1. Skip to Main Menu
  2. Skip to Content
  3. Skip to Footer
سایت "بنیاد نشر آثار و اندیشه های شهید آیت الله دکتر بهشتی" تنها منبع رسمی اخبار و آثار شهید بهشتی است

شهید بهشتی: «اگر قصد تولید مسکن آن هم در صورت نیاز واقعی مردم داشتید، با حداقل سود، هر چه سریع‌تر به مصرف‌کننده واقعی برسانید »

نظریات شهید بهشتی در مورد مسکن

عبدالله اکرمی:

شهید بهشتی شخصیتی جامع و حکیم، فیلسوف، فقیهی آگاه به زمان و مکان، با ابعادی ناشناخته از نظریات اصولی اقتصادی، که اگر نظریات فقیهانه آن شهید حاکم بود تنها در امر مسکن امروز (این نیاز اولیه) قیمت زمین و مسکن را در این کشور پهناور به نسبتحدود پانزده هزار برابر اول انقلاب نداشتیم و تبعات و عوارض و چالش‌های همه‌جانبه وسیع و وحشتناک آن بر ما حاکم نبود. چه خسارت عظیم و جبران‌ناپذیری را جامعه و انقلاب ما در زمینه‌های گوناگون از فقدان آن شخصیت جامعه، فقیه آگاه، در کنار عنصر نظموجاذبه و حسن مدیریت، صبر و استقامت، و جهان‌بینی متحمل شده است. نگارنده افتخار علاقمندی و ارادت چنددهه و بهره‌مندی مؤثر حضوری از محضر ایشان را در خلال سال‌های ۱۳۴۹ تا۱۳۵۷ طی حداقل دو جلسه در هفته و بعداً به صورت موردی داشتیم. اکنون شاهد مشکلات عظیم و طاقت‌فرسای اقتصادی و اجتماعی اکثریتی هستیم که ناشی از عمق اختلاف طبقاتی است و عطف به احساس وظیفه‌مندی هر مسلمان، فی‌الجمله بنده که در حل نسبی مشکلات کوچک اقتصادی به صورت قرض‌الحسنه در چند دهه اخیر مسئولیت داشته و نظاره‌گر کثریت مراجعه‌کنندگان و نوع مشکلات و گرفتاری‌ها بوده و هستم، احساس وظیفه نمودم و بر آن شدم که با الهام از روح بزرگ مرحوم شهید بهشتی ریشه عمده مشکلات را که ناشی از نقض عدالت اقتصادی برخاسته از فراموشی نظریات فقیهانه آن بزرگوار است، به رشته تحریر درآورم. شاید این تذکرات از فردی هر چند کوچک مورد توجه و یا نقد منصفانه قرار گیرد.

 

عزیزان! آیا هیچ توجه فرموده‌اید که مسکن این نیاز اولیه و ضروری (در کنار غذا و پوشاک و …) به قیمتی حدود پانزده هزار برابر اول انقلاب فزونی یافته است و همه کالاها حتی قیمت ارز و دلار که منشأ نوسانات قیمت‌ها در کشور ماست، کمتر از پانصد برابر است،‌آن هم در کشوری که فقط خاک استان خراسان آن (قبل از تقسیم) به اندازه شش کشور اروپایی است و ما همچون برخی کشورها نیازی به خشک کردن دریا برای به دست آوردن زمین نداشته‌ایم و حدود هشتاد درصد این رشد سرطانی را در خلال سال‌های ۱۳۸۷ تا ۱۳۹۱ داشته‌ایم.

این یک واقعیت بسیار تلخ است که اگر قیمت زمین و مسکن در تهران و شهرستان‌ها از ابتدای پرداخت پول برای مسکن تا سال ۱۳۸۷، صد بود، از ۱۳۸۷ تا ۱۳۹۱ به حدود پانصد رسید. راستی چه شد؟ هیچ مسأله و نابسامانی اقتصادی خاصی به وجود نیامده بود. قیمت یک متر زمین در مناطق متوسط تهران قبل از سال ۱۳۸۷ حدود دو میلیون تومان بود و در سال ۱۳۹۱ به بالای ده میلیون تومان رسید. حالا کاری به مناطقی از این شهر که قیمت زمین آن به بالای متری 25 میلیون تومان رسید، نداریم. آیا این جهش ویرانگر مورد توجه قرار گرفت؟ این در حالی است که در خلال سال‌های ۱۳۷۰ به بعد به خاطر تراکم‌فروشی بی‌ضابطه و بسترسازی شهرداری‌ها، رشد چندین برابر قیمت زمین را هم داشته‌ایم.

