1. Skip to Main Menu
  2. Skip to Content
  3. Skip to Footer
سایت "بنیاد نشر آثار و اندیشه های شهید آیت الله دکتر بهشتی" تنها منبع رسمی اخبار و آثار شهید بهشتی است

مطمئن باشید به داغ کردن همه افراد منتهی می شود


طرح و تصویب اصل 42 قانون اساسی: ممنوعیت هرگونه شکنجه

پرونده ویژه: انقلاب، مجلس خبرگان و قانون اساسی-1

توجه بفرمائید که مساله راه چیزی باز شدن است. به محض اینکه این راه باز شد و خواستند کسی را که متهم به بزرگترین جرمها باشد یک سیلی به او بزنند مطمئن باشید به داغ کردن همه افراد منتهی می شود. پس این راه را باید بست یعنی اگر حتی ده نفر از افراد سرشناس ربوده شوند واین راه باز نشود جامعه سالم تر است


یکی از اصول درخشان قانون اساسی مصوب مجلس بررسی نهایی قانون اساسی 1358، اصل چهل و دوم آن بود که مقرر می داشت: « هرگونه شکنجه برای گرفتن اقرار و یا کسب اطلاع ممنوع است. اجبار شخص به شهادت، اقرار یا سوگند مجاز نیست و چنین شهادت و اقرار و سوگندی فاقد ارزش و اعتبار است متخلف از این اصل طبق قانون مجازات می شود.» روند مباحث و گفتگوهایی که بر سر اصولی از این دست میان نمایندگان شاخص مجلس قانون اساسی در می گرفت، میراثی گرانبها از روزگار صدر انقلاب در دست ما نهاده است تا بتوانیم بنا به احتیاجات و اقتضائات امروز، همچنان شاهد زنده آن بحث ها و مجادلات در باب حقوق ملت و بویژه حقوق مخالفان در جمهوری اسلامی باشیم. در ذیل گزیده ای از مهم ترین فرازهای تثبیت و شکل گیری این اصل مهم قانون اساسی و تلاش شخصیت هایی چون مرحوم آیت الله منتظری و شهید آیت الله دکتر بهشتی، رئیس و نایب رئیس خبرگان قانون اساسی در راه تبدیل آن متن به اصل 42 قانون اساسی، گزارش شده است. تلاش و سعی وافری که این دو شخصیت معمار و سازنده نظام نوپای برآمده از انقلاب در آن سال های شلوغ و پر شر و شور که حرارت انقلاب می رفت تا همه عقلانیت نهفته در دل تصمیم سازی ها و قانونگزاری های حکیمانه را بسوزاند، در برابر مصران بر باز گذاشتن کوچکترین روزنی بر هر نوع شکنجه یا تنبیه در نظام اسلامی بکار گرفتند، ستودنی و فراموش ناشدنی است. کوشش این شخصیت ها بود که موجب شد تا راه قانون مطابق با شرع مقدس در جمهوری اسلامی هیچگاه و به هیچ زور و ضربی به روی رفتارهای خلاف اخلاق و شرعی چون هر نوع شکنجه، هر نوع انفرادی و هر نوع فشار روحی و روانی و جسمی بر متهمین و زندانیان باز و گشاده نشود و نباشد و بر نسل های آتی روشن باشد که قانون سازان این نظام نوپا، با چه مرارت و حرارتی باب این نکوهیده رفتار را در حوزه قانون تا آنجا که بودند بستند. شرح این نکته خود دفتری مستقل می طلبد اما همینجا می توان یکی دیگر از خسارات پرشمار شهادت بهشتی و حذف او از ساختار تصمیم سازان و معماران جمهوری اسلامی را به عینه دید. خسارتی بزرگ که همانا تسهیل و تسریع سربر آوردن خشونت ساختارمند پس از شهادت معمار مظلوم و شاخص انقلاب بود.

رئیس (آیت الله منتظری)- اصل 42 را قرائت می کنم: شکنجه به هر نحو برای گرفتن اقرار و یا کسب اطلاع ممنوع است. اجبار شخص به شهادت، اقرار یا سوگند مجاز نیست و چنین شهادت و اقرار و سوگندی فاقد ارزش و اعتبار است متخلف از این اصل طبق قانون مجازات می شود.

