای بهشتی پخش شد که بسیار متفاوت بود. ایشان در پاسخ به تک گزینه ای بودن رفراندم، تاکید می کردند به نظر می رسد که با توجه به راهپیمایی ها، شعارها و حمایت هایی که از شخص امام و روند انقلاب شده است، اکثریت مردم خواهان جمهوری اسلامی هستند. اما این یک حدس است و از آنجا که از سایر حدس ها قوی تر است، به آزمون گذاشته می شود، اگر این حدس درست درآمد، معلوم است که حدسی صحیح بوده است، اما اگر این گونه نشد، مجال برای رفراندوم های بعدی و آنچه مردم می خواهند باز است. همچنین با توجه به شرایط اقلیمی و وضع باسوادی جامعه، امکان برگزاری رفراندوم با چند گزینه چندان زیاد نمی باشد و می تواند مشکلاتی را به وجود آورد. حال با توجه به جایگاه بهشتی در مقام رهبری حزبی به نام جمهوری اسلامی، استدلالات ایشان بسیار قابل توجه است و نشان از منش والای شخصیتی ایشان دارد و جالب است که دفاع ایشان از جمهوری اسلامی به حرارت افراد دیگر نیست و با منطق و استدلال قوی تری همراه است. از این جهت باید گفت که شخصیت بهشتی بسیار فراتر از زمانه و روزگار خود بود. زیرا در آن روزگار، همه چیز بسیار ساده و مطلق بود و همه چیز با تعین قطعی همراه بود و این اعتقاد حاکم بود که همه چیز باید با حركتي انقلابي وحضور خلقی صورت  گیرد ونيازي به اعتنا به ارا وانظار ديگران نيست.

خاطره ای دیگر از ایشان هم شنیدنی است. گویا ایشان قصد ورود به دانشگاهی را داشتند و به ایشان می گویند که از در پشتی وارد شوند، چون در درب جلویی طرفداران مجاهدین خلق جمع شده اند و علیه شما شعار می دهند. اما ایشان می گویند که این افراد از راه های دور جمع شده اند و می خواهند جهت تسکین قلوب خود علیه من شعار بدهند، اجازه بدهید که این شعارها را بدهند تا آرام شوند. این رفتارهای ایشان در حد شعار و نمایش نبود و نشان دهنده روحیه و خلق حسنه نهادینه شده است.

البته این رفتارها به معنی بی توجهی مرحوم بهشتی به اصول و اعتقادات و استواری روی آنها نبود، بلکه ایشان بسیار انسانی جدی و منضبط در کار خود بودند و به هیچ عنوان در مسائل ارزشی و اعتقادی با احدی شوخی نداشت. آقای قرائتی تعریف می کند که روزی قرار ملاقاتی با ایشان داشتم اما زودتر از موعد رسیدم، ایشان گفتند که من سر موعد مقرر خدمت می رسم، چون برای آن ساعت برنامه ریزی کرده ام و تا زمان کارهای دیگری را برنامه دارم.

یکی دیگر از خصال آقای بهشتی، دوری از پیچیده گویی و مغلق گویی بود. ایشان همچنین اهل شعارهای توخالی و حرف های بی دلیل خودداری می ورزید. ایشان معمولا با ادب و متانت خاصی سخن می گفت و حتی المقدور با لبخند و گشاده رویی حرف می زد.

از لحاظ فکری و اندیشه ای، شهید بهشتی چه جایگاهی داشتند

به لحاظ فکری و اندیشه ای هم، مرحوم بهشتی فرد ممتازی بوده است. وی در درجه اول در حد اجتهاد با فقه آشنا بود و فردی بود که با متون حوزوی و فقهی آشنایی و تسلط کامل داشت. به همین دلیل بود که امام ایشان را به عنوان رئیس دیوان عالی کشور و قاضی القضاتی منصوب نمودند. آثاری هم که از ایشان به جا مانده است، نشان می دهد که آقای بهشتی بسیار از لحاظ فقهی و اندیشه ای در سطوح بالا قرار داشت و از فهمی روشمند و اصولی در عین خلاقیت و پویایی در مسائل دینی و فقهی برخوردار بودند. در فلسفه هم، ایشان شاگرد مرحوم علامه طباطبایی بودند و  بسیار عمیق و جدی بودند و بسیار عالی فلسفه اسلامی را می فهمیدند. علوم دیگر اسلامی و نیز تاریخ  اسلام هم در نزد مرحوم بهشتی جایگاه خاصی داشت. ایشان با قرآن بسیار مانوس بودند و فهم قرآنی بسیار بالایی داشتند و در تفسیر قرآن بسیار ماهر و خلاق بودند.

بنابراین می توان ایشان را عالمی جامع دانست که در عین جامعیت، طبقه بندی شده و نظام مند بود. بنابراین ایشان، فردی تنها با انبان اطلاعات وسیع و بی نظم نبودند، بلکه دارای نظام طبقه بندی خاصی از اطلاعات جامع بودند. علاوه بر این احاطه علمی، ایشان جزو موسیسن اصلی دبیرستان دین و دانش بودند و در این مدرسه، زبان انگلیسی تدریس می کردند که این کار در آن دوران، از جانب یک روحانی بسیار بدیع بود. ایشان همچنین در دانشگاه تحصیل نموده بود و در مقطع دکتری فارغ التحصیل شده بود که از این لحاظ آقای بهشتی جزو نوادر بود. این مساله در شرایطی بود که تحصیلات دانشگاهی برای طلبه ها و روحانیون آن دوران با هزینه های زیادی همراه بود و از نگاه برخی نوعی انحراف  تلقی می شد.

علاوه بر عمق و قدرت علمی، مرحوم بهشتی از بینش و بصیرت خاصی نیز برخوردار بود که این مساله نشان از کار پرممارست و با استقامت و تفکر عمیق در خصوص مسائل جامعه و کوشش در جهت پاسخ به مسائل جامعه دارد.

مشی عملی شهید بهشتی در مبارزات و فعالیت های سیاسی و مدیریتی چگونه بود

در مقام عمل، آقای بهشتی بسیار انسان مدیر و مدبری بود و عملا در هر مجموعه ای وارد شد بدون داشتن حس و تلاش در جهت صدارت طلبی، خود به خود مجموعه احساس می کرد که باید کار به دست ایشان سپرده شود. در خاطره ای منقول است که در اواخر دهه سی، جمعی از روحانیون در خصوص علل ناکامی جنبش ملی شدن صنعت نفت بحث می کردند و هر کدام دیدگاه های خاصی را طرح می کردند، اما در این جلسه، آقای بهشتی این بحث را مطرح می کنند که از داوری در خصوص افراد و شخصیت ها بپرهیزیم و بیاییم به دنبال یافتن ضعف ها و اشکالاتی باشیم که باعث بروز این ناکامی شد تا از این طریق بتوان با شناسایی و رفع این اشکالات امکان رخداد دوباره چنین حادثه ای را سلب نمود.

روزی در خدمت مرحوم آیت الله صالحی نجف آبادی بودم، صحبت از یکی از بزرگان بود که به دلیل کثرت زندان در زمان شاه بسیار فردی سیاسی بود، اما ایشان این دیدگاه را طرح کرد که در آن دوران، آقای بهشتی فردی کاملا سیاسی بودند، چون طوری فعالیت می کردند که کارشان به زندان های طویل المدت نکشید. البته این سخن به معنی بی توجهی به کوشش سایر مبارزین نیست، بلکه هدف این است که آقای بهشتی با توجه به هوش و خلاقیت بسیار بالا در مبارزه به دنبال این بود که با کمترین هزینه به بیشترین فایده برسد و البته در این مسیر همواره روی اصول و اعتقادات حرکت می نمود.

این جمع بندی که تنها چند هفته پس از پیروزی انقلاب، آقای بهشتی به همراه جمعی از همفکران و دوستان به این نتیجه رسیدند که باید حزب جمهوری اسلامی تشکیل شود، نشان از بینش والای سیاسی ایشان دارد. تشکیل این حزب توسط روحانیون روشن اندیشی که در اطراف امام بودند، نشان می داد که این افراد تا چه اندازه به اهمیت کار و فعالیت جمعی در عرصه سیاسی اعتقاد دارند. البته بعدها افراد غیر روحانی نیز به حزب اضافه شدند و در جایگاه های حزبی قرار گرفتند، مانند مهندس میرحسین موسوی که در مقام دبیر سیاسی حزب قرار گرفت. در ابتدای شکل گیری حزب، به طور طبیعی آقای بهشتی به دبیرکلی حزب می رسد و از لحن سایر موسسن حزب هم برمی آید که همه افراد حزب از بهشتی اعتبار و انرژی می گرفتند.

نوع رفتار ایشان در کار حزبی هم قابل توجه است و از بسیاری از طرایف و نکات حکایت دارد. به عنوان مثال می توان گفت؛ آقای بهشتی با کاندیداتوری جلال الدین فارسی برای انتخابات ریاست جمهوری شخصا مخالف بود و این مساله قابل حدس زدن هم بود، چون مشی عملی و رفتاری مرحوم بهشتی با فارسی تفاوت های عمیق و آشکاری داشت. اما وقتی اکثریت حزب به ایشان رای می دهند، آقای بهشتی با این اکثریت همراهی می کند و طوری در مقام دبیرکلی حزب از فارسی حمایت می کند که کسی متوجه این مساله نمی شد که ایشان مخالف کاندیداتوری فارسی هستند. این روحیه و منش رفتاری بهشتی در آن دوران بسیار مهم و قابل توجه بود، زیرا در آن دوره بسیار مسائل با مطلقیت همراه بود و افراد کمتر اهل گذشت در مسائلی این چنین بودند.

در مجلس خبرگان قانون اساسی هم، نقش آقای بهشتی پررنگ بود. در آن مجلس، در حالی که مرحوم آیت الله منتظری به اعتبار سابقه علمی و مبارزاتی عهده دار ریاست مجلس بودند، اما وقتی ایشان به این نتیجه می رسند که آقای بهشتی بهتر می توانند جلسه را اداره کنند، این مساله را به ایشان واگذار می نمایند که این از منش والای اخلاقی مرحوم آقای منتظری حکایت می کند. اداره مجلسی که بخش اعظم آن را مجتهدین طراز اول تشکیل می دادند، نشان از بینش و توانمندی بالا و نیز نشانگر قدرت علمی و مدیریتی مرحوم آقای بهشتی دارد.

نقش ایشان در قوه قضائیه هم قابل توجه است. ایشان در شرایطی این مسئولیت را پذیرفتند که ساختار دستگاه قضایی تقریبا سکولار بود و نسبتی با فقه و شرع نداشت- هرچند البته قانون مدني ما اسلامي بود –  هدف حکومت جدید، اسلامی سازی این دستگاه بود. اما عملکرد ایشان به گونه ای بود که نخبگان قدیم دستگاه قضایی هم ایشان را می پذیرند و به تدریج راه برای اصلاح ساختار و تصویب قوانین جدید فراهم می شود.

نقل خاطره ای از قول آقای خاتمی هم جالب توجه است. ایشان می گفت وقتی مرحوم بهشتی به آلمان رفتند، احساس کردند که باید یک بدنه اجتماعی قوی برای آینده کشور شکل داد که این مساله در ایران امکان شکل گیری ندارد، از این رو ایشان با تماس با دانشجویان مسلمان و دانشجویانی که از گرایشات چپی بریده بودند و گردهمایی این افراد، عملا بنیاد اتحادیه انجمن های اسلامی دانشجویان در اروپا، آمریکا و کانادا را بنا نهادند. جالب اینجاست که پس از پیروزی انقلاب، بسیاری از فعالین حاضر در این اتحادیه، جزو مدیران و مسئولین نظام جمهوری اسلامی شدند.

جایگاه مرحوم شهید بهشتی در قافله نواندیشان و احیاگران دینی چگونه است

بنده فکر می کنم که چهار نفر با ویژگی های منحصر به فرد در تاریخ معاصر روحانیت شیعه ظهور کردند که متاسفانه خیلی زود از حرکت اسلامی جدید شیعه گرفته شدند و اگر این بزرگواران می ماندند، به نظر می رسد که سرنوشت حرکت اسلامی و نیز جمهوری اسلامی به گونه ای دیگر طی می شد. این چهار نفر مرحوم آیت الله بهشتی، مرحوم آیت الله مطهری، مرحوم شهید محمدباقر صدر و امام موسی صدر بودند. آقای بهشتی و امام موسی صدر در بعد عملیاتی، مدیریتی و تشکیلاتی و رهبری بیشتر فعال بودند و مرحوم مطهری و شهید صدر هم در ابعاد فکری و نظریه پردازی ظهور و بروز داشتند.

یکی از مشکلاتی که جامعه اسلامی از حدود دو قرن پیش با آن مواجه بوده است، این مساله است که تمدن اسلامی در اوج ناتوانی و کهنسالی و فرتوتی با تمدن غرب و مدرنیته روبرو شده است. تمدن اسلامی در قرون سوم و چهارم، دوران شکوفایی خود را سپری می کرد و در قرون ششم و هفتم هم به نوعی محصولات آن قابل مشاهده بود، اما از قرن هفتم به بعد وارد دوران زوال خود شد و در قرن دوازده به اوج فرتوتی و انحطاط رسید و این مساله در عثمانی و ایران قابل مشاهده بود.  در چنین شرایطی روبرویی با مدرنیته با مشکلات بسیاری برای تمدن و جوامع اسلامی همراه بود و عکس العمل های بسیاری را برانگیخت.

یکی از اقدامات مهمی که از جانب گروهی از  متفکران اسلامی در این راستا صورت گرفت، این بود که چه پاسخی به تمدن جدید باید داده شود که البته پاسخ های متفاوتی از این ناحیه مطرح شد، اما جامع و عصاره این راه حل ها این بود که باید به ترکیبی رسید که در عین استفاده و بهره مندی از مواهب مثبت مدرنیته، هویت و میراث ارزشمند تمدن اسلامی حفظ شود. این شیوه به نوعی شبیه کاری بود که در قرون سوم و چهارم هجری در مواجه با تمدن یونانی صورت گرفت. البته برخی از متفکران مسلمان، یکسره در تمدن جدید محو و غرق شدند و بعضی دیگر به ستیزه و نبرد با این تمدن پرداختند، همچنین برخی هم به موعودگرایی به شكلي  غیر اصيل وغيرواقعی و فرار از واقعیت روی آورند. اما رهیافتی که مدنظر قاطبه نواندیشان مسلمان بود، رویکردی است که پیشرو آن به نوعی سیدجمال الدین اسدآبادی بوده است و در آن به ترکیبی از سنت و مدرنیته توجه می شد. ترکیبی که هم زندگی این جهانی را آسوده و به روز نماید و هم به ارزش های متعالی دین توجه شود. از این رو می توان گفت که مشکلواره اصلی تمدن اسلامی در دو قرن اخیر، حل نسبت بین سنت و مدرنیته بوده است تا بتوان راه و سنتزی بین این دو نظام معرفتی و زیستی ایجاد نمود.

با توجه به این توضیحات باید گفت که دغدغه اصلی نواندیشان و متفکران مسلمان مانند مرحوم آقای بهشتی يافتن برون شدي از این مشکلواره بوده است. این مساله در اندیشه ها و افکار و نیز افعال و عملکرد ایشان کاملا قابل مشاهده است. از این جهت، بهشتی هم به دنبال یافتن بنیان های معرفتی و نظری جهت حل این مشکل بود و هم با تجربه و انجام اقدامات عملی مانند تاسیس مدرسه، انجمن و حزب به دنبال یافتن راه حلی برای این مشکل بود. ایشان با ارائه تفاسیری نوین، و البته اصولی و نظام مند، از باورهای دینی و سنتی کوشش بسیاری برای یافتن شیوه زندگی ایمانی و اسلامی در جهان جدید داشت. از این جهت می توان گفت مرحوم شهید بهشتی جزو عناصر برجسته حرکت نواندیشی دینی در دو قرن اخیر بوده است.

در سالیان پس از شهادت مرحوم بهشتی، در رسانه ها و تریبون های رسمی تجلیل های گسترده ای از ایشان شده است، اما رجوع به آثار و شخصیت ایشان بیانگر فاصله ای عمیق با نوع تجلیلی که می شود است، در اینجا این پرسش طرح می شود که چگونه می توان بهشتی واقعی را به جامعه معرفی نمود ؟

در پاسخ به این پرسش می توان به نقل قولی از حضرت امام(ره) اشاره نمود. ایشان پس از شهادت مرحوم بهشتی گفتند که آن چیزی که بیش از شهادت بهشتی برای من آزار دهنده بود، مظلومیت ایشان است. شاید برخی بر این باور باشند که مظلومیت ایشان به دلیل اتهاماتی بود از طرف منافقین و ضد انقلاب و رادیوهای بیگانه مطرح می شد، اما واقعیت این بود که این همه داستان نبود و متاسفانه مرحوم آقای بهشتی از درون روحانیت و حوزه های علمیه و نیروهای انقلاب هم مورد فشار شدید بودند.

یکی از بزرگان انقلاب تعریف می کنند که به همراه آقای بهشتی در جلسه ای بعد از پیروزی انقلاب در مدرسه فیضیه با حضور جمعی از علما بودیم و در آن جلسه، به آقای بهشتی حملات و هجمه های متعددی شد و ایشان تنها با سکوت با این همه فشار و اعتراض برخورد نمودند. متاسفانه برخی از متدینین، مرحوم بهشتی را به عنوان فردی فرنگی، غربزده، تجملاتی و غیر اصیل معرفی می کردند، در حالی که این گونه نبود. خود ایشان در یک سخنرانی می فرمودند که ممکن است به اقتضای جایگاه کاری ناچار باشیم از ماشین ضد گلوله استفاده کنیم، اما نباید اجازه دهیم که درب ماشین را کس دیگری باز کند.

بهشتی از لحاظ ظاهری، بسیار فردی آراسته بود و اهتمام زیادی به منظم بودن ظاهر و معطر بودن داشت که این مساله از تربیت و سبک زندگی ایشان برمی خاست. اما ایشان در همان اوایل انقلاب در یک سخنرانی گفتند که اگر می خواهیم جامعه اسلامی سالمی داشته باشیم باید از تجملات و زرق و برق دنیوی بکاهیم تا فاصله عمیق طبقاتی از میان برود و خود ایشان به نوعی در این زمینه گام هایی برداشت.

بنابراین باید گفت که آقای بهشتی از هر دو سو مورد اتهام و تهمت بود. از طرف افرادی که عنصر دیانت آنها قوی نبود به ارتجاع و سخت گیری متهم بود و از جانب پاره ای از متدینین و افراد سنتی به فرنگی مآبی متهم بود. این مساله در مورد بسیاری از افراد و بزرگان دیگر مانند امام موسی صدر یا آقای خاتمی هم تکرار شده است. در نتیجه باید گفت که بهشتی واقعا در روزگار حیات خود مظلوم بود. البته به نوعی مخالفان ایشان می دانستند که آقای بهشتی در پشت تمام تدابیر، برنامه ریزی ها و سامانمندهی ها قرار دارند و به همین دلیل، ایشان را آماج حملات خود قرار می دادند.

متاسفانه پس از شهادت بهشتی، برخی از منتقدین مذهبی ایشان با تغییر شرایط، تغییر موضع دادند و سعی از استفاده از نام ایشان جهت رسیدن به اهدافی خاص نمودند و به نوعی اقدام به مصادره این شهید بزرگوار نمودند. متاسفانه این مساله در مورد برخی دیگر از بزرگان مانند مرحوم آقای مطهری هم رخ داد. امروز مطهری ای که معرفی می شود با مطهری ای که در لابلای آثارش قابل مشاهده است، تفاوت های بسیاری دارد. در خصوص مرحوم امام(ره) هم چنین وضعیتی قابل مشاهده است. متاسفانه در بسیاری از اوقات تصویری که رسانه ملی از امام نشان می دهد، ظلم آشکار به امام است. بنابراین باید گفت که ظلم اصلی که مرحوم آقای بهشتی شده و به نوعی می شود این بوده است که از چنین شخصیت فکور، عمیق و وسیع الصدری به عنوان فردی با دیدگاه های بسیته و تنگ نظرانه یاد شده است.

بهترین راه حل جهت شناساندن چهره واقعی بزرگانی چون بهشتی استفاده از آثار برجای مانده و نیز تربیت یافتگان ایشان است و اگر بتوان این مسائل را با مردم در میان گذاشت، به تدریج غبار از چهره ساختگی بهشتی زدوده خواهد شد و بهشتی واقعی به جامعه شناسانده خواهد شد.

شهید بهشتی چه پیامی برای حل مشکلات و معضلات امروز جامعه ما به ویژه در زمینه اخلاق خواهد داشت

در درجه اول باید اظهار تاسف نمود که با گذشت حدود سی سال، همچنان ما محتاج بزرگانی جون مرحوم بهشتی و مرحوم مطهری هستیم. ای کاش در این سی سال، سی بهشتی به وجود می آمد تا وضع جامعه به این شرایط دچار نمی شد. اما باید گفت که ما همچنان به بهشتی، مطهری و صدر محتاج هستیم و حتی اگر در این سال ها، بهشتی ها و مطهری های دیگر هم پیدا می شدند، ما بی نیاز از آنان نبودیم، همان طور که ما همچنان از ابن سینا و ملاصدرا استفاده می نماییم.

امروز نیاز جامعه ما به امثال مطهری و بهشتی بیش از نیاز متعارفی است که هر جامعه ای به شخصیت های علمی گذشته دارد. این مساله به دو دلیل است؛ اولاً این بزرگان و متفکران جلوتر از زمان خود بودند و ثانیاً متاسفانه ما عقب تر از زمان خود هستیم. لذا حتی می توان گفت که ما هنوز در بعضی از جهات به بهشتی نرسیده ایم. از جهتی دیگر می توان به این نکته اشاره نمود که مشکلواره فعلی تمدن اسلامی،  مساله ای نیست که به سرعت پاسخ مناسب پیدا کند و به همین دلیل لازم است تا از زوایا و جهات گوناگون به آن توجه شود و در این میان رویکرد و اندیشه بهشتی بسیار می تواند راهگشا باشد.

در سالیان اخیر با تصاویر خشن و بی منطقی که از دین ارائه شده است، نوعی دین گریزی و رمیدگی از دین در نسل جوان ما پدید آمده است. در برابر این وضعیت، اگر بتوان امثال بهشتی و مطهری را به گونه ای صحیح به جامعه معرفی نمود و از این طریق اسلام معقول، متین و رحمانی را به جامعه شناساند، جامعه می تواند  از وضع فعلی نجات یابد. از این جهت، مرحوم بهشتی مانند آب گوارایی است که می توان به لب تشنه جوانان روزگار ما تقدیم نمود.

آقای بهشتی در همه سال های پر تنش انقلاب اسلامی و بعد از آن، علی رغم داشتن مواضعی محکم و اصولی دارای متانت و آرامش خاصی بودند و هیچگاه از دایره منطق، حق مداری و برخورد با کرامت و حفظ حقوق دیگران خارج نمی شد. این خصوصیات ایشان در زمانه کنونی ما بسیار می تواند راهگشا باشد. متاسفانه در شرایط امروز، تفکرات مختلف به موضع جنگ و ستیز با یکدیگر رسیده اند که اگر بتوان این وضع را به شرایط گفتگو و برابری تبدیل نمود، بسیار مفید خواهد بود و از این حیث منش آقای بهشتی بسیار می تواند مددرسان باشد. البته لازمه اصلی این کار، نشان دادن نرمش از طرف صاحبان قدرت است تا گفتگویی برابر شکل گیرد. در نتیجه، به نظر می رسد مدلی که بهشتی در سالیان فعالیت سیاسی و مبارزاتی خود داشت، می تواند آبی بر آتش التهابات سیاسی جامعه امروز ما باشد.

به عنوان سخن پایانی اگر نکته ای هست بفرمایید

افرادی مانند بهشتی هر چند که افرادی قدسی و معصوم نبوند، اما انسان هایی بودند که با آرمان و عقیده خود زندگی کردند و در این راه جانفشانی نمودند و تمام زندگی خود را در این مسیر قرار دادند. امثال بهشتی، قدم به قدم در زندگی خود در مسیری دشوار و پر خطر گام نهادند و با این فداکاری بسیاری از مسیرها را گشودند. رحمت و رضوان خداوند بر ایشان باشد و امیدواریم که ما بتوانیم در پی آنها مسیر صحیح و درست را بيابيم وبپيماييم.

با تشکر از جنابعالی که در این گفتگو شرکت داشتید

 

 


دیدگاه‌ها
  • محسن کمالیان

    بسیار گفتگوی جالبی بود و بسیار مطلب یاد گرفتم