من قبل از این‌که نظریات شهید بزرگوار را در مورد مسکن بگویم، گوشه‌ای از عوارض فاجعه‌آمیز و زمینه اوج گرفتن رشد نجومی آن را یادآور می‌شوم. در گذشته از بزرگان دینی شنیده بودیم که خرید زمین و ملک و نگهداری آن بیش از حد نیاز (در آن روزها که رشد قیمت خیلی کمی هم داشتیم و گاه نگهداری آن موجب ضرر می‌شد)، کراهت دارد و علمای آگاه به زمان و مکان برای رفاه مردم، مقلدان را از سود این بازار منع می‌کردند و این خود زمینه و مشوق خوبی برای به کار گرفتن سرمایه‌ها در تولید و دادوستد مشروع حافظ منافع جامعه بود. و چه باشکوه و زیبا در دوران اول انقلاب که مردم خوب ما خانه و زمین‌های اضافی را می‌فروختند تا همه صاحب خانه ارزان باشند و حضرت امام(ره) خواسته بودند مردم در هر سطحی برای مسکن‌دار شدن طبقات پایین و آبرومندان کمک کنند و چه نهضت باشکوهی در این مورد انجام شده بود. فراموش نمی‌کنم شبی که به خانه آمدم، همسرم گفت فردا با عده‌ای از خانم‌ها با همه طلا و جواهراتمان به قم می‌رویم و تقدیم محضر امام(ره) برای تهیه مسکن مستضعفان می‌کنیم و من از این گذشت چه خوشحال بودم و ای کاش این رویه ادامه داشت!

راستی چه شد که از ابتدای دهه ۷۰، زمین شهری زیر پای مردم با بلای تراکم‌فروشی غیر منطقی و غیراصولی (چون در کشورهای آینده‌نگر و حافظ منافع مردم نوع تراکم‌ها و طبقات جای حساب شده خود را در شهر دارد) بستر و زمینه‌ای برای حضور سوداگران ملک و مسکن شد، به‌طوری که تا اوایل سال ۱۳۸۰، قیمت زمین حدود ۱۵۰۰ برابر و تا سال ۱۳۸۷ حدود سه هزار برابر و از سال ۱۳۸۷ تا ۱۳۹۱ حدود پانزده هزار برابر اول انقلاب شد؟ صاحب بنگاه معاملات ملکی اظهار می‌داشت رشد قیمت‌ها خاصه از ۱۳۷۸ تا ۱۳۹۱، ساعتی بود! فروشنده با عرضه ملک خود می‌گفت الان و این ساعت این قیمت است، فردا و ساعتی دیگر به این قیمت فروشنده نیستم، چون به خوبی می‌دید که همه آن‌هایی که فقط به فکر سود سرشار و بی‌دردسر بودند، خریدار ملک و بساز بفروش می‌شدند. حتی بعضی از ارگان‌ها، بانک‌ها و موسسات خیریه و … کاری را سودآورتر در سوداگری مسکن نمی‌دیدند. بسیاری به عنوان کار تولیدی و کارخانه از بانک‌ها اعتبارات گرفتند و به سوداگری مسکن پرداختند. پول‌های زیادی از خارج‌نشینان برای پاروکردن پول به این بازار سرازیر شد؛ چون سود تضمین شده فوق‌العاده را در این بازار بی‌در و پیکر می‌دیدند و این اسب سرکش ویرانگر را نه مانعی بود و نه اخطار و هشداری!

هجوم وسیع برای ساخت و سازهای مسکونی و تجاری ضد تولید، یکباره دستمزدها و خدمات را آنچنان بالا برد که مزد کارگر بنایی که در ۱۳۸۶ حداکثر دوازده هزار تومان بود، در سال ۱۳۹۱ به بالای چهل هزار تومان رسید. نتیجه این‌که کارخانه‌ها و مزارع و کارهای تولیدی با این رشد سریع دستمزدها اغلب از کار افتادند و جالب است که در این روند هجوم به ساخت و ساز و سوداگری مسکن، افرادی از بیشتر طیف‌های اجتماعی و سیاسی را مشاهده می‌کنیم که شاید این بی‌توجهی مسئولان و دلواپسان به خاطر حضور ذینفوذان دست‌اندرکار مسکن از این طیف‌هاست و واقعاً مانع و رادع یا مالیات و عوارض و اهریی مؤثر برای پیشگیری و جلوگیری در این رشد سرطانی از طرف مسئولین دیده نمی‌شود. و فتوا و حکم بازدارنده شرعی که چرا این نیاز اصلی مردم، دستخوش این توفان سهمگین و آلودگی اقتصادی و ماهیگیری درشت برای عده‌ای شده است، دیده نمی‌شود. خاصه این‌که حدود چهل سال این روند سهمگین ادامه داشته است.

سرمایه‌ها به جای کارهای تولیدی و تجارت مشروع، به این بازار آشفته وارد می‌شود و در مدت کمی چندبرابر شده، سر از خارج از کشور در می‌آورد یا به زراندوزی تورم‌زا و رشد مضاعف برج‌سازی‌های اشرافی و تجمل‌گرایی می‌انجامد.

از خوش‌نشینان ایرانی کانادا و دیگر کشورها که دولت‌هایشان بدترین موضع‌گیری را در سال‌های اخیر نسبت به جمهوری اسلامی داشته‌اند، نقل است که: «ایران بهشت بساز و بفروشی و سوداگری است و زندگی و آرامش را در کانادا باید داشت» و در داخل هم این جابجایی عظیم ثروت عده‌ای را آنچنان افزوده که آثارش را در ورود ماشین‌های بسیار گران‌قیمت و برگزاری مراسم طاغوتی و ویلاهای مجلل و برج‌های اشرافی و ریخت‌وپاش‌های بهم‌زننده‌ی تعادل اقتصادی مشاهده می‌کنیم. چند شب پیش تلویزیون در گزارشی از مزاحمت‌ اتومبیل‌داران گران‌قیمت در شب‌ها، اضافه کرد که بیشتر صاحبان این اتومبیل‌های میلیاردی را صاحبان و فرزندان برج‌سازان و بورس‌بازان مسکن تشکیل می‌دهند که واقعاً غیر از آنان، کسی را امکان خرید این اتومبیل‌ها نیست و شرایط طوری شده که حقوق‌های معمولی و کسب و کار منصفانه جوابگوی زندگی نیست. واقعاً چه عوارض ناخوشایندی را بر اثر گرانی این چنینی مسکن بر جامعه تحمیل کرده‌ایم که بنا به آمار اعلام شده مقامات، سالانه شاهد افزایش طلاق و افت و ازدواج هستیم و حتی کارهای خیر و قرض‌الحسنه مؤثر قبل از انقلاب را کمرنگ و کم‌اثر کرده است؟

خوب یاد دارم در ابتدای انقلاب بعضی صندوق‌ها بیست هزار تومان وام می‌دادند که می‌شد حدود بیست متر زمین در مناطق متوسط و مقدار بیشتری را در جنوب شهر خریداری کرد، اما امروز با وجود گسترش صندوق‌ها و سیل تقاضاها و امکانات موجود این وام‌ها به حداکثر دو سه میلیون تومان ارتقا یافته که این مبلغ هم معادل پانزده تا بیست سانتی‌متر مربع از زمین‌های متوسط تهران است و این وام‌های دیگر جوابگوی یک جهیزیه معمولی مانند زمان اول انقلاب نیست.

شهید بهشتی در آن روزها چه قبل و چه بعد از انقلاب در جلسات مستمری که با ایشان داشتیم، به شدت بالا و و منافع غیرمتعارف حساسیت داشتند و صلاح و سداد جامعه اسلامی را در اقتصادی آرام و با منافع و دستمزدی اندک برای خدمات و حتی تولید سفارش می‌کردند. به خاطر دارم دوستی که وضع مالی خوبی پیدا کرده بود و اهل خیر و خدمت هم بود، گفتند: ایشان به من فرموده‌اند «می‌دانم با سود کم ولی با کمیت و تلاشی بالا وضعیت مالی خوبی پیدا کرده‌ای. مواظب باش! وظیفه مضاعف بر دوش داری که باز هم سود کمتری ببری و انفاق زیادتری داشته باشی و مبادا زندگی تو دردسری برای جامعه و حسرتی برای دیگران ایجاد کند.» و معتقد بودند عدالت و انصاف اقتصادی سهم عمده‌ای را در نظم و عدالت اجتماعی و سیاسی و … دارد و زمانی که در تفسیر آیات انفاق و ربا در روزهای یکشنبه صحبت می‌فرمودند، انفاق را برای پرکردن چاله‌ها و خلأهای جامعه و نیازهای مردم برمی‌شمردند و پیوسته خواستار جامعه‌ای بالنسبه یکسان و نزدیک به هم و برخوردار از امکانات اولیه زندگی نظیر غذا و پوشاک و مسکن برای همه بودند و نسبت به ربا با توجه به حرمت و عوارض کشنده اقتصادی آن خیلی حساس بودند و با هرگونه کلاه شرعی و وسیله و ابزار و معاملات صوری هم که فقط پوششی برای همان ربای خانمان‌سوز باشد، مخالف بودند.

ایشان نسبت به مسکن و ورود به این بازار خیلی توجه داشتند و آن را وسوسه‌برانگیز می‌دانستند و چون مسکن را در زمره نیازهای اولیه همچون غذا و لباس می‌شمردند، خرید و نگهداری و سود غیرمتعارف را در شرایط عادی هم مجاز نمی‌شمردند و توصیه می‌کردند: «اگر قصد تولید مسکن آن هم در صورت نیاز واقعی مردم داشتید، با حداقل سود، هر چه سریع‌تر به مصرف‌کننده واقعی برسانید» و این سفارش در زمانی بود که رشد قیمت مسکن گاه کمتر از رشد تورم آن روز بود و این مسابقه وحشتناک بین بسیاری از اقشار گوناگون جامعه و بانک‌ها و … برای خرید زمین و مسکن صرفاً به خاطر سودهای غیرمتعارف به‌وجود نیامده بود. آن‌طور که می‌گویند در تهران اکنون بیش از یک میلیون مسکن خالی داریم که علاوه بر این‌که سرمایه بسیار هنگفتی را که باید در چرخه تولید و داد و ستد مشروع باشد، مالکین آن هم چون در دو دهه اخیر آنچنان پولدار شده‌اند، تجربه دودهه آنان مانع از پایین آوردن این قیمت‌های کاذب شده است.

در ساعات اولیه شب با خاموشی اغلب چراغ‌های این ساختمان‌های چندساله و نوساز، احتکار آن را به خوبی درک می‌کنیم. جا دارد در مورد مسکن، مطلبی از فرزند ارجمند شهید بهشتی، آقای دکتر محمدرضا بهشتی نقل کنیم. ایشان فرمودند دوستانی در ابتدای دهه 50 با ایجاد شرکت و خرید زمین جهت تفکیک و ساخت دچار اختلاف شده بودند.

برای حل اختلاف همچون بسیاری موارد نزد مرحوم پدرم آمدند. من در اتاق حکمیت بودم و آن شهید اختلافشان را حل کرده‌اند. آنان پیشنهاد دادند: «شما دو فرزند ذکور دارید که در آینده احتیاج به مسکن دارند، پیشنهاد می‌کنیم قطعه‌ای از این زمین‌های شرکت را با قیمتی مناسب و سهل در اختیار شما بگذاریم» که آن شخصیت والا و آینده‌نگر فرمودند: «اصلاً من زمینی را برای این‌که ذخیره‌ای برای فرزندانم برای آینده باشد، نمی‌خواهم و نمی‌پسندم. شما هم سریعاً به مصرف‌کننده واقعی بفروشید و از نگهداری برای گران‌شدن بپرهیزید.»

این نظریات دلسوزانه و سفارش در اوایل دهه ۱۳۵۰ است که قیمت‌های زمین و مسکن در جا می‌زدند و رشدی نداشتند که اگر در این دو دهه اخیر، خاصه سال‌های ۱۳۸۷ تا ۱۳۹۱ آن شهید حیات داشتند، چگونه اجازه می‌دادند تا مسئولین این‌گونه نسبت به مسکن بی‌اعتنا باشند که فقط طی چهار سال این نیاز اولیه مردم به حدود پنج برابر برسد و این همه عوارض همه‌جانبه جبران‌ناپذیر اقتصادی و اجتماعی را موجب شود. چه خوب گفت آن پیر برنا که: «شهید بهشتی یک ملت بود و راستی و به حق او یک ملت با صلاحیت و ظرفیت اصلاح یک ملت و جامعه را داشت.»

تأسف جبران‌ناپذیر از عدم توجه همه آن‌هایی که باید با توصیه، هشدار، مصوبه و ایجاد اهرم‌های قاطع مانع از این رشد ساعتی می‌شدند که نشدند و تأسف‌بارتر آن‌که هنوز هم عمق این فاجعه را نمی‌خواهند درک کنند. بسیاری از رونق ساخت و ساز آنچنانی و گرانی القایی دم می‌زنند و حتی حاضر نیستند با وضع مالیات و اهرم‌های قانونی این دژ تسخیرناپذیر مالکین مسکن گران و اشرافی را بشکنند. حسرت‌بارتر آن‌که این رشد ۵۰۰ درصدی در زمانی بود که دولت وقت به بهانه تهیه مسکن ارزان با به کار گرفتن بیش از چهل درصد تسهیلات بانکی با بوق و کرنا ساخت مسکن مهر را آغاز کرد. این واقعیت نشان داد مشکل مسکن نه در کمبود، بلکه در هجون حریصانه و بی‌انصافانه و احتکار دست‌اندرکاران مسکن است که در دو دهه اخیر خیلی فربه شده‌اند. اصلاً مساله عرضه و تقاضا مطرح نبوده، بلکه عدم توجه و نبود مدیریت کارآمد کار را به اینجا کشانده است. ما با آن‌ها که در این موقعیت خطیر با ورود پول از خارج و داخل به بازار مسکن روی آورده‌اند و پول‌های هنگفتی را در چند سال اخیر به دست آورده و به بانک‌های خارج واریز کرده‌اند، یا برج‌های اشرافی و تجملاتی ساخته‌اند و برخی هم گذرنامه‌های دوملیتی آماده دارند و اصلاً صلاح و سداد اقتصاد و جامعه اسلامی برایشان مطرح نیست و گاه به ریش همه می‌خندند حرفی نداریم. اما ارگان‌ها و حتی موسسات خیریه و افرادی که به طمع سود سرشار شروع و پا به این صحنه گذاشته‌اند، درست است که مانع و بازدارنده شرعی و اخذ مالیات متناسب را در این بازار آشفته ندیدند، اما اگر کلاه خود را قاضی کنند و بر سکوی انصاف بنشینند، متوجه خواهند شد که این سود حاصل از این بازار، غیرطبیعی و خیلی بی‌انصافانه و چه اختلاف طبقاتی و مشکلاتی را برای اکثریت ایجاد کرده است و خود شاهدند بعد از این رشد سرطانی مسکن خدمات و کسبه به‌طور محسوسی دچار بی‌مسئولیتی و بی‌انصافی در عرضه خدمات و کالاها شده‌اند (گویی مسابقه و حرص در بالابردن قیمت دارند) و در نتیجه به اکثریتی که از این اختلاف طبقاتی و عوارض آن رنج می‌برند، بدهکارند و خدای بهتر می‌داند.

خدایا! بهشتی را بهشتی‌تر و راست‌قامتان بهشتی را برای جامعه ما مقدر فرما!


نسخه چاپی
دیدگاه‌ها