1. Skip to Main Menu
  2. Skip to Content
  3. Skip to Footer
سایت "بنیاد نشر آثار و اندیشه های شهید آیت الله دکتر بهشتی" تنها منبع رسمی اخبار و آثار شهید بهشتی است

خوانشی نو از سه گونه اسلام

صدیقه قاسمی

تب تند دینداری و رنج نداشتن ایمان به دین ، خودخواهی و دگر ستیزی انسان ، اسلام نان و مصلحت ، نه اسلام نابِ پر رنج و پر شعف ، اسلام ثبت شده در سجل ما و مردمان دنیا طلبِ پر مدعا که اسلام بهانه­ای است بر دنیاخواهی و مقامشان ،و این آغاز روضه­ی­ مظلومیتِ اندیشیدن است . اگردر دینداری­ات رنگ صداقت است، بشنو مثنوی سه گونه اسلامِ شهیدِ مظلومِ جاودانه را.

در تورق تاریخ برای یافتن راه ، گاهی با حوادثی مواجه می­شوی که تحمل آنها برایت دشواراست ، به­آدمهایی که شعاع نورانیت اندیشه­شان تورا به تحیروتعجب وادار می­نماید از خود می­پرسی چرا دیروز در فراموشی حضور آنها سپری شد و امروزهم درزیر چترگسترده غفلتها وجهالتها ، پنهان مانده­اند .این بی­مهری تاریخ سخت رنج­آور و دردناک است ، آنگاه می­توانی بر بی­توجهی و ستمها و بدقضاوتی­ها صبر پیشه کنی که از آفریننده هستی بخش مدد جسته باشی که فرمود : إن­الانسان­لفی­خسر ، باور نادیده انگاشتن حقوق انسانها از آدم تا به امروز بوده و هست .مظلومیت اندیشه ها آنقدر تورا می­رنجاند که آرزو می­کنی ای­کاش در گذشته بودی و مثل مردمان آن روز رفتار نمی­کردی وقتی جریان مظلومیت آغازین امام معصوم را شنیدیم آنگاه که در محراب به شهادت رسید ، و خواندیم که برخی از جاهلان ، خبر از بی­نمازی آن امام مظلوم داده­اند ، وقتی ازپیکر قطعه­قطعه شده فرزند گرامی­ا­­ش ،می­گساران دین فروش ، عنصری خارجی ساختند ، چه باک از دنیا طلبانی که با مظلومی دیگر چنین ننمایند و اندیشمندی بزرگ را به خیانت فکر و خشونت نفسانی خود ،نیازارند. بزرگ مردی که راز مظلومیتش در سنت تاریخ علوی حماسه­ای خونین در هفتم تیر سال 1360 را رقم­زد و مرشدی اهل سلوک پرده از مظلومیتش به زیبایی گشود و شهادت را در مقابل مظلومیت او ناچیز دانست . در مرور گذشته­ها و مشاهده مظلومیت آن مظلوم جاودانه باید سعی کنیم اورا آنگونه که بوده بشناسیم نه آنگونه که خود می­خواهیم. صادقانه با تاریخ مواجه نشدن و تفسیررأی­کردن اندیشه­ها ، شیوه­ای منصفانه نیست و در اخلاق انسانی مورد مذمت است. از این رو شایسته است شهید بهشتی را آنگونه که می­زیسته و آنگونه که می­اندیشیده به جامعه امروز معرفی کنیم ، مسؤلانه به سوی پرده برداشتن از راز مظلومیت او گام برداریم، باید به فرزندانمان بگوییم چرا وقتی او به ملکوت پرکشید سفیر اسبق آمریکا در ایران اعلام کرد که موتور انقلاب اسلامی خاموش گردید . او که بود که سنت شکنی­اش در وصف کلام بزرگان جاری شد و چه کرد که ازمجتهدان ممتاز روزگار شد.او رونق رویش توجه به دنیای جدید در حوزه­ها بود اما مجذوب آن نشد . تأکید او بر اهمیت شناخت تمدن جدید و فراگیری درس زبان انگلیسی در حوزها ، برون رفت مناسبی بر حل معضل انحطاط در جامعه دیندار را رقم می­زد ، به خوبی بر دینداری­های ناکارآمد آگاه بود و می­کوشید تا در طنین شور اندیشه­اش غوغایی از توجه به کرامت و منزلت انسان را هویدا سازد و پاسداشت حرمت انسان را بر خود فرض می­دانست. خدا محوری ، انسان دوست بود و درد آدمی را به خوبی می­شناخت، همانند همه نوادر تاریخ متعلق به زمانه­اش نبود فراتر از زمان می­اندیشید و گفتمان انتخاب و آزادی انسانی او هنوز هم مهجور زمان و مردمان است . غفلت از اسلام ناب او رنج آورترین درد زمانه است ، در سایه­سار آثار غبار بی­مهری و بی­توجهی، همچنان ناشناخته و برمردمان نادانسته است ، دریغ از نبودنش و افسوس از نشنیدنش ، تاریخ بی­گمان به مانند او ندیده است ، راست قامتی بود به استواری پرداخت پر هزینه جهاد ، وبرخوردار از فقاهتی به رفعت زیبای اجتهاد ، او که بودنش بهای زود رفتنش و رفتنش خسارت یک تاریخ نبودنش بود ، بهای نگاه عالمانه و منصفانه به انسان را پرداخت و در نبرد خویش مظلومانه سفرکرد و رفت و ما ماندیم و روزگار .
تب تند دینداری و رنج نداشتن ایمان به دین ، خودخواهی و دگر ستیزی انسان ، اسلام نان و مصلحت ، نه اسلام نابِ پر رنج و پر شعف ، اسلام ثبت شده در سجل ما و مردمان دنیا طلبِ پر مدعا که اسلام بهانه­ای است بر دنیاخواهی و مقامشان ،و این آغاز روضه­ی­ مظلومیتِ اندیشیدن است . اگردر دینداری­ات رنگ صداقت است، بشنو مثنوی سه گونه اسلامِ شهیدِ مظلومِ جاودانه را.
· اسلام مصلحتی
مردمانی که بعضا اسلامشان بهرنان و سفره غذایی است ، اسلام” مصلحت جویانه “[1] ، “اسلام تابعیتی” ، آشکارا بگویم ،”اسلام سیاسی” ، اسلامی که با ایمان همراه نیست ، این مسلمانی از آن کسانی است که چندان نگران دینداری حاکمان نیستند آنان آمده­اند تا “زیر چتر هر حکومتی زیر باران نباشند” هر که باشد برایشان مهم نمی­نماید، اینان تکیه­گاه “فرصت­طلبها “و” جاه طلبها “هستند ، وقتی نهضتی به قدرت می­رسد ،دروازه های جامعه به روی دزدان فرصت و زمان گشوده می­شود ، حمله می­کنند تا حاصل رنج دیگران را به تاراج برند؛ البته جاه­طلبها گاهی به تظاهرهزینه خریدرنج را هم به نمایش می­گذارند تا با فریب مسلمانانِ” تابعیتی ” نانی بدست آورند و از غافله ثروت و قدرت جا نمانند . وای از این گروه مسلمانانِ “زندگی زده” که بستر تمامیت خواهی شهرت­طلبان و ربایندگان زمانه­اند ، این پیروانِ” مذهبِ آرامِ زندگی ، “راه را هموار می­کنند تا هر قدرتی در میدان روزگار غافله سالار زمان شود ، دست و پازدن شیاطین برای کسب و سود زندگی تکیه به حقارت این مردمان زده ، چه سخت می­گذرد روزگار تو.
· اسلام اقلیمی
مسلمان زاده بودن ، برای ارتقاءبه کمال انسانی و بهره کافی بردن از حق ِانتخاب کافی نیست ؛ باید از سرای خانه و دینداری” شناسنامه­ای”و تقلید از دیگران عبور نماییم تا دینداری عالمانه را در اقلیم” اجتهاد” بدست آوریم .آنان که دینداری خانواده را فقط برای خود مقدم شمرده­ا­­ند، باور نمی­کنند که درک روزگار را ازدین خود به کمترین مقدار وانهاده­اند .دین سجلی در آمدورفتِ زندگی ،گاه می­شود که بی­ثمر شود. عقلانیت وعشق،رمزورود به اقلیم دینداری خالصانه است. باید از اقلیم خانه سفر کنی تا حاصل این حذر را نظر کنی .
اگر” مسلمان زاده­ی شناسنامه­ای” و حجت دینداری­ات خانواده است،باید تا از گردونه تقلیدو” عادت” رها شوی .مبادا که علت مسلمانی ما محدود به خانه­ها شود؛ باید که یا خانواده یا خود” صحیح تربیت شوند تا از مسلمانان گروه نخست شوییم”.
· اسلام راستین
اگر دیانت محمدی را آنچنان­که هست به جان خریده­ای ، ایمان قلبی و پایبندی تو در مقام عمل ، استواری نهضتها و تحولات را رقم می­زند ، هرچند پر بهاء اما از سر صدق و اخلاص و با وقار . نه طالب شهرتی و نه ماندگاری بی­حد و حصر ،بیزار از قدرت و شیفته خدمتی .
راز این دیانت خداخواهانه­ات از آن روست که تو مسلمان عادت و “اقلیم” و” شناسنامه” نبوده­ا­­­ی ،” ساختن تو حاصل موفقیتهای کوچک است “، تو در بلوغ زندگی ، اسلام اقلیمی­ات را به” شناخت” و انتخاب تبدیل نموده­ای ، تو مقام انتخاب و آزادی انسانی­ات را با” اجتهاد،” نه تقلید بدست آورده­­ا­ی ، تو مسجود ملائکی ، که از سر معرفت و فهم جامعه را به پیش می­بری که اگر سکانداری به دست تو نباشد جز زیان آدمی ، حاصلی به بار ننشیند ،” مغناطیس وجود تو همه را به سوی خود جذب می­کند چون تو الگو و حاکم شوی” همه آنان که در کسب قدرت ، بدست آوردن فرصت ، آنان که بی­هیچ آرمانی پا به میدان نهاده­اند و آنان که تنها طالب زندگی روزمره­اند، بسویت فرا خوانده می­شوند .
” تشکل” و تحزب دیانت فراخوان مهر زندگی است و روزگار اگر چنین شود غبارِ غمِ نتوانستنهای لاعلاج و تسلیم­های ناروا از میدان بدر رود ،دیگر اندیشه­ای به محاسبه بی­نجابتان روزگار ، به مظلومیت سپرده نمی­شود و غربت ستاره­ها آسمان را رنج نمی­دهد، دیگر خودستایان و خودخواهان خورشید را محاصره نمی­کنند. آنگاه طراوت اندیشه­های نابِ دین، جوانان را سیراب می­کند و ما همه شاهد رزق و روزی کاشفان درد مردمان می شویم. اگر در مقام قدرتِ دولت پا به میدان نهاده­ایم با شکنجه و ررنج و گرسنگی ،جدال بسیار نموده­ایم،آسان بدست نیاورده­ا­یم که با خیال لغو آسان خرابش کنیم. پای­بند نهضتیم و رنجهای آن رابه جان می­خریم ، با نامحرمان راز ، آوای همنوایی سرنمی­دهیم، در این” اتحاد” پرفروغ ، دوری از ریا، همه نشانه از گسستن از” اسلام تابعیتی و اقلیمی” است . نورانیت نگاه ما در عمل به فرمان خداوند است و به تضییع حق­دیگران گردن نمی­نهیم ، با ” معیارهای علوی گردهم جمع می­شویم تا دچار انحراف عثمانی نشویم “هرکه می­تواند او مقدم است ، از منیت نفس گریزانیم و این دوری از گناه مغناطیس جذب ماست. با تعیین ایده آل خود بسوی “جامعه عادلانه انسانی” گام می­نهیم؛ از فریب خود در باور آینده پرهیز می­کنیم و مراقبیم مبادا باعث بی­حرمتی به دیگران شویم ؛ حضور ما تضمین امنیت مردم است، آبروی آنان ، آبروی ماست، مراقبت در این مسیر همانند تقوی روزه و نماز ماست .اگر چنین شود روزگار ما،دگر نسوزد اندیشه­ای در خرمنی از آتش نفاق و ریا. اسلام یکی بیش نیست و سه گونه نیست ، مسلمانی سه گونه است هرروز گونه­ای دیگر به آن افزوده می­شود ، اسلام خالص یعنی ” دین انسان سازی ، دین جامع ، دین جامعه سازی ، دین سیاست و تقرب الهی ،دین دعوتی جهانی ، دین پویایی ، دین نشاط و ترقی ،دین قسط و عدل ،دین آزادی ،دین انصاف ، دین خداجویی ،دین شورا و دین آئین حق است [2] ”
آن که از منزلت و کرامت انسان غافل نیست و به دنبال یافتن سعادت جاودانه است ، آن­که فریب دینداری عوامانه و ظاهر مآبانه را نمی­خورد ، کوشا بسوی مهار نیک اندیشیدن است ، آن که امروز تشنه اسلام عدالت و شجاعت است ، آن­که می­داند آیین حق جهانی است و راز معبد بودن ” تشکل” را به خوبی فهمیده است ، باید با گذر از اسلام تحجر و نفاق ، اسلام بی­قیدی و رها ، بسوی مسئولیتی بزرگ در تغییر سرنوشت مردمان جهان گام­زند. با تبحر، در اندیشه­دیندارانه زیستن تلاش کند تا اسلام، دینِ عمل شود نه موم دست دیگران، حضور او در صفوف مسلمین از سر صدق ایمان باشد نه مقام تسلیم ، به غسلِ تعمید در رودِ ایمان­گرایی ، غرق نگشته باشد ، به پاسداشت منزلت الهیِ حق انتخاب، راز سجده ملائک را برملاکند ، “بوجار “نباشد ، “به روز مرگی خو نکند ” ، آری بهشت بهای مردمانی است که خدا معیارشان باشد نه چیز دیگری .

[1]همه مطالبی که در این نوشتار در گیومه آورده شده ، عینا از متن کتاب سه گونه اسلام می باشد .
[2]ویژگی های دین اسلام از دیدگاه آیت الله دکتر بهشتی به نقل از کتاب اسلام و مقتضیات زمان از دیدگاه شهید بهشتی تألیف نگارنده.


نسخه چاپی
دیدگاه‌ها