اکرمی – به نظر من اینجا یک کلمه باید اضافه بشود برای اینکه در گذشته در وزارت آموزش و پرورش بعضی از معلمین نادان دانش آموزان را شکنجه می کردند، به همین جهت باید نوشته شود « شکنجه مطلقا و به ویژه به هر نحو …» (رئیس – به هر نحو یعنی مطلقا.) خیر «شکنجه مطلقا» و بقیه اش برای کسب اقرار باشد اینجا بیشتر برای کسب اقرار است مطلقا ندارد. بنابراین گاهی اوقات ممکن است در آموزش و پرورش پیش بیاید.

رئیس – منظور در مقام اقرار گرفتن و سوگند است والا هیچکس را نباید شکنجه کرد. تمام احکام فقهی را که ما اینجا نمی خواهیم بنویسیم…

مشکینی – شکنجه به هر نحو برای گرفتن اقرار یا کسب اطلاع ممنوع است ما معتقدیم که این یک امر غیراسلامی و غیرانسانی است و رای هم به این می دهیم ولی بعضی از مسائل باید مورد توجه قرار گیرد مثل اینکه احتمالا چند نفر از شخصیت های برجسته را ربوده اند و دو سه نفر هستند که می دانیم اینها از ربایندگان اطلاع دارند و اگر چند سیلی به آنها بزنند ممکن است کشف شود آیا در چنین مواردی شکنجه ممنوع است؟

رئیس – کسب اطلاع راه هایی دارد که بدون آن هم می توانند آن اطلاعات را بدست آورند.

مشکینی – اگر چند شکنجه اینطوری به او بدهند مطلب را می گوید مثلا در واقعه استاد مطهری یک فردی می شناسد که احتمالا ضارب چه کسی هست اگر به او بگویند تو گفتی میگوید نه.

رئیس – ضرر این کار بیش از نفعش هست.

مشکینی – مساله دفع افسد به فاسد آیا در این مورد صدق ندارد با توجه به اینکه در گذشته هم وجود داشته است؟

دکتر بهشتی – آقای مشکینی توجه بفرمائید که مساله راه چیزی باز شدن است. به محض اینکه این راه باز شد و خواستند کسی را که متهم به بزرگترین جرمها باشد یک سیلی به او بزنند مطمئن باشید به داغ کردن همه افراد منتهی می شود. پس این راه را باید بست یعنی اگر حتی ده نفر از افراد سرشناس ربوده شوند واین راه باز نشود جامعه سالم تر است.

رئیس – اگر گناهکاری آزاد شود بهتر از اینست که بیگناهی گرفتار شود.

سبحانی – آقای منتظری معنای این جمله چیست، اگر مقصود از جمله « اجبار شخص به شهادت» مقصود تحمل شهادت است به طور مسلم تحمل شهادت واجب نیست و اگر مقصود، اداء شهادت در محکمه است به طور مسلم اداء شهادت در محکمه واجب است همانطور که قرآن می فرماید «ولاتکتموا الشهاده…» ونیز می¬فرماید «ولا یاب الشهداء اذا مادعوا…» و این آیات می رساند که اداء شهادت در محکمه واجب است و حاکم اسلام می تواند شاهد را برای اداء شهادت الزام کند زیرا شاهدی است که می ترسد و اداء شهادت نمی کند در این صورت بر حاکم لازم است با تامین جان، او را بر اداء شهادت الزام کند.

دکتر بهشتی – آقای سبحانی اجبار به حضور در یک جا یک مساله است و اجبار به اداء شهادت مساله دیگری است بنابراین هیچکس را اجبار نمی شود کرد بلکه فقط می شود به آن شخص گفت که در دادگاه حاضر شود و اگر شهادتی دارد بگوید.

سبحانی – اگر شاهد بوده، تحمل الشهاده، یعنی شهادت را متحمل بوده است حاکم نمی تواند او را مجبور کند؟

دکتر بهشتی – خیر در فقه هم چنین چیزی نیست.


نسخه چاپی
دیدگاه‌